کتاب فلسفه اجتماع
معرفی کتاب فلسفه اجتماع
کتاب فلسفه اجتماع نوشته والتر لیپمن، با ترجمه محمود فخر داعی، توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. این اثر مجموعهای از مقالات تحلیلی درباره انحطاط و احیای جامعه غرب است که از دیدگاه فلسفه سیاسی و اجتماعی به موضوعات کلیدی تمدن غرب میپردازد. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۵۵ منتشر شده است.
درباره کتاب فلسفه اجتماع
لیپمن در این کتاب به بحرانهای اجتماعی و سیاسی جوامع غربی در دوران معاصر میپردازد. او معتقد است که بیتوجهی به اصول اخلاقی و فلسفی در سیاستگذاری عمومی، موجب گسست در ساختار جامعه شده است. این مجموعه مقالات به بررسی روندهایی میپردازد که منجر به انحطاط ارزشهای مشترک و کاهش اعتماد عمومی در جوامع غربی شدهاند. لیپمن با تحلیل این بحرانها، راهکارهایی برای احیای انسجام اجتماعی و بازگشت به اصول مشترک فلسفی پیشنهاد میکند. برخی از موضوعاتی که در کتاب فلسفه اجتماع بررسی میشوند عبارتاند از:
رابطه میان آزادی و مسئولیت اجتماعی
نقش اخلاق در سیاست
تأثیر تفکر مدرن بر ساختارهای سنتی جوامع
ضرورت بازنگری در اصول فلسفی حاکم بر سیاستگذاری عمومی
لیپمن در این کتاب تلاش میکند تا تعادلی میان آزادی فردی و نیاز به نظم اجتماعی ایجاد کند و بر اهمیت بازگشت به فلسفهای عمومی که قادر به حفظ وحدت و انسجام در جامعه باشد، تأکید میورزد. والتر لیپمن (۱۸۸۹–۱۹۷۴) روزنامهنگار، نویسنده، و نظریهپرداز سیاسی آمریکایی است که با آثار خود تأثیر عمیقی بر فلسفه سیاسی و تفکر عمومی در قرن بیستم گذاشت. او به خاطر تحلیلهای دقیق و بینش فلسفی خود در حوزه سیاست و اجتماع شناخته میشود. لیپمن به دلیل دیدگاههایش درباره دموکراسی، آزادی، و مسئولیت اجتماعی، از چهرههای برجسته این حوزه است.
خواندن کتاب فلسفه اجتماع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه سیاسی، علوم اجتماعی، و تاریخ معاصر مناسب است. همچنین، برای خوانندگانی که به تحلیل انتقادی مسائل جوامع مدرن علاقهمندند، اثری ارزشمند به شمار میآید.
بخشی از کتاب فلسفه اجتماع
«در اینکه غرب گرفتار انحطاط شده بود، شک و تردیدی باقی نمانده بود. درست سی سال از تاریخی که توماس وودرو ویلسون اعلام کرد که دنیا میتواند به رهبری دولتهای دموکراسی در صلح و صفا زیست کند میگذشت، ولی در این موقع دموکراسیهای آتلانتیک شمالی گرفتار مسئلۀ دفاع از اروپای غربی و تغییرات و تبدیلات مرزی اروپا و آسیا بودند. در مدتی کمتر از نیمقرن، چنین تحولی در ارکان دموکراسیهای غربی رخ داده بود. در سال ۱۹۰۰ م در هر گوشهای از جهان مردم به تفوق ملتهای غربی اعتراف داشتند. هر چند گاهی این اعتراف توأم با اکراه بود، در آن ایام این ملتها به عنوان رهبر پیشرفت بشریت شناخته میشدند. این مسئله در آن ایام از جملۀ بدیهیات بود که وقتی کشورهای عقبافتاده به اصول حکومتی کشورهای غربی آشنا شدند و میخواستند آن را در کشورهای خود به کار برند، در مراحل اولیه، انتخابات آزاد را در کشور خود به اجرا میگذاشتند، اعلامیۀ حقوق بشر را مورد احترام قرار میدادند و زیر لوای فلسفهٔ سیاسی آن زندگی میکردند. تا سال ۱۹۱۷ م حکومتهای آزادیخواه بریتانیا، فرانسه و امریکا به عنوان نمونه و سمبل در همهٔ جهان حتی روسیه شناخته میشدند.
اما بدبختانه در اواخر سال ۱۹۲۰ م در این زمینه تغییرات عظیمی در دنیا رخ داده بود. در آن ایام، لرد برایس نگارش اثر معروف خود را، به نام دموکراسیهای جدید، پایان داده بود. در این اثر، لرد برایس در حالی که تحت تأثیر افکار ایام پیش از جنگ بینالملل اول قرار داشت، نوشته بود که دموکراسی در جهان توسعه و ترویج یافته است، چنان که تعداد کشورهای دموکرات جهان در عرض پانزده سال دو برابر شده است، اما با این وصف، لرد برایس خود متوجه اعلام خطری شد که خبر از انحطاط غرب میداد و از این رو گرفتار ناراحتی شده بود. او در مقدمۀ کتاب خود، پس از اشاره به این موضوع، مینویسد که هر چند امکان دارد این کتاب برای نسل جوان چندان مفید نباشد، او شخصاً نمیتواند از ابراز بدبینی که در اثر تجارب گذشته به او دست داده است جلوگیری کند. بالأخره لرد برایس مجبور به این اعتراف بزرگ شده بود که با وجود آنکه دموکراسی در جهان تعمیم یافته و کشورهایی که این روش را برای حکومت خویش انتخاب کرده بودند، دیگر حاضر به از دست دادن و رها کردن آن نبودند، ولی باید تصدیق نمود که ما نمیتوانیم با پیشقدمان آزادی جهان در سال ۱۷۸۹ همعنان شویم و بگوییم دموکراسی، سیستم طبیعی حکومت و در نهایت یگانه سیستمی است که همه ناگزیر به انتخاب آن خواهند شد. از زمانی که آفتاب طالع آزادی چشم کشورهای بزرگ را در ورسای خیره ساخت، اتفاقات عدیدهای به وقوع پیوسته است. از جمله ثابت شد که دولتهای ملی و دولتهایی که محبوبیت عامه دارند معلوم نیست که در همه جا دولتهای صالح و خوبی باشند. این مسئله چندان مستبعد هم نیست، زیرا همان طور که در بعضی کشورها از فرط ناراحتی و نارضایتی، روش حکومت دموکراسی را به جای حکومت استبدادی یا حکومت طبقۀ ممتاز برمیگزینند، نظایر همان نارضایتیها در جاهای دیگر موجب میشود که موضوع معکوس گردد و روزی فرا رسد که حکومت مطلقه را بر دموکراسی ترجیح دهند.»
حجم
۲۸۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
حجم
۲۸۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
نظرات کاربران
در حال خواندن این کتاب هستم ،بحث اصلی کتاب در مورد ناتوانی و عدم کارایی حکومت های دموکراسی دلایل زوال دموکراسی ها در کشورهای دموکراتیک است. موضوع کتاب را دوست دارم ترجمه هم نه کاملا قابل قبول ولی خوب و