
کتاب حامی (جلد اول)
معرفی کتاب حامی (جلد اول)
کتاب حامی (جلد اول) نوشتهٔ راحله محمدی است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی معاصر ایران قرار گرفته، رمانی در باب مردی مذهبی است که میخواهد ازدواج کند. این رمان فضایی احساسی، گرم و تأملبرانگیز دارد و شخصیتهایش را بهخوبی به ما میشناساند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حامی (جلد اول) اثر راحله محمدی
کتاب «حامی» (جلد اول) که نخستینبار در سال ۱۴۰۳ توسط مؤسسهٔ آموزشی - تألیفی ارشدان منتشر شده، جزو مجموعهای دو جلدی است. عنوان این جلدها بهترتیب عبارت است از «ترانهای که بود» و «دختر شب». این رمان معاصر و ایرانی که ۱۱ فصل دارد، شما را با «مرتضی» آشنا و همراه میکند. او شخصیت اصلی رمان، مردی مذهبی، جدی و با اصول است که بهدنبال فردی همفکر برای ازدواج میگردد. «فریبرز» دوست صمیمی مرتضی است که قصد دارد او را به ازدواج ترغیب کند. «ثریا» همسر فریبرز، پرشور و خوشنیت است، اما اصرار بیجایی بر معرفی «نیلوفر» به مرتضی دارد. «نیلوفر» دختری مدرن است که سبک زندگیاش با مرتضی متفاوت است. داستان از دید اولشخص روایت میشود. نویسنده از طریق این داستان به تفاوت فرهنگی و اعتقادی، جستوجوی هویت و همفکری در ازدواج، دوستی و اصرار بر تغییر دیگران پرداخته است.
خلاصه داستان حامی (جلد اول)
داستان کتاب «حامی» (جلد اول) در یک روز پاییزی آغاز میشود. «مرتضی»، شخصیت اصلی این رمان در راه ملاقات با دوستش «فریبرز» و همسرش «ثریا» است. او میداند که این دعوت تنها برای صرف قهوه نیست و احتمالاً دوستانش قصد دارند او را با دختری آشنا کنند. وقتی به کافه میرسد، متوجه میشود که «نیلوفر»، دختری امروزی و پرانرژی گزینهٔ پیشنهادی آنها است. گفتوگو میان مرتضی و نیلوفر خیلی زود به اختلاف نظر دربارهٔ ارزشهای دینی و سبک زندگی کشیده میشود. نیلوفر نسبت به اعتقادات مذهبی بیاعتنا است و حتی برخی از آنها را مسخره میکند؛ درحالیکه مرتضی فردی پایبند به دین و ارزشهای سنتی است. این تفاوتها باعث میشود که مرتضی خیلی زود متوجه عدم تفاهم شود و تصمیم به ترک کافه بگیرد. او به فریبرز میگوید که قصد دارد برای پیادهروی اربعین به کربلا برود. واکنش ثریا و نیلوفر نشان میدهد که نگاه آنها به این موضوع کاملاً متفاوت است. در نهایت، مرتضی کافه را ترک میکند؛ درحالیکه دوستانش هنوز اصرار دارند او نیلوفر را بیشتر بشناسد. در ادامه شخصیت دیگری به نام «ترانه» وارد داستان میشود.
چرا باید کتاب حامی (جلد اول) را بخوانیم؟
مطالعهٔ این رمان شما را با عقاید فرهنگی و مذهبیِ گوناگونی که در ایران امروز وجود دارد، آشنا میکند.
کتاب حامی (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان دربارهٔ مردی مذهبی که میخواهد ازدواج کند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حامی (جلد اول)
«گاهی بیآنکه بدانی دلت ساکنانی پیدا میکند و آرامآرام تمام وجودت رنگوبوی آنان را به خود میگیرد. در غیابشان طوفانی، پر تپش و محزون و در حضورشان دریایی میشود عمیق وسیع و بیانتها که تمامی فقط آرامش است.
در دوری بیقرار و در همجواری، قرار.
در فاصلهها بیتاب و در قربت پرتاب.
و این گاهی، تعبیر عاشقی است.
با دستهگلی از رزهای سفید منتظر آمدن استفان بودیم. چنددقیقهای از اعلام نشستن هواپیما گذشته بود. به چهره ترانه نگاه کردم، در فکر فرورفته بود و گاهی هم به پلههای انتهای سالن نگاه میکرد. دستکشهای سفیدش را پوشید و گلهای دستهگل را کمی جابهجا کرد. پرسیدم: خیلی وقته میشناسیدش؟ لبخندی زد و آهسته گفت: " کی من یا ترانه؟ "گفتم: "خوب، فعلاً دو تاش یکیه. "
سری به علامت تأیید تکان داد و گفت: " استفان پسر شریک صادقیِ پدر بوده و بعد از مرگ اون شده دوست صادقی و بعد از مرگ صادقی یک جورایی دوست خانوادگی ترانه "
با این تعریف احساس خوبی نسبت به استفان پیدا نکردم. دوباره پرسیدم: "چه جور آدمیه؟ " کمی فکر کرد و لبش را گاز گرفت و گفت: "خب یه مرد دوروبر چهل و پنجساله، برعکس صادقی با تفریحات تقریباً سالم. اهل الکل و عیاشی نیست اما پول پرسته، دوروبر خانمها هم نمیچرخه، برای همین تا قبل از مرگ صادقی با ترانه میونهٔ خوبی نداشته چون شخصیتهایی کاملاً متفاوت داشتند. هر چقدر استفان از رابطه با خانمها و عیاشی دوری میکرد ترانه بوالهوس بوده" نفس عمیقی کشید و ادامه داد: " بعد از برگشتن ترانه به زندگی به دیدنم اومد. اون موقع فکر نمیکردم به رابطهاش با ترانه ادامه بده، اما بعد از برگشتن من به ایران چند بار به ایران اومد، خب چند باری هم در جوارش مترجم و همراهش بودم دورادور هم چند تا معامله داشتیم و البته مدیران دو تا از شرکتها و هنوز هم همکاری دارند. ستاد میگه میون کارهاش قاچاق هم میکنه البته هنوز اثبات نشده. ظاهراً خودش معامله را انجام میده اما جابهجایی را نه. خوب منطقی هم هست. "»
حجم
۵۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۰۶ صفحه
حجم
۵۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۰۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی قشنگ بود