
کتاب عشق و دوستی
معرفی کتاب عشق و دوستی
معرفی کتاب عشق و دوستی
کتاب الکترونیکی «عشق و دوستی و چند داستان دیگر» (Love and Friendship and Other Stories) نوشتهٔ «جین آستن» با ترجمهٔ «ماندانا قدیانی» و نشر «خزه»، مجموعهای از داستانهای کوتاه و طنزآمیز از نویسندهٔ نامآشنای انگلیسی است. این کتاب شامل داستانهایی است که آستن در نوجوانی نوشته و با نگاهی انتقادی و شوخطبعانه به روابط عاشقانه و اجتماعی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عشق و دوستی
این مجموعه داستان، تصویری از نخستین تجربههای نویسندگی «جین آستن» را ارائه میدهد و مخاطب را با فضای ادبیات قرن هجدهم و نوزدهم انگلستان آشنا میکند. داستان اصلی، «عشق و دوستی»، در قالب نامهنگاری روایت میشود و با طنز و اغراق، کلیشههای عاشقانه و رفتارهای اجتماعی زمانه را به چالش میکشد. سایر داستانهای کتاب نیز با رویکردی مشابه، روابط خانوادگی، دوستیها و ماجراهای عاشقانه را دستمایه قرار میدهند. این آثار، پیش از رمانهای مشهور آستن نوشته شدهاند و حالوهوای نوجوانانه و بازیگوشانهای دارند. کتاب در دورهای نوشته شده که نویسنده هنوز به شهرت نرسیده بود و بیشتر برای سرگرمی خانواده و دوستانش قلم میزد. فضای داستانها، ترکیبی از نقد اجتماعی، شوخی با احساسات اغراقآمیز و نمایش موقعیتهای عجیب و گاه پوچ است که به نوعی پیشدرآمدی بر آثار جدیتر و پختهتر آستن محسوب میشود.
خلاصه کتاب عشق و دوستی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان اصلی کتاب، «عشق و دوستی»، روایت زندگی لورا است که در قالب نامههایی به دوستش ماریان، ماجراهای پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. لورا دختری است با گذشتهای پر از اتفاقات عجیب، از تولد در اسپانیا تا تحصیل در فرانسه و بازگشت به خانهٔ خانوادگی در ولز. ورود ناگهانی یک نجیبزادهٔ جوان به خانهٔ آنها، سرآغاز دلبستگی و ازدواجی شتابزده میشود که به زودی با مشکلات خانوادگی، فقر و جدایی همراه است. لورا و دوستش سوفیا، پس از دست دادن عزیزان و گرفتار شدن در ماجراهای مالی و عاطفی، سرگردان شهرها و خانههای مختلف میشوند و با شخصیتهایی عجیب و موقعیتهایی اغراقآمیز روبهرو میگردند. داستان با طنز و کنایه، احساسات شدید، غشکردنهای پیاپی، و واکنشهای افراطی شخصیتها را به تصویر میکشد و در نهایت، تصویری از سرنوشت تلخ و در عین حال کمیک قهرمانان خود ارائه میدهد. سایر داستانهای مجموعه نیز با محوریت روابط عاشقانه، دوستیها و موقعیتهای طنزآمیز، فضای مشابهی دارند و اغلب با پایانی غیرمنتظره یا هجوآمیز به پایان میرسند.
چرا باید کتاب عشق و دوستی را خواند؟
این کتاب فرصتی است برای آشنایی با نخستین تجربههای نویسندگی «جین آستن» و مشاهدهٔ ریشههای طنز، نقد اجتماعی و نگاه موشکافانهای که بعدها در رمانهای بزرگ او دیده میشود. داستانها با زبان شوخطبع و نگاهی انتقادی به احساسات و رفتارهای رایج زمانه، تصویری متفاوت از روابط انسانی ارائه میدهند. خواندن این مجموعه، علاوه بر سرگرمی، امکان مقایسهٔ سبک نوجوانانهٔ آستن با آثار پختهتر او را فراهم میکند و مخاطب را با جنبهای کمتر دیدهشده از این نویسنده آشنا میسازد.
خواندن کتاب عشق و دوستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، دوستداران آثار «جین آستن»، پژوهشگران ادبیات انگلیسی و کسانی که به طنز اجتماعی و داستانهای کوتاه علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که میخواهند با سیر تحول نویسندگی آستن آشنا شوند یا به دنبال نمونههایی از طنز و هجو در ادبیات هستند، گزینهٔ جالبی خواهد بود.
فهرست کتاب عشق و دوستی
- مقدمهٔ مترجم: معرفی زندگی و آثار «جین آستن» و جایگاه او در ادبیات انگلیسی.- عشق و دوستی: داستانی نامهنگارانه دربارهٔ لورا و ماجراهای عاشقانه و پرحادثهاش که با طنز و اغراق، احساسات و رفتارهای رایج را به چالش میکشد.- امیلیا وبستر: روایت کوتاهی از روابط عاشقانه و نامهنگاریهای چند جوان که با پایانی غیرمنتظره همراه است.- فردریک و الفریدا: داستانی دربارهٔ دو جوان که با موقعیتهای عجیب و طنزآمیز در مسیر ازدواج قرار میگیرند.- جک و آلیس: ماجرای خانوادهای پرماجرا و روابط پیچیدهٔ اعضای آن، با تمرکز بر عشق، حسادت و رقابت.- داستان ادگار و اما: روایتی از زندگی خانوادهای انگلیسی و دلبستگیهای عاشقانهٔ دختر خانواده، با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به مناسبات اجتماعی.
بخشی از کتاب عشق و دوستی
«در غروب یکی از روزهای ماه دسامبر. هنگامی که پدرم مادرم و خودم قرار شد دور آتش شومینهی منزلمان بنشینیم و در مورد مسائل اجتماعی گفتگو کنیم ناگهان با شنیدن صدای ضربهی شدیدی که به در بیرونی کلبهی روستاییمان خورد سخت به حیرت افتادیم. پدرم شروع کرد و گفت:«این صدای چیست؟»مادرم پاسح داد:«(گویا ضربهی محکمی به در خورد.»من با فریاد گفتم:«بله.»پدرم گفت:«حق با توست؛ از چنین صدایی یقیناً چنان برمیآید که کسی با خشونتی نامعمول به در بینوای خانه هجوم آورده.»من گفتم:«من نمیتوانم از فکر اینکه باید کسی باشد که به در میکوبد تا در را برایش باز کنیم. بیرون بیایم.»در این هنگام صدای دومین ضربهی مَهیب سخن پدرم را قطع کرد و تا حدودی به من و مادرم هشدار داد.»
حجم
۶۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۶۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه