دانلود کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت با صدای ندا پوریان + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت

دانلود و خرید کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت

معرفی کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت

کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت، اثر میشل پیکمال، داستان‌هایی فلسفی از اسطوره‌های یونان باستان است که مخاطبان را به تامل درباره‌ی عشق، حسادت و نیرنگ وا می‌دارد. 

کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت را با ترجمه مهدی ضرغامیان و صدای زیبای ندا پوریان بشنوید و درباره‌ی این مفاهیم با دوستانتان گفتگو کنید.

درباره‌ی کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت

میشل پیکمال در کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت، داستان‌ها و افسانه‌هایی از اساطیر یونان باستان نوشته است. داستان‌های اسطوره‌ای در حقیقت بازتابی از علم و دانش، آرزوها و تمایلات خاص انسان‌ها است در قالب اسطوره بازتاب یافته است. اسطوره‌ها از مفاهیمی مانند عشق، نیرنگ و حسادت حرف می‌زنند و این سه، می‌توانند سرآغاز خوشبختی یا شوربختی ملتی باشند. کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت شامل افسانه‌هایی است که ما را به فکر کردن و گفتگو درباره‌ی این مفاهیم و جایگاه آن‌ها در جهان امروزی وامی‌دارد. 

کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت برای تمام دوست‌داران و علاقه‌مندان به فلسفه جذاب است.

بخشی از کتاب صوتی حکایت‌های فلسفی اسطوره‌های یونان باستان عشق، نیرنگ و حسادت

روزی رب‌النوع بزرگ یونان، زئوس، بر بالای کوه اُُلَمپ مهمانی بزرگی داد و همه ارباب انواع را دعوت کرد؛ همه را بجز اِریس، الهه نفاق. زئوس از سر احتیاط اندیشیده بود که در چنین مهمانی‌هایی جایی برای اختلاف و تفرقه و نفاق نیست. اما اریس از برگزاری این ضیافت باخبر شد و بلافاصله سرزده به مهمانی پا گذاشت. او ناگهان وارد شد و روی کفپوش مخملی سیبی طلایی انداخت که روی آن نوشته شده بود « تقدیم به زیباترین الهه » .

طبیعی بود که آفرودیت، الهه زیبایی، برخیزد و سیب را بردارد. اما دو الهه دیگر آن جا بودند که مانع او شدند؛ زیرا معتقد بودند که سیب به طرف آن‌ها رفته است. یکی از این دو هِرا، زن زئوس، بود و دیگری آتنا، جنگجوی مغرور و یکی از دختران زئوس.

سیب میوه اختلاف و نفاق بود، بنابراین آن سه از زئوس خواستند تا او زیباترین را انتخاب کند. اما زئوس به خوبی می‌دانست هیچ یک از این سه زیبارو خلق و خویی خوش ندارد. او از حسادت بی‌حد و اندازه هرا می‌ترسید. روحیه وحشی و بی‌رحم آتنا زبانزد همگان بود. آفرودیت نیز از چنان نیروی بی‌پایانی بهره‌مند بود که می‌توانست هرکسی را که با او درمی‌افتاد، از عشق بی‌بهره گرداند. از این رو، زئوس محتاطانه مقرر کرد سه الهه به زمین، نزدیک شهر تروا بروند. شاهزاده تروا به نام پاریس در حال چراندن گله گوسفندان بود. او در تشخیص زیبایی استعداد شگفت‌انگیزی داشت و او بود که می‌توانست زیباترین را برگزیند.

وقتی شاهزاده پاریس الهه‌های المپ را بر زمین در برابر خود دید، زبانش بند آمد. اما وقتی از مشکل آن‌ها آگاه شد و دریافت ناگزیر است در مورد آن سه داوری کند و فقط یکی از آن‌ها باید صاحب سیب شود، احساس ناتوانی بیشتری کرد.

هرا به منظور ترغیب پاریس و راحت کردن تصمیم‌گیری برای او به نفع خودش گفت: «اگر مرا که زیباترین الهه هستم، انتخاب کنی، تو را پادشاه سرزمینی چنان وسیع می‌کنم که مانندش را تا به حال زمین به خود ندیده باشد.»

پاریس که مجذوب این پیشنهاد شده بود، خواست او را انتخاب کند که آتنا روی دست هرا بلند شد: «اگر مرا انتخاب کنی که قطعاً از همه زیباترم، تو را به قهرمانی شکست ناپذیر بدل خواهم ساخت تا برای مردمت پیروزی پشت پیروزی به ارمغان آوری.»

پاریس گمان کرد به آرزوی خود که غوطه خوردن در افتخار بود، دست یافته است. نتیجه داوری برای او روشن شده بود و تا خواست نظرش را بگوید ناگهان صدایی شنید که به شیرینی عسل بود: «اگر مرا برگزینی که بی‌گمان از من زیباتر نمی‌یابی، زیباترین زن جهان را دیوانه عشق تو می‌گردانم. زنی زمینی که به زیبایی خود من باشد.»

پاریس که مجذوب زیبایی الهه کوه المپ شده بود، بدون لحظه‌ای تامل و اندیشه دستش را به سوی آفرودیت دراز کرد و سیب را به او داد.

بلافاصله سرنوشت محتوم شاهزاده پاریس رقم خورد. هرا و آتنا از شاهزاده جوان به سختی انتقام گرفتند. زیباترین زن جهان آن روزگار هلن، همسر مِنِلاس پادشاه اسپارت، بود. آفرودیت هلن را شیفته و شیدای پاریس گرداند. منلاس عشق هلن به پاریس را توهین قلمداد کرد و بلافاصله در شیپور جنگ دمید. دو الهه سرخورده در ربودن سیب نفاق به یونانیان پیوستند تا به آنان یاری رسانند. و این گونه بود که سیب نفاق سرآغاز ایجاد جنگی طولانی، مرگبار و برادرکش به نام «جنگ تروا» شد. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱ ساعت و ۵۸ دقیقه

حجم

۱۰۹٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱ ساعت و ۵۸ دقیقه

حجم

۱۰۹٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان