کتاب جرات بسیار (خلاصه کتاب)

کتاب جرات بسیار (خلاصه کتاب) نوشتهٔ برنی براون و ترجمهٔ گروه مترجمان شنیدار است. شنیدار نگار نوین این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب جرات بسیار (خلاصه کتاب)

با مطالعهٔ کتاب جرات بسیار (خلاصه کتاب) در می‌یابیم که چگونه خود واقعی‌مان را با وجود اشتباهات و شکست‌ها دوست داشته باشیم و احساس شرمندگی نکنیم؟

کمتر کسی را می‌شود یافت که حداقل یک‌بار در طول زندگی‌اش احساس شرمندگی را تجربه نکرده باشد. برای شرمنده شدن همیشه هم نیازی به انجام یک کار اشتباه و یا خارج از عرف نیست؛ بهترین فرد روی کره زمین هم که باشید، کماکان انسان‌هایی وجود خواهند داشت که به خاطر کمبودها و ضعف‌های درونی‌شان، از آزار و اذیت شما لذت می‌برند!

اما گاهی اوقات، خودمان مسبب ایجاد حس شرمندگی در خودمان هستیم. در قصه زندگی بیشتر ما، گاه لحظات تلخی وجود دارد که در آن توسط والدین‌مان به خاطر رفتارهای نادرست‌مان، تحقیر شده‌ایم. این شرمندگی در دوران بزرگ‌سالی، شکل و شمایل دیگری به خود گرفته و آثار تلخش بیشتر در ذهن می‌ماند. هیچ‌چیز سخت‌تر از این نیست که رئیس شرکت‌ در مقابل دیگر همکاران‌تان شما را بابت قصوری که در انجام وظایف‌تان داشته‌اید، مورد مواخذه قرار دهد.

می‌شود گفت که احساس شرمندگی از زمان تولد به صورت غریزی در ما انسان‌ها وجود داشته است؛ احساسی که در هیچ موجود دیگری نمی‌شود نظیرش را یافت. با این وجود بروز چنین حسی مانع بالفعل شدن پتانسیل‌های درونی شما خواهد شد و دست و پای شما را همچون یک فرد معلول برای حرکت و رشدِ بیشتر می‌بندد.

در این خلاصه کتاب، در مورد تعریف دقیق احساس شرم و اینکه از کجا سرچشمه می‌گیرد، مطالبی را خواهید آموخت. نویسند توضیح می‌دهد که چگونه حس خجالت و شرمندگی باعث ایجاد احساس بی‌ارزش بودن در شما می‌شود. متاسفانه چنین احساساتی حتی اگر به صورت غریزی هم در ما وجود داشته باشند، توسط فرهنگ جامعه قوت بیشتری به خود گرفته و خیلی زود در بین تمامی اقشار فراگیر می‌شود.

اما با آگاهی از تعریف دقیق احساس شرم و منشا آن، می‌توان درمانی مو‌ثر برای بروز چنین احساساتی یافت. یکی از راه‌کارهایی آن، پذیرفتن ضعف‌ها و شکست‌هایی است که در هر مرحله از زندگی‌ تجربه کرده‌ایم. درواقع پذیرفتن حس آسیب‌پذیری، باعث می‌شود که در مقابل احساس شرم، مقاومت خود را افزایش داده و از چیزهایی که دارید لذت ببرید.

پذیرفتن حس آسیب‌پذیری در محیط‌هایی مانند خانه، مدرسه و محل کار باعث می‌شود که از احساس شرمندگی رهایی پیدا کنید. وقتی از چیزی که هستید و آن‌چه که دارید شرمنده نیستید، خلاقیت شما افزایش پیدا کرده و در هر کاری که هستید احساس تعهد بیشتری خواهید کرد.

خواندن کتاب جرات بسیار (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مدیریت کسب و کار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جرات بسیار (خلاصه کتاب)

«درواقع از دیرباز، تعلق به یک گروه، همواره به بقاء انسان کمک کرده است. در عصر سنگی، این مشارکت و همکاری بین اعضای یک گروه بود که آن‌ها را در مقابل حمله متجاوزان به قلمروشان ایمن می‌ساخت.

نیاز به ایجاد تعامل و ارتباط با دیگران آن‌قدر در انسان قدرتمند است که فقدان آن، به تولید درد در او می‌انجامد! در علم عصب‌شناسی ثابت شده است که این حس چگونه از طریق واکنش‌های شیمیایی ایجاد شده در مغز، قوت بیشتری به خود می‌گیرد.

اما سوال اینجاست که چه چیزی برای انسان این‌قدر دردناک است که باعث چنین واکنش‌هایی در مغز می‌شود؟

همانطور که توضیح دادیم انسان نیاز به تعامل، عشق و حس تعلق دارد که رفع این نیازها شرط بقای او محسوب می‌شود. حال اگر او در تعاملاتش نتواند با دیگران ارتباطی موثر برقرار کند، عشقی که خواهان آن است را از دیگران دریافت نکرده و یا از همه بدتر به خاطر کاری که از او سرزده مورد تحقیر واقع شود، او خود را بی‌ارزش می‌پندارد.

انسان وقتی خود را لایق ارتباط، عشق و پیوند در یک گروه که لازمه بقای اوست، نبیند، احساس شرم در او شکل می‌گیرد. اگر انسان به چنین مرحله‌ای برسد که حس بی‌ارزشی در او غالب شود، هرکاری که انجام دهد نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای اصلی او باشد.

حس ارزشمند بودن پیوند تنگاتنگی با احساس شرم دارد. برای مثال وقتی می‌خواهید مقاله‌ای که مدت‌ها بر روی آن کار کرده‌اید را به استادتان ارائه دهید و یا یک نقاشی که اثر خودتان است را به دیگران نشان دهید، ممکن است کمی ترس در شما ایجاد شود. این ترس و تردید به خاطر عدم پذیرفته شدن اثرتان است. شما از این می‌ترسید که توسط دیگران مورد انتقاد قرار بگیرید و به همین خاطر قطعا حس شرم را تجربه خواهید کرد. بنابراین شرم، یک مانع جدی در مسیر تلاش و خلق کردن است زیرا ترس از انتقاد و طرد شدن، باعث می‌شود که بی‌انگیزه و راکد بمانیم!

نتیجهٔ چنین ترسی باعث می‌شود که انسان دست از تولید برداشته و هرگز به سراغ خلق چیزهای نو و نوآوری نرود؛ او به محیط امنی که برای خود ساخته دلخوش است و هرگز حاضر نیست که امنیت خود را در معرض خطر قرار دهد. اما بااین‌حال اگر ذره‌ای حس ارزشمندی ذاتی در درون انسان‌ها باشد و فرصتی برای برای به نمایش گذاردن آنچه که دارند، قطعا شجاعت و جسارت به کمکشان خواهند شتافت.

در یک تحقیقی متوجه شدم که ترس، مانع از تلاش انسان برای بهبود و اصلاح خود می‌شود. احساس شرم نه تنها انسان را از تلاش و خلاق بودن دور می‌کند، بلکه منجر به ایجاد رفتارهای مخرب و منفی نیز می‌شود! به همین خاطر بروز احساس شرم در یک جامعه می‌تواند تبدیل به یک موضوع نگران‌کننده شود.

در جوامعی که افراد آن، همواره به خاطر ترس از تأیید نشدن، غیرخلاق باقی می‌مانند و هرگز خود واقعی‌شان نیستند، امیدی به رشد و پیشرفت وجود نخواهد داشت. در چنین جامعه‌ای هرکس تنها یک کپی از دیگران خواهد شد، نه فکر و تعقل مستقلی وجود دارد و نه استعدادی که بتوان آن را به شخص خاصی نسبت داد.»