دانلود و خرید کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی جینا مایر ترجمه آزاده نیازاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی

کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی

معرفی کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی

کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی با عنوان اصلی Der magische Blumenladen, Band 4: Die .Reise zu den Wunderbeeren نوشتهٔ جینا مایر و ترجمهٔ آزاده نیازاده توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این داستان برای کودکان نوشته شده و جلد چهارم از مجموعهٔ «گلفروشی جادویی» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید. 

درباره کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی

کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی که با تصویرسازی‌های «ژوئل تورلونیاس» منتشر شده، دربردارندهٔ داستانی برای کودکان است. عنوان فصل‌های این کتاب عبارت است از «خانم یونیپر ناپدید می‌شود»، «سوسیس تخم مرغ»، «زغال‌اخته‌های جادویی قرمز مرجانی»، «ماری در قطار»، «گویرنافاریگای گلوخ»، «باز هم یک کتاب لیمویی»، «دایی الیستر» و «کریسمس مبارک».

خواندن کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به نوجوانان و علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی و ماجراجویی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سفر به دنیای ذغال اخته های جادویی

«او حرف ویولت را تصحیح کرد: «بگو تو، آدم که به دایی مادرش نمی‌گوید شما. این دفترچه را از کجا آورده‌ای؟ یادم نمی‌آید که آن را به تو داده باشم.»

«من آن را توی خانۀ شما ... خانۀ تو پیدا کردم. و از آن‌جایی که این دفترچه درست شبیه کتاب گل‌های جادویی بود...»

«... همین‌طوری آن را برداشتی.» دایی اَلیستر سرش را تکان داد و چنان نگاه سرزنش‌آمیزی به ویولت انداخت که او از خجالت سرخ شد. «چنین چیزی ممکن است به‌راحتی به عادت تبدیل بشود.»

ویولت ناگهان دچار این احساس مضحک شد که منظور داییِ مادرش همان پاکت پولی است که او برای خریدن بلیت قطار دزدیده. اما امکان نداشت او از این موضوع خبر داشته باشد.

«من ... دفترچه را به‌تان پس می‌دهم.» ویولت با شرمندگی دفترچه را از زیر ژاکتش بیرون آورد، اما دایی اَلیستر با تکان دادن دستش به ویولت فهماند که آن را نمی‌خواهد.

«اتفاقی است که افتاده. من به هر حال می‌خواستم یک وقتی این را به تو بدهم. بنشین.» او به صندلی کنار تختش اشاره کرد.

ویولت وقتی روی صندلی نشست خوشحال بود، چون زانوهایش به‌شدت داشتند می‌لرزیدند. به‌علاوه او سؤالات بسیار زیادی داشت و اصلاً نمی‌دانست از کجا باید شروع کند. اما قبل از این‌که او شروع کند به سؤال کردن، داییِ مادرش آهسته گفت: «خب، بالاخره با موفقیت انجام شد. من مطمئن نبودم که آیا می‌توانم به ایریس اعتماد کنم یا نه.»

ویولت پرسید: «چه چیزی با موفقیت انجام شد؟ ایریس دیگر کیست؟»

«می‌خواستی چه کسی باشد، ایریس جغد من است. او بود که تو را به خانۀ خانم لاولی راهنمایی کرد.»

ویولت بریده‌بریده گفت: «جغد تو مرا به هیچ کجا راهنمایی نکرد... من ... از دست او فرار کردم.»

دایی اَلیستر با ناباوری به او نگاه کرد. «تو از دست ایریس فرار کرده‌ای؟ از یک پرنده؟» او حیرت‌زده سرش را تکان داد. «این باورکردنی نیست.»

ویولت سعی کرد از خودش دفاع کند. «خب شب بود، ایریس هم واقعاً خیلی ... بزرگ است.»

دایی اَلیستر گفت: «واقعاً که!» و با حالتی تحقیرآمیز نگاهش کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۶۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان