کتاب قصه های فیلسوف
معرفی کتاب قصه های فیلسوف
کتاب قصه های فیلسوف نوشتهٔ میشل پیکمال و ترجمهٔ مهدی ضرغامیان است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این مجموعه حکایت برای کودکان و بزرگسالان نوشته شده است.
درباره کتاب قصه های فیلسوف
کتاب قصه های فیلسوف (Le Conteur Philosophe) شامل حکایتهایی است که از فرهنگها و سرزمینهای مختلف جهان انتخاب شده و بهنحوی آغازی پرنشاط برای خواندن و آموختن فلسفه است. «سوفیوس فیلسوف» در جزیرهای در سرزمین یونان به سر میبرد. شاگردان او در مدرسه از او سؤالهایی میکنند و پیرمرد فرزانه با داستانهایی جذاب و دلنشین از آزادی، رعایت قانون، دوستی، سرنوشت، محیطزیست، تفاوت بین آدمها و... سخن میگوید. مجموعه حکایت حاضر برای بچههای ۹ساله تا ۹۹ساله منتشر شده است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب قصه های فیلسوف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این مجموعه حکایت را به همهٔ کودکان و بزرگسالان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصه های فیلسوف
«خاطرات گذشته در گلویم گیر کرده بود و داشت خفهام میکرد. تمامی دوران کودکیام همچون نوار فیلم پیش چشمم ظاهر شد. فهمیدم وقتش شده که راهی شوم. نگاهم را به سوی سوفیوس گرداندم و انگار که خواستهام را فهمیده باشد، با لبخندی به من پاسخ داد.
صبح روز بعد بقچهام را بستم، با دوستانم روبوسی کردم و آماده شدم که راه بیفتم. سوفیوس بغلم کرد، اما پیش از اینکه بروم، از من خواست تا از او سه سؤال بکنم. خیلی فکر کردم تا بدانم چه مسئلهای بیشتر برایم مطرح است و مسئلۀ اساسی من چیست. سپس پرسیدم: «استاد، نجابت واقعی چیست؟»
در یک روستای خیلی کوچک کوهستانی پسر جوانی بود که بیوقفه شکایت و زاری میکرد. او گمان میکرد بدترین تولد دنیا را داشته است. پدر و مادری کشاورز، نادان و بینوا داشت و در کوچکترین و محقرترین روستای دنیا به دنیا آمده بود. آخر چرا پسر شاه یا دستکم پسر ارباب نشده بود؟ این مسئله چنان برایش گران تمام شده بود که تصمیم گرفت با تنها دانای روستا درد دل کند. این پیرمرد زاهد که در بلندیهای کوهستان زندگی میکرد، تنها کسی بود که او را کمی دانا و اهل خرد میدانستند.
پیرمرد به او گفت: «سرنوشت تو فقط به خود تو تعلق دارد. از این روستا برو، در راههای پیش رویت قدم بردار و اطمینان داشته باش که اربابی. تو ارباب خواهی شد. نجابت واقعی نجابت قلب است!»
جوان که چیزی نداشت از دست بدهد، بنا بر توصیۀ پیرمرد راه افتاد. تصمیم گرفت خود را ارباب روستایش، بودوموند، معرفی کند. هرجا میرفت خود را با همین عنوان معرفی میکرد. بعد از مدتی غرور و رفتار و منش ارباب بودوموند را پیدا کرد و پیشبینی پیرمرد زاهد عینیت یافت. مردم بهراحتی در خانۀ خود را به روی ارباب بودوموند باز میکردند، او را مهمان خانۀ خود میکردند و به افراد مهم شهر و روستای خود معرفیاش میکردند. بدین ترتیب در معاملههای نان و آبدار حسابی شرکت کرد. چند ماه بیشتر نگذشته بود که پای ارباب بودوموند به دربار باز شد و برای شاه تجارتهایی انجام داد. چند سالی گذشت و ثروت او بیشتر و بیشتر شد.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه