دانلود و خرید کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست جینا مایر ترجمه آزاده نیازاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست

کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست

معرفی کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست

کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست نوشتهٔ جینا مایر و ترجمهٔ آزاده نیازاده است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده و سومین جلد از مجموعهٔ «گل‌فروشی جادویی» است.

درباره کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست

قصه‌ها مزایای بی‌شماری دارند و برای همۀ افراد قابل‌درک و فهم هستند. مطالعهٔ داستان‌ها، چه خیالی باشند و چه واقعی، یکی از بهترین راه‌های انتقال دانش و تجربه، افزایش آگاهی و آموزش مهارت‌ها برای زندگی موفق‌ترند. کودکان از طریق داستان‌ها رشد می‌کنند، موارد زیادی را یاد می‌گیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان می‌دهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیادی را می‌آموزند. آموزش‌ها می‌تواند مهارت‌های زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزش‌ها چون به‌صورت داستان برای کودکان خوانده می‌شود، ضمن سرگرم‌کردن و پرکردن اوقات فراغتشان، در ذهنشان باقی می‌ماند.

کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست که با تصویرسازی‌های «ژوئل تورلونیاس» منتشر شده، داستانی برای کودکان است. «ویولت»، شخصیت اصلی این داستان دختر ۸ساله‌ای است که با پدر و مادرخوانده‌اش زندگی می‌کند و بهترین دوستانش، «زاک» و «ژاک»، دوقلوهای پردردسر و دوست‌داشتنی هستند. زندگی ویولت تا قبل از آمدن خاله «ابی گیل»، خالهٔ گل‌فروش و گربهٔ چاق و عسلی‌اش، «لرد نلسون» و مرغ عشقش، «لیدی مادونا»، روال عادی خود را داشت. خاله ابی گیل، استفاده از کتاب جادویی گل‌ها را برای ویولت ممنوع کرده بود، اما ویولت و دوستانش، هر بار به نحوی، کتاب را پیدا می‌کنند و ماجراهای هیجان‌انگیزی را رقم می‌زنند. چه ماجراهایی؟ بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به همهٔ کودکان دوستدار داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جادوگری کار آدم های بزدل نیست

«او تمام مسیرِ از خانه تا گلفروشی را دوید. کرکرهٔ مغازه پایین بود، اما درِ حیاط پشتی مثل همیشه باز بود. ویولت در سایهٔ دیوار خانه تند و بی‌صدا از زیر طاق ورودیِ باغ رد شد.

توی باغ, برخلاف خیابان, هیچ چراغی نبود و همه‌جا کاملاً تاریک بود. با وجود این, ناگهان ویولت احساس کرد کسی دارد نگاهش می‌کند و وحشت‌زده شد. هراسان به دوروبرش نگاه کرد. معلوم است که این کار فایده‌ای نداشت، چون باغ در تاریکی مطلق فرو رفته بود.

ویولت با خودش گفت وقتی من نمی‌توانم کسی را ببینم، پس حتماً کسی هم نمی‌تواند مرا ببیند. اما وقتی درِ باغ را باز کرد، در با صدای بلندی غژغژ کرد.

ویولت وحشت‌زده دست نگه داشت. امیدوار بود هیچ‌کس آن صدا را نشنیده باشد. خوشبختانه توی خانه هیچ چراغی روشن نشده بود.

او وارد باغ شد و کورمال‌کورمال با لمس کردن حصار باغ به سمت چپ رفت. تا جایی که به خاطر داشت، گل عروس چمنزار اروپاییِ سحرآمیز همین‌جاها بود. ویولت دستش را دراز کرد و برگ‌های بزرگ نرمی را احساس کرد. این برگ‌ها مطمئناً برگ عروس چمنزار نبودند. برگ‌های این گل ریز و پرزدار بودند.

لابد جایی که عروس چمنزار روییده بود کمی عقب‌تر بود. ویولت به‌شدت از دست خودش عصبانی بود. کاش چراغ‌قوه را با خودش آورده بود! او دوباره سعی کرد. گل‌های گل عروس چمنزار مثل کفْ نرم و لطیف بود. اما گلی که همین حالا انگشتان ویولت لمسش می‌کرد گلبرگ‌هایی بزرگ و گرد داشت.

و گلی که کنار آن قرار داشت ساقهٔ خیلی کوتاهی داشت. بعدی هم بوی لیمو می‌داد، این هم آن گل نبود.

ویولت ناگهان احساس کرد توی دریا گیر افتاده، وقتی که ناگهان امواج از راه می‌رسند و آدم را با خودشان می‌برند و دیگر نمی‌شود بالا و پایین را از هم تشخیص داد. آن‌جا گل‌های زیادی پرورش داده می‌شدند و او نمی‌توانست گل عروس چمنزار اروپایی را پیدا کند. از اولش هم آمدنش به باغ کاملاً بیهوده بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۴۲۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان