دانلود و خرید کتاب محرم و انقلاب اسلامی اکبر فلاحی
تصویر جلد کتاب محرم و انقلاب اسلامی

کتاب محرم و انقلاب اسلامی

معرفی کتاب محرم و انقلاب اسلامی

کتاب محرم و انقلاب اسلامی نوشتهٔ اکبر فلاحی در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است. اکبر فلاحی در کتاب «محرم و انقلاب اسلامی ایران» با بررسی مختصر قیام‌های شیعی الهام‌گرفته از عاشورای حسینی، نقش آن قیام حماسی را در انقلاب اسلامی ایران بررسی کرده‌است.

درباره کتاب محرم و انقلاب اسلامی

نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۲ هم‌زمان با ماه محرم وارد مرحلهٔ جدیدی شد و امام خمینی با بهره‌گیری از فضای معنوی محرم، مردم مسلمان را برای رویارویی با اقدامات ضدمذهبی رژیم پهلوی به صحنهٔ مبارزات کشاند. ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اوج رویارویی روحانیت شیعه با رژیم استبدادی شاهنشاهی ایران بود تا جایی که امام خمینی آن روز را «مبدأ انقلاب اسلامی» اعلام کردند.

پس از تبعید حضرت امام به خارج از کشور و با فضای پلیسی - امنیتی به‌وجودآمده توسط رژیم پهلوی، ساواک قبل از فرارسیدن ایام ماه محرم با انتشار اسامی کسانی که نمی‌توانستند به منبر بروند، از فعالیت روحانیون مبارز جلوگیری می‌کرد، با این حال شاگردان امام همواره خود را موظف به روشنگری جامعه می‌دانستند. انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶ کاملاً الهامی حسینی داشت و نام و یاد عاشورا و نهضت کربلا فراروی مبارزات حق‌طلبانه بود. شعار پیروزی خون بر شمشیر با الهام از نهضت حسینی سال ۱۳۵۷ را سال سرنوشت قرار داد.

کتاب محرم و انقلاب اسلامی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به مطالعهٔ بیشتر دربارهٔ حماسهٔ کربلا و اثرگذاری آن بر جنبه‌های گوناگون زندگی امروز پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب محرم و انقلاب اسلامی

«در دوره‌های بعد نیز قیام‌هایی به‌دست علویان در دورهٔ اموی و عباسی رخ داد که الگوی آنها قیام امام حسین (ع) و رهبران این قیام‌ها با هدف مبارزه با ظلم وستم بنی‌امیه و عباسیان و حتی تلاش برای به‌دست‌گرفتن خلافت شکل گرفتند. اما حاکمان ستمگر و مکار بنی‌امیه و بنی‌عباس با خشونت تمام با این جنبش‌ها برخورد و به شدت آنها را سرکوب کردند. با وجود این، وقوع این قیام‌ها تأثیر زیادی در سست‌کردن پایه‌های حکومت آنان و آشکار ساختن چهره و ماهیت واقعی حکومت‌های امویان و عباسیان داشت. در این گفتار به اختصار به قیام‌های شیعی در دورهٔ مروانیان پرداخته می‌شود:

قیام زید بن علی

«زید» در زمان «هشام»، خلیفهٔ اموی و در کوفه قیام کرد. قاریان و اشراف کوفه از این قیام حمایت و زید را همراهی کردند. هشام برای سرکوبی این قیام «یوسف بن عمر ثقفی» را به جنگ زید فرستاد. از این رو، نبردی سخت میان آنها درگرفت؛ با به اوج رسیدن جنگ، یاران زید گریخته و وی را تنها گذاشتند. اما وی با اندک یارانی که همراهش مانده بود، به مقاومت پرداخت. در این نبرد نابرابر زید زخم‌های زیادی برداشت و براثر اصابت تیری به پیشانی‌اش به شهادت رسید. یاران زید برای جلوگیری از نبش قبر وی به دست امویان جنازهٔ او را به‌صورت مخفیانه دفن کردند؛ اما مأموران اموی مزارش را کشف و جنازهٔ زید را از خاک بیرون آوردند و سرش را جدا کرده پیش هشام خلیفهٔ اموی فرستادند. هشام به این هم اکتفا نکرد و برای ترساندن و عبرت مردم دستور داد جسد زید را بر تنهٔ درخت نخلی آویزان کنند. جنازهٔ زید ماه‌ها بر روی درخت ماند تا سرانجام هشام دستور داد آن را از دار پایین آورده و آنگاه سوزاندند سپس خاکسترش را بر باد دادند.

شهادت زید تأثیر و بازتاب زیادی در منطقهٔ خراسان داشت. پس از شهادت وی شیعیان خراسان فعالیت‌های ضد اموی خود را آغاز کردند و کارشان بالا گرفت. آنان در محافل خود از ستم‌هایی که بنی‌امیه بر آل پیامبر روا داشتند سخن گفتند. اما بنی‌عباس با مکر و حیله و با شعارِ «الرضا من آل محمد»، از این فرصت پیش‌آمده حداکثر بهره‌برداری را کردند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بی‌شک نخستین کسانی که در شهادت امام حسین (ع) و یارانش به عزاداری پرداختند، اهل بیت آن حضرت و بنی‌هاشم بودند، و شروع عزاداری نیز بلافاصله پس از شهادت امام حسین (ع) در سرزمین کربلا بود.
سیّد جواد
شهادت یحیی همانند شهادت پدرش زید، در میان خراسانیان بازتاب زیادی داشت. مردم خراسان که دیگر از امویان بیم نداشتند، هفت روز برای یحیی عزاداری کردند و به حدی از شهادت وی غمگین و ناراحت بودند که در آن سال هرچه نوزاد پسر در خراسان به دنیا آمد یحیی یا زید، نام‌گذاری کردند.
سیّد جواد
پس از قیام زید، فرزندش «یحیی» به خراسان رفت و به روزگار ولید بن یزید، در جوزجانانِ خراسان بر ضد ستم و ظلم امویان قیام کرد. «نصر بن سیار» حاکم اموی خراسان، «سلم بن احوز مازنی» را به مقابله با او فرستاد.‌ یحیی در هنگام جنگ در دهکده‌ای به‌نام «ارعونه» کشته شد و یارانش نیز گریختند. مأموران سر یحیی را پیش ولید خلیفهٔ اموی فرستادند و پیکرش را در جوزجانان بر سر دار آویختند. جنازهٔ یحیی مدت‌ها بر سر دار بود تا اینکه ابومسلم خراسانی بر ضد امویان قیام کرد و سلم بن احوز را کشت و جنازهٔ یحیی را از سر دار پایین آورده با همراهان خود بر آن نماز خواند و همان‌جا دفن کرد.
سیّد جواد
«زید» در زمان «هشام»، خلیفهٔ اموی و در کوفه قیام کرد. قاریان و اشراف کوفه از این قیام حمایت و زید را همراهی کردند. هشام برای سرکوبی این قیام «یوسف بن عمر ثقفی» را به جنگ زید فرستاد. از این رو، نبردی سخت میان آنها درگرفت؛ با به اوج رسیدن جنگ، یاران زید گریخته و وی را تنها گذاشتند. اما وی با اندک یارانی که همراهش مانده بود، به مقاومت پرداخت. در این نبرد نابرابر زید زخم‌های زیادی برداشت و براثر اصابت تیری به پیشانی‌اش به شهادت رسید. یاران زید برای جلوگیری از نبش قبر وی به دست امویان جنازهٔ او را به‌صورت مخفیانه دفن کردند؛ اما مأموران اموی مزارش را کشف و جنازهٔ زید را از خاک بیرون آوردند و سرش را جدا کرده پیش هشام خلیفهٔ اموی فرستادند. هشام به این هم اکتفا نکرد و برای ترساندن و عبرت مردم دستور داد جسد زید را بر تنهٔ درخت نخلی آویزان کنند. جنازهٔ زید ماه‌ها بر روی درخت ماند تا سرانجام هشام دستور داد آن را از دار پایین آورده و آنگاه سوزاندند سپس خاکسترش را بر باد دادند.
سیّد جواد
ایرانیان در سپاه مختار حضوری چشمگیر و فعال داشتند.
سیّد جواد
دومین قیامی که به دست شیعیان کوفه به خونخواهی امام حسین (ع) و یارانش صورت گرفت، قیام مختار بود. «مختار بن ابوعبیده ثقفی» از شیعیان بانفوذ کوفه بود. زمانی که مسلم بن عقیل از طرف امام حسین (ع) به کوفه آمد در خانهٔ مختار ساکن شد. مختار در هنگام حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه قصد داشت با گروهی مسلح به یاری امام حسین (ع) برود ولی عبیدالله بن زیاد وی را دستگیر و روانهٔ زندان کرد. بدین‌ترتیب، وی از حضور در کربلا و یاری امام حسین (ع) باز ماند. پس از آشکار شدن ضعف حکومت امویان و شکست قیام توابین، مختار در تدارک قیام علیه امویان و زبیریان برآمد. وی اجازهٔ قیام را ـ با توجه به شرایط حاکم آن زمان ـ از محمد بن حنفیه دریافت کرد. هنگام ورود مختار به کوفه، شیعیان از وی استقبال کردند و گردش جمع شدند و آمادگی خود را برای همراهی و یاری‌اش اعلام داشتند. مختار اعلام کرد: «محمد بن علی بن‌ابیطالب مرا فرستاده است تا امیر شما باشم و مرا فرموده است که با حلال شمارندگان حرام‌ها جنگ نمایم و از اهل بیت ستمدیده‌اش خونخواهی کنم». وی پس از همراه کردن شیعیان و فراهم آوردن نیرو و امکانات کافی، ابراهیم فرزند مالک اشتر را به فرماندهی سپاهش برگزید. وی پس از آماده‌سازی مقدمات و زمینه‌های لازم، با شعار «یا لثارات حسین، بشتابید به خونخواهی حسین»‌ قیام کرد.
سیّد جواد
قیام توابین را باید حرکتی احساسی و کور دانست که رهبران آن بینش و راهبرد مناسب برای مقابله با امویان را نداشتند. در این جنگ شمار زیادی از شیعیان به شهادت رسیدند.
سیّد جواد
قیام توّابین اولین قیامی بود که پس از واقعهٔ عاشورا و در سال ۶۵ هجری به وقوع پیوست. شیعیان کوفه که به دلیل سستی و ترس نتوانستند امام حسین (ع) را یاری دهند سخت پشیمان و به دنبال راهی برای جبران این اشتباه و عهدشکنی خود بودند. آنها معتقد بودند این گناه پاک نمی‌شود مگر اینکه قاتلان شهدای کربلا را قصاص کنند و انتقام خون آنها را از امویان بگیرند. با مرگ یزید و آشکار شدن اختلافات میان امویان بر سر جانشینی وی و سست شدن پایهٔ حکومت آنها، این فرصت برای شیعیان کوفه فراهم شد تا نیت خود را عملی سازند و شاید اشتباه خود را جبران کنند. از این رو فرصت پیش‌آمده را غنیمت شمرده و درصدد تدارک قیام بر ضد دستگاه ظلم و جور بنی‌امیه برآمدند. اولین حرکت به دست توابین صورت گرفت. آنها برای هدایت قیام خود پنج نفر را به رهبری برگزیدند: سلیمان صرد خزاعی، مسیب بن نجبه فزاری، عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی، عبدالله وال تمیمی و رفاعه بن شداد بجلی.
سیّد جواد

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان