کتاب سایه های مخروطی زهره طحامی + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب سایه های مخروطی

کتاب سایه های مخروطی

نویسنده:زهره طحامی
انتشارات:نشر حکمت کلمه
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب سایه های مخروطی

کتاب سایه‌ های مخروطی نوشته زهره طحامی که توسط نشر حکمت کلمه منتشر شده، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فارسی است که به زندگی روزمره، روابط خانوادگی و دغدغه‌های زنان و مردان در جامعه‌ی معاصر می‌پردازد. این اثر با نگاهی موشکافانه و روایت‌هایی ملموس، موقعیت‌های انسانی را در بستر شهر و خانواده به تصویر می‌کشد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سایه های مخروطی

کتاب سایه‌های مخروطی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که در فضای شهری و خانوادگی ایران معاصر می‌گذرد. این کتاب در دوره‌ای نوشته شده که دغدغه‌های زنان، روابط میان‌نسلی، بحران‌های هویتی و مسائل اجتماعی در ادبیات داستانی فارسی پررنگ شده‌اند. روایت‌ها اغلب از زاویه دید زنان یا اعضای خانواده شکل می‌گیرند و به جزئیات زندگی روزمره، تنش‌های عاطفی، خاطرات و گره‌های حل‌نشده‌ی خانوادگی می‌پردازند. داستان‌ها در فضایی واقع‌گرایانه و گاه با لحنی تلخ و طنزآمیز، به تجربه‌های زیسته‌ی شخصیت‌ها نزدیک می‌شوند. این مجموعه با کنار هم‌ قراردادن روایت‌هایی از نسل‌ها و طبقات مختلف، تصویری چندلایه از جامعه ارائه می‌دهد و به مسائلی چون مهاجرت، پیری، بیماری، جدایی و امیدهای کوچک و بزرگ انسان‌ها می‌پردازد. کتاب در قالب داستان‌های کوتاه، هر بار برشی از زندگی شخصیت‌ها را نشان می‌دهد و خواننده را با موقعیت‌های متنوع و گاه متضاد روبه‌رو می‌کند.

خلاصه کتاب سایه های مخروطی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! 

هر داستان در سایه‌های مخروطی، با زاویه دیدی متفاوت به زندگی شخصیت‌هایی می‌پردازد که درگیر روابط خانوادگی، خاطرات گذشته و دغدغه‌های روزمره‌اند. داستان‌ها اغلب با روایت اول‌شخص یا سوم‌شخص محدود آغاز می‌شوند و به‌تدریج لایه‌های پنهان شخصیت‌ها و روابطشان را آشکار می‌کنند. در داستان جای امن، دختری نوجوان با بحران‌های خانوادگی، جدایی والدین و احساس طردشدگی دست‌وپنجه نرم می‌کند و در نامه‌هایی به مخاطبی نامعلوم، از تجربه‌هایش می‌گوید. داستان ورق بزن! به زندگی زنی می‌پردازد که میان خاطرات، اضطراب‌های شبانه و رابطه‌ای ناتمام با مردی دکه‌دار سرگردان است. 

در داستان یک مکالمه‌ی ساده، مرگ ناگهانی و تنهایی اعضای خانواده، فضای داستان را شکل می‌دهد و در قصه‌ی به نام خودم رشید، مردی سال‌خورده با خاطرات فرزندان مهاجر و همسر ازدست‌رفته‌اش کلنجار می‌رود. داستان‌ها اغلب با جزئیات دقیق از محیط، دیالوگ‌های طبیعی و توصیف احساسات شخصیت‌ها پیش می‌روند و هرکدام برشی از زندگی معاصر ایرانی را به تصویر می‌کشند. پایان‌بندی‌ها معمولاً باز و تأمل‌برانگیز هستند و خواننده را با پرسش‌هایی درباره‌ی سرنوشت شخصیت‌ها و معنای زیستن رها می‌کنند.

چرا باید کتاب سایه های مخروطی را خواند؟

کتاب سایه‌های مخروطی با روایت‌هایی کوتاه و متنوع، تجربه‌های انسانی را در بستر جامعه‌ی امروز ایران به تصویر می‌کشد. داستان‌ها به مسائل ملموس و روزمره‌ای چون روابط خانوادگی، بحران‌های هویتی، مهاجرت و پیری می‌پردازند و با جزئی‌نگری، لحظات حساس و گاه دردناک زندگی را ثبت می‌کنند. خواندن این مجموعه فرصتی است برای مواجهه با روایت‌هایی که همدلی و تأمل را برمی‌انگیزند و تصویری چندوجهی از زندگی معاصر ارائه می‌دهند.

خواندن کتاب سایه های مخروطی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان کوتاه فارسی، کسانی که دغدغه‌ی روابط خانوادگی، مسائل زنان، مهاجرت و زندگی شهری را دارند و همچنین مخاطبانی که به روایت‌های واقع‌گرایانه و اجتماعی علاقه‌مند هستند، مناسب است.

بخشی از کتاب سایه های مخروطی

«خب باید هرچه زودتر شروع کنم. مادرجون می‌گه لازمه به تو بگم. می‌گه تازه دیر هم شده! ببخش، اول سلام. آدم هول می‌شه قبول داری؟ می‌خواستم این رو بدونی که دیشب واسه من خواستگار اومد. مادر می‌گه مشکل اینجاست که پدرم نتونسته فراموش کنه اونی که پرت کرده، وزنه نبوده. آدم زنده بوده. راستی! خیالت راحت. مادر خواستگاره رو رد کرد. چون هم خودش، هم پدر می‌گن من نمی‌تونم مثْ آدما زندگی کنم یا اصلا من واسه زندگی ساخته نشدم. من خودم می‌گم شاید ساخته شده بودم اما بعد یادم رفته! مادرحون می‌گه: «بی‌خود. بی‌خود!» ولی من از همون شبی که پدر و مادرم افتادن به جون هم خودم فهمیدم. یکی‌شون گفت: «حرف نزن! برو با اون دختر دیوونه‌ات!» اون یکی گفت: «تو بروی حالا شد دختر من!» آن‌قدر دیوونه دیوونه گفتن و داد زدن که مادرحون اومد و گفت: «دیگه صبح شد، خفه شید» سرم رفت»؛ ولی اتفاق عجیب دیگه‌ای افتاد. اون‌هم موقعی که مادرجون تسبیحش رو انداخت گردنش و از مادر پرسید چرا لباساش خونی و پاره‌پاره است؟ مادر لباساشو از تنش کند و گلوله کرد و از دریچه انداخت وسط کوچه و لخت ایستاد. بعدش هم گفت: «حالا خوب شد. خوب شد؟» لباساش زیر بارون موند، خیس و گلی تا صبح.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان