دانلود و خرید کتاب یک سال بدون او لیز کسلر ترجمه شهلا انتظاریان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب یک سال بدون او

کتاب یک سال بدون او

نویسنده:لیز کسلر
انتشارات:ایران‌بان
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب یک سال بدون او

کتاب یک سال بدون او نوشتهٔ لیز کسلر و ترجمهٔ شهلا انتظاریان است. ایران بان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب یک سال بدون او

اگر می‌توانستید آینده را ببینید آیا این کار را می‌کردید؟ کتاب یک سال بدون او که ۱۴ فصل دارد، رمانی انگلیسی برای نوجوانان است. این اثر نخستین‌بار در سال ۲۰۱۱ میلادی به چاپ رسید. داستان چیست؟ «جنی»ِ ۱۲ساله در هر تابستان، مشتاق تعطیلات خانوادگی در روستای «ریورساید» است. او در آنجا می‌تواند روزهایش را در کنار بهترین دوستش، دختری خوشحال و خوشبین به نام «آتم» بگذراند. امسال اتفاقی عجیب در یک آسانسور باعث می‌شود «جنی» به یک سال در آینده منتقل شود؛ آینده‌ای که چیزهای بسیاری در آن تغییر کرده است. معلوم می‌شود تنها چند ساعت پس از این که «جنی» تابستان پارسال را ترک کرد، برادر کوچک «آتم» یعنی «مایکی» از روی یک اسب پرتاب شد و به کما رفت. «جنی» همزمان با تلاش برای فهمیدن اینکه چه اتفاقی برای خودش افتاده، سعی می‌کند به زمان حال بازگردد و در صورت امکان، جلوی حادثه‌ای را که برای «مایکی» رخ داد، بگیرد.

خواندن کتاب یک سال بدون او را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یک سال بدون او

«تاریکِ تاریک است.

هیچ چیزی نمی‌بینم. با احتیاط از آسانسور بیرون می‌روم و به جعبه‌ای می‌خورم که روی زمین است. همین طور که شست پایم را می‌مالم، چشم‌هایم کم‌کم به تاریکی عادت می‌کند. چند چیز را به شکلی مبهم می‌بینم؛ در هر طرف، جعبه و الوار و سطل‌آشغال می‌بینم. یک آشغال‌دانی خیلی بزرگ است. با احتیاط به طرف دیوار روبه‌رو می‌روم و دنبال کلید برق می‌گردم و دعا می‌کنم برق داشته باشد.

پیدا می‌کنم. کلیدی بالای دیوار قرار دارد. آن را می‌زنم، نور به همه جا می‌تابد، اتاق روشن می‌شود و همه جا را می‌بینم. دری فلزی آن‌طرف است و ظاهراً تنها راه خروج. به طرفش می‌روم و دقت می‌کنم پایم به چیزی گیر نکند.

خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم، بسته نباش.

بسته است.

نه! دری فلزی و محکم است. دستگیره‌اش را می‌گیرم و می‌کشم. حتی یک سانتی‌متر هم تکان نمی‌خورد.

دور و برم می‌چرخم، جعبه‌ها را بلند می‌کنم، الوارها را این‌طرف و آن‌طرف می‌اندازم و دنبال چیزی می‌گردم، هر چیزی که بتواند برای بیرون رفتن من از آن‌جا مفید باشد. به سقف نگاه می‌کنم. دور تا دور بالای دیوارها، لبه‌ای جالب قرار دارد. شاید برای جریان هواست. میله‌ای آهنی و کوچک گوشه‌ای از آن است، ولی بالاتر از آن‌که دستم برسد؛ مگر بتوانم روی جعبه‌ای بایستم که ارتفاعش دست‌کم به اندازهٔ طول دستم باشد.

آهسته و با احتیاط روی جعبه‌ای می‌ایستم. باید چیزی آن‌جا باشد، حتماً هست. تمام اتاق را بادقت نگاه می‌کنم. هیچ چیز نیست. حتی یک پنجره.

فریاد می‌زنم: «کریگ!» صدایم در اتاق می‌پیچد و کم‌کم محو و سپس ساکت می‌شود.

چرا کریگ را صدا می‌زنم؟ حتی اگر به زمان عقب برنگشته باشم، باز او یک طبقهٔ کامل از من بالاتر است. اگر حسابم درست باشد، تا یک سال دیگر آن‌جا نمی‌آید!

باور نمی‌کنم. اصلاً باور نمی‌کنم. حتماً راهی برای خروج هست، برای برگشتن به زمان حال. درِ آسانسور باز است و منتظر بردن من.

فقط همین؟ بپذیرم که شکست خورده‌ام؟

نه! نمی‌خواهم بگذارم آن اتفاق برای میکی بیفتد. شاید آن جنی سابق تسلیم شود، ولی این جنی نه.

فکری به ذهنم می‌رسد. شاید باید به بالا برگردم و تبر آقای براکلاف را بردارم و بعد بیایم و از این در خارج شوم. یا برای خودم آب و غذای کافی برای چند روز بیاورم، آن‌قدر که بالاخره یک نفر به زیرزمین بیاید و در را برایم باز کند. شاید هم فکر بهتری به نظرم برسد. هر کاری بشود می‌کنم، هر کاری! برای بیرون رفتن از زیرزمین این ساختمان هر کاری باشد می‌کنم تا بتوانم به زمان یک سال قبل از آن حادثه برگردم. می‌توانم مانع آن بشوم، می‌توانم!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۱۸۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان