کتاب عبور از شب
معرفی کتاب عبور از شب
کتاب عبور از شب نوشتۀ محمدرضا تمری است. انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، خاطرات مرتضی محمودی را در بر دارد.
درباره کتاب عبور از شب
کتاب عبور از شب خاطرات، اعمال و کنشهای مرتضی محمودی، از فعالان سیاسی ایرانی، را در بر میگیرد.
محمدرضا تمری در این کتاب، بخشهایی از زندگی شخصی مرتضی محمودی و نیز تحصیلات، فعالیتهای سیاسی و اجرایی وی از دوران انقلاب تا دوران محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد را روایت میکند.
اما مرتضی محمودی که بود؟
مرتضی محمودی در خانوادهای مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای شهرستان گیلانغرب از توابع استان کرمانشاه به دنیا آمد. دوران دبستان و سه سال نخست دبیرستان را در مدرسهۀ پهلوی گذراند و سپس وارد دانشسرای کشاورزی در کرمانشاه شد. وی پس از گذراندن این دوره، بهعنوان معلم در آموزش و پرورش به تدریس مشغول شد. مرتضی محمودی، در این دوره، با ایجاد جلسه و مباحثه با همکاران فرهنگی، فعالیت سیاسی خود را دنبال میکرد و به همین دلیل چند بار به شهربانی و ساواک احضار شد و مورد بازخواست قرار گرفت. او پیش از این با رفت و آمد به تهران، در حسینیۀ ارشاد و جلسات دکتر علی شریعتی نیز شرکت میکرد. محمودی، در دانشگاه تهران، در رشتۀ فلسفه و حکمت پذیرفته شد و از محضر اساتیدی چون مرتضی مطهری، شهید مفتح و... بهره گرفت.
مرتضی محمودی، پس از پیروزی انقلاب، عضو حزب جمهوری شد و هنگام انفجار دفتر حزب، در جلسه حضور داشت.
از جمله مسئولیتها و خدمات مرتضی محمودی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مقابلۀ فکری و فرهنگی با فعالیت گروهکهایی با گرایشهای چپی، مارکسیستی و التقاطی
- ریاست آموزش و پرورش شهرستان اندیمشک و مقابله با جریانهای چپ و ضدانقلاب
- نمایندگی اولین دورۀ مجلس شورای اسلامی از حوزۀ انتخابی گیلانغرب، سرپلذهاب و قصرشیرین
- تلاش برای هماهنگی اقدامات مسئولان در زمینۀ دفاع مقدس با مسئولان محلی و همراهی و مدیریت اسکان جنگزدگان
- خدمت در بنیاد شهید انقلاب اسلامی
- سفیر ایران در سیرالئون
- عضویت در هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، تدریس و خدمت در بخشهای مختلف آن دانشگاه
- تدوین و تألیف آثار، کتابها و مقالههای علمی و پژوهشی مختلف
خواندن کتاب عبور از شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عبور از شب
«پیش از حملهی سراسری عراق، من به دلیل وضعیت نگرانكنندهی منطقه، یک بار دیگر راهی منطقه شدم و این آخرین سفر من به قصرشیرین، نفتشهر و سومار بود. من از آن زمان به بعد دیگر به قصرشیرین، نفتشهر و سومار نرفتم تا وقتی كه عراق شكست خورد. البته به سرپل ذهاب و گیالنغرب كه در تصرف عراق نبودند میرفتم.»
***
«عدهای از دانشجوها و اساتید در آن جلسه بودند، یکی از استادها كه عضو هیئت علمی و آن موقع دانشیار بود من حالا اسم او را نمیبرم، چون الان نمایندهی مجلس و هم فرد متدینی است ـ مرتب بداخلاقی میكرد. استادها هم با او خوب نبودند، اكثراً اساتید در مقابلش موضعگیری داشتند. وی از من انتظار داشت او را بهعنوان یكی از اعضای شورا دعوت كنم، لذا در شورا مرتب مشكل ایجاد میكرد. سال بعد دیگر او را عضو شورا انتخاب نكردم و انتظار داشت من به او مسئولیتی بدهم. ولی ممكن نبود، چون از نظر نوع مدیریت و نوع دید و برخوردش با اساتید با روش من همخوانی نداشت. شاید اگر خودش مدیر میشد، شیوهی خودش را به كار میبرد. به این دلیل مقداری با من ناسازگاری میكرد.»
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۱۶ صفحه
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۱۶ صفحه