تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش
معرفی کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش
کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش نوشتهٔ «یاسمن قلیپور» و منتشرشده بهصورت الکترونیک توسط نشر سنجاق، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که به روابط عاطفی، چالشهای احساسی و تصمیمگیریهای دشوار در زندگی جوانان پرداخته است. این رمان معاصر و ایرانی با محوریت شخصیتهایی همچون «غزال»، «مهروز» و «نگار» روایتگر فرازونشیبهای عشق، جدایی، بخشش و امید است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش اثر یاسمن قلی پور
کتاب «همبازی عاشقانههایم باش» در بستری معاصر و شهری روایت میشود و دغدغههای عاطفی و خانوادگی نسل جوان را به تصویر میکشد. این رمان عاشقانه و اجتماعی با تمرکز بر شخصیت اصلی، «غزال» و روابطش با پدر، دوست صمیمیاش (نگار) و معشوقش (مهروز) به موضوعاتی همچون اعتماد، خیانت، بخشش، فشارهای اجتماعی و نقش خانواده در تصمیمگیریهای مهم زندگی میپردازد. فضای داستان، میان خانه و دانشگاه و خیابانهای شهر در رفتوآمد است و روایت با زبانی صمیمانه و دیالوگمحور پیش میرود. کتاب حاضر در دورهای روایت میشود که دغدغههای ازدواج، استقلال مالی، مهاجرت و سنتهای خانوادگی برای جوانان پررنگتر شده است. «یاسمن قلیپور» با پرداختن به جزئیات احساسات و گفتوگوهای شخصیتها، تصویری ملموس از کشمکشهای درونی و بیرونی آنها ارائه داده است. در کنار روایت اصلی، داستان زندگی «نگار» بهعنوان خط فرعی، ابعاد دیگری از عشق، شکست و سازگاری را به نمایش میگذارد.
خلاصه داستان هم بازی عاشقانه هایم باش
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با «غزال»، دختری جوان و دلشکسته آغاز میشود که پس از جدایی از معشوقش (مهروز) درگیر اندوه و بیانگیزگی است. تماسهای مکرر دوستش «نگار»، او را به مواجهه با گذشته وادار میکند. مهروز پس از یک سال دوری بازمیگردد و درخواست فرصتی دوباره میکند. غزال میان عقل و احساس، بخشش و انتقام و امید و ناامیدی سرگردان است. گفتوگوهای صمیمی با پدر و نگار، او را به بازنگری در تصمیماتش سوق میدهد. در این میان، زندگی نگار با روایت شکست عشقی و ازدواجی ناموفق، به غزال آینهای از عواقب تصمیمهای احساسی را نشان میدهد. مهروز تلاش میکند دلایل غیبت خود را توضیح دهد و اعتماد ازدسترفته را بازگرداند. غزال با تردید و فشارهای خانوادگی سرانجام تصمیم میگیرد فرصتی دوباره به مهروز بدهد، اما این انتخاب با چالشهایی همچون مخالفت پدر، رفتار سرد خانوادهٔ مهروز و دغدغههای آینده همراه است. داستان با تأکید بر اهمیت دوستداشتن، بخشش و انتخاب آگاهانه در روابط عاشقانه پیش میرود و نشان میدهد که عشق در کنار عقل و احترام متقابل میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد.
چرا باید کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش را خواند؟
این کتاب با روایت صادقانه و جزئینگرانه از روابط عاشقانه و خانوادگی به دغدغههای عاطفی و اجتماعی نسل جوان میپردازد. خواننده با شخصیتهایی روبهرو میشود که هر یک درگیر انتخابهای دشوار، تردیدها و امیدهای خود هستند. داستان علاوهبر نمایش فرازونشیبهای عشق، به اهمیت گفتوگو، بخشش و نقش خانواده در تصمیمگیریهای مهم زندگی اشاره میکند؛ همچنین، روایت زندگی نگار بهعنوان خط فرعی، ابعاد دیگری از عشق و شکست را به تصویر میکشد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزشهای واقعی در روابط انسانی دعوت میکند.
خواندن کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان معاصر و ایرانی برای علاقهمندان به داستانهای عاشقانه و اجتماعی بهویژه جوانانی که با دغدغههای عاطفی، تصمیمگیری در روابط و فشارهای خانوادگی روبهرو هستند، مناسب است. کسانی که بهدنبال روایتی دربارهٔ بخشش، اعتماد و انتخاب آگاهانه در زندگی شخصی هستند، میتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب هم بازی عاشقانه هایم باش
««یک سال دیگر گذشت و تو باز هم نیستی. یک سال دیگر گذشت و تو باز هم نیامدی. یک سال دیگر گذشت و باز هم در لحظۀ تحویل سال تو در کنارم نیستی و باز هم من در کنار سفرۀ هفت سین خلأ حضورت را عمیقأ حس میکنم.
در تمامی روزهایی که گذشت تو نبودی و من نبودت را با تکتک سلولهایم حس کردم.
نبودی و من تمامی روزها و شبهایم را در تنهایی بسر بردم. نبودی و من سرشار از حس نیاز به حضورت در کنارم بودم.
در تمامی لحظاتی که نبودی و من تنهایی، تنهایی زیستن را تجربه کردم اما باز هم به این تنهاییهای سخت و البته تلخ عادت نکردم. مگر نمیگویند هرچه تکرار شود، تبدیل به عادت میشود؟ و مگر این خصلت آدمی نیست؟ پس چرا من بی تو زیستن را نیاموختم؟ با بی تو تاب آوردن خو نگرفتم؟ نبودی و من بی تو بودن را فقط بالاجبار تحمل کردم.
در تمامی شبهای بدون تو، تنهاییهایم را در آغوش میگرفتم و برای رهایی از حس درد تنهایی به خواب پناه میبردم اما چه کنم که ریشۀ تنهاییهایم عمیق تر از آن بود که میاندیشیدم و من حتی در خوابهایم به تو میاندیشیدم و رویای بودنت را در کنارم میدیدم که دریغا با بیدار شدنم این رویای شیرین تمام میشد و تلخی واقعیت، شیرینی رویاهایم را از بین میبرد.»
حجم
۱۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی زیبا بود و پایانبندی متفاوتی داشت