کتاب پیوند ناگسستنی هان کانگ + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب پیوند ناگسستنی

کتاب پیوند ناگسستنی

نویسنده:هان کانگ
انتشارات:بامداد سیام
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پیوند ناگسستنی

معرفی کتاب پیوند ناگسستنی

کتاب الکترونیکی «پیوند ناگسستنی» (Unbound Link) نوشتهٔ «هان کانگ» با ترجمهٔ «فاطمه رحیمی» و نشر «بامداد سیام» اثری در ژانر رمان است که به زندگی، رنج و پیوندهای انسانی می‌پردازد. این رمان با نگاهی به تاریخ معاصر کره و تجربه‌های شخصی، روایت‌هایی از فقدان، دوستی و جست‌وجوی معنا در دل بحران‌ها را پیش می‌کشد. «پیوند ناگسستنی» با زبانی دقیق و روایتی تامل‌برانگیز، لایه‌های مختلف آسیب‌پذیری و مقاومت انسان را کاوش می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پیوند ناگسستنی

«پیوند ناگسستنی» در بستری از زندگی معاصر کره جنوبی روایت می‌شود و دغدغه‌هایی چون سوگواری، جدایی، بیماری و خاطرات جمعی را در هم می‌تند. این رمان در سال‌هایی نوشته شده که نویسنده، «هان کانگ»، با تجربه‌های شخصی و اجتماعی عمیقی روبه‌رو بوده است؛ از جمله مواجهه با بیماری، مرگ عزیزان و بازتاب‌های تاریخی خشونت و سرکوب. کتاب با نگاهی به روابط انسانی، به ویژه دوستی میان دو زن، به بررسی معنای بقا، امید و پیوندهای نادیدنی میان آدم‌ها می‌پردازد. روایت کتاب در فضایی آمیخته از واقعیت و خیال، خاطرات و رویاها، پیش می‌رود و با ارجاع به وقایع تاریخی و اجتماعی، لایه‌هایی از حافظه جمعی و فردی را آشکار می‌کند. «پیوند ناگسستنی» در فضایی آرام اما پرتنش، به کندوکاو درونی شخصیت‌ها و تاثیر رویدادهای بیرونی بر زندگی‌شان می‌پردازد و از خلال جزئیات روزمره، به پرسش‌هایی دربارهٔ معنای زندگی و مرگ نزدیک می‌شود.

خلاصه کتاب پیوند ناگسستنی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان «پیوند ناگسستنی» با روایت زنی آغاز می‌شود که در میانهٔ بحران‌های شخصی و خاطرات تلخ گذشته، با کابوس‌هایی از مرگ، جدایی و خشونت دست‌وپنجه نرم می‌کند. او پس از جدایی‌های متعدد و از دست دادن عزیزان، در انزوایی خودخواسته فرو می‌رود و زندگی‌اش به تکرار روزمرگی و تلاش برای بقا محدود می‌شود. در این میان، دوستی قدیمی با زنی به نام «اینسوان» دوباره پررنگ می‌شود؛ اینسوان که پس از حادثه‌ای در کارگاه نجاری‌اش، انگشتانش را از دست داده و در بیمارستان بستری است. این دو زن، هرکدام با زخم‌هایی از گذشته و حال، در جست‌وجوی معنایی برای ادامه دادن زندگی‌اند. روایت با رفت‌وآمد میان خاطرات، رویاها و واقعیت، به تدریج پیوندهای عمیق میان شخصیت‌ها را آشکار می‌کند؛ پیوندهایی که حتی در دل رنج و فقدان، امکان همدلی و امید را زنده نگه می‌دارند. داستان با تصویرسازی‌های شاعرانه از طبیعت، برف و درختان سیاه، و همچنین ارجاع به پروژه‌ای هنری برای کاشت درختان، به نمادهایی از بقا و پیوستگی انسان‌ها با یکدیگر و با گذشته‌شان می‌پردازد. پایان‌بندی داستان باز است و بر تداوم جست‌وجوی معنا و امکان شروع دوباره تاکید دارد.

چرا باید کتاب پیوند ناگسستنی را خواند؟

این رمان با پرداختن به موضوعاتی چون سوگواری، بیماری، دوستی و خاطرات جمعی، تصویری ملموس از آسیب‌پذیری و قدرت انسان در مواجهه با بحران‌ها ارائه می‌دهد. روایت چندلایه و پیوند میان واقعیت و خیال، فرصتی برای تامل دربارهٔ معنای زندگی، مرگ و پیوندهای انسانی فراهم می‌کند. «پیوند ناگسستنی» برای کسانی که به ادبیات تامل‌برانگیز و روایت‌های روان‌شناختی علاقه دارند، تجربه‌ای متفاوت و عمیق خواهد بود.

خواندن کتاب پیوند ناگسستنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر، دوستداران ادبیات شرق آسیا، و کسانی که دغدغه‌هایی چون سوگواری، تنهایی، بیماری و جست‌وجوی معنا در زندگی دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به روایت‌های روان‌شناختی و روابط انسانی علاقه‌مندند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب پیوند ناگسستنی

«برگ پراکنده می‌بارید.روی زمینی مسطح ایستاده بودم که به تپه‌ای کم‌ارتفاع ختم می‌شد. در امتداد قل این تپه و دامنهٔ نمایان آن تا خط اتصال دشت، هزاران تنهٔ درخت سیاه از دل زمین بیرون زده بودند. ارتفاعشان متفاوت بود. مانند جمعیتی از مردم با سنین مختلف و تقریباً به ضخامت ریل‌بندهای راه‌آهن بودند. هرچند با خمیدگی و انحنا؛ به‌هیچ‌وجه صاف و مستقیم نبودند. آن‌ها تصویری از هزاران مرد، زن و کودک نحیف را در برف منعکس می‌کردند. از خودم پرسیدم اینجا گورستان است؟ این‌ها سنگ قبر هستند؟ از کنار تنه‌های درختان بدون شاخه عبور کردم؛ شاخه‌هایشان قطع شده بودند و سطح مقطع‌های عرضی نمایان با دانه‌های برف، چون کریستال‌های نمک، پوشیده شده بودند. از کنار تل خاک پشت آن‌ها رد شدم، با حس خیسی زیر پایم. از حرکت ایستادم. با خودم فکر کردم عجیب است. ظرف چند لحظه آب تا مچ پایم رسید. به عقب نگاه کردم. آنچه دیدم شگفت‌زده‌ام کرد: افق دوردست در واقع خط ساحل بود و دریا داشت به‌طرقم پیشروی می‌کرد. واژه‌ها بی‌اختیار از لب‌هایم بیرون جهیدند: «کی می‌تونه آدم‌ها رو همچین جایی دفن کنه؟» جریان آب قوی بود. آیا جزرومد هر روز به همین شدت بود؟ آیا تپه‌های پایین‌دست و استخوان‌ها مدت‌ها پیش شسته شده بودند؟ فرصتی برای فکر کردن نبود. قبرهای زیر آب از دسترس خارج شده بودند. اما باید بقایای روی شیب بالایی را همین حالا، قبل از این‌که دریا بیشتر پیشروی کند به مکانی امن منتقل می‌کردم. اما چگونه؟ هیچ‌کس اطرافم نبود. بیل نداشتم. چطور می‌توانستم به همه آن‌ها رسیدگی کنم؟ گیج شده بودم. از میان تن درختان سیاه دویدم: آب به زانوهایم رسیده بود. وقتی چشم باز کردم، هنوز هوا روشن نشده بود. دشت برفی، تنه‌های سیاه درختان و سیلاب ناپدید شده بودند؛ تنها چیزی که به چشمم خورد پنجرهٔ اتاق تاریکم بود. چشم‌هایم را بستم. دوباره دربارهٔ جی... خواب دیده بودم، حتماً همین بود. با این فکر پلک‌هایم را با کف دست سردم پوشاندم و بی‌حرکت دراز کشیدم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۴۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۹۴۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان