کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب)
کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب) نوشتهٔ آلن دوباتن و ترجمهٔ رضا اردلان است. شنیدار نگار نوین این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر کلیدیترین موانع خودباوری را بیان کرده است.
درباره کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب)
شاید بسیاری از ما وقت بسیاری را صرف کسب اعتمادبهنفس میکنیم؛ در زمینههای فنی مشخص و محدودی مثل حل معادلات درجهٔ دوم، مهندسی زیست، علم اقتصاد یا پرشبانیزه اما در بسیاری کارهای دیگر چندان نیازی به ویژگیِ ابتدایی و دیرینهٔ اعتمادبهنفس نداریم که در انجام کارهای متنوع ما را یاری کند؛ برای مثال صحبت با غریبهها در میهمانی، پیشنهاد ازدواج، درخواست از همسفر بغلی که صدای موسیقیاش را کم کند یا اینکه در ذهن خود درصدد تغییر جهان باشیم. گفته شده است که بسیاری از ما چندان اعتمادبهنفس بالایی نداریم؛ چون بهطور معمول داشتن این ویژگی را قدری عجیب یا غیرقابل حصول میپنداریم. گویا برخی از افراد اعتمادبهنفس بیشتری دارند که ممکن است متخصصان علوم اعصاب روزی دلیل آن را کشف کنند، اما ما به خود تلقین میکنیم که در شرایط فعلی کاری نمیتوانیم از پیش ببریم و فکر میکنیم محصور به سطوح اعتمادبهنفسی هستیم که با آن متولد شدهایم؛ در واقع عکس این موضوع صحت دارد. اعتمادبهنفس نوعی مهارت است و نه هدیهای از سوی خداوند؛ اعتمادبهنفس مجموعهای از ایدهها درمورد جهان و موقعیت طبیعی ما در آن است. آلن دو باتن در کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب)، مجموعهای از مهارتها، ایدهها و افکار را بهشیوهای نظاممند به ما میآموزد که با آموختن آنها بهتدریج میتوانیم اعتمادبهنفس را در خودمان بیشتر کنیم.
خواندن کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ موفقیت و خودیاری و روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره آلن دوباتن
آلن دوباتن نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیونی است که دغدغهاش نوشتن دربارهٔ زندگی روزمره بهشیوهای فلسفی است. او در تمام نوشتههایش میکوشد فلسفه را وارد زندگی عادی انسان کند. آلن دوباتن در سال ۱۹۶۹ در شهر زوریخ سوئیس به دنیا آمده است. او مشغول مدیریت در مؤسسهٔ خود به نام «مدرسهٔ زندگی» بوده است. این نویسنده بهعنوان نویسندهٔ فلسفهٔ روزانه شناخته میشود. او دربارهٔ موضوعاتی مینویسد که هرروزه همهٔ انسانها با آنها دستوپنجه نرم میکنند؛ موضوعاتی مانند عشق، سفر، هنر، معماری و ادبیات. کتابهای آلن دوباتن به بیش از ۳۰ زبان دنیا از جمله پارسی ترجمه شدهاند. دوباتن دورهٔ دکتری فلسفه را در دانشگاه هاروارد آغاز کرد، ولی برای نوشتن کتابهای فلسفی به زبان ساده، آن را نیمهکاره رها کرد. کتابهای «تسلیبخشیهای فلسفه» و «هنر سیر و سفر» از کتابهای این نویسنده هستند. اولین کتاب آلن دوباتن به نام «جستارهایی در باب عشق» در سال ۱۹۹۳ زمانی که او ۲۴ سال داشت، منتشر شد. کتابی که بسیار زود در فهرست کتابهای پرفروش قرار گرفت و بیش از ۲ میلیون نسخه از آن به فروش رفت.
موضوعاتی که در «مدرسهٔ زندگی» تدریس میشوند متنوعند، اما همهٔ این آموزشها در راستای افزایش خودشناسی هستند؛ زیرا گردانندگان این مدرسه معتقدند تنها با خودشناسی است که میتوانیم زندگی برتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. مجموعهٔ آموزشهای این مدرسه در ۶ دستهٔ کلی تقسیمبندی میشود؛ خودشناسی، ارتباطات (Relationships)، کار، آرامش، رفتارهای اجتماعی و فرهنگ و فراغت. نویسندگان و فیلسوفان باتجربهای در این مؤسسه کار میکنند. باتوجهبه تفاوتِ روشهای یادگیری، مدرسهٔ زندگی آلن دوباتن، آموزهها یا محصولاتش را به روشهای مختلفی مانند کتاب، کارگاه، ویدئو، جلسه روانکاوی و... ارائه میکند. آلن دو باتن کتابهای بسیاری منتشر کرده است. از میان این آثار کتابهای «جستارهایی در باب عشق»، «معماری خوشبختی»، «شغل موردعلاقه»، «خودشناسی»، «تسلیبخشیهای فلسفه»، «هنر سیر و سفر»، «اضطراب منزلت»، «دین برای خداناباوران»، «سیر عشق»، «آرامش»، «هنر همچون درمان» و تعدادی از کتابهای مدرسهٔ زندگی به فارسی ترجمه شدهاند و همهٔ آنها در فهرست پرفروشترین کتابهای بازار قرار گرفتهاند.
بخشی از کتاب در باب اعتماد به نفس (خلاصه کتاب)
«این حس تردید ناشی از خطر است. شاید خریدن خانه کار درستی نباشد، تغییر شغل ممکن است منجر به شکست ما شود، شخص مورد علاقهمان ممکن است ما را نپذیرد و شاید از ترک رابطهٔ قبلی پشیمان شویم. ما احساس میکنیم خودمان را از خطر نجات دادهایم، امّا این انفعال و عقبنشینی نهتنها کمهزینه نیست، بلکه حتی از شکست هم ترسناکتر است؛ چرا که در نهایت با این تراژدی مواجه میشویم که زندگیمان را هدر دادهایم.
ما به آسانی سادهترین و عمیقترین واقعیت وجودی خود را نادیده میگیریم و فراموش میکنیم که روزی زندگیمان به پایان خواهد رسید. این واقعیت تلخ به حدی غیر قابل قبول است که تصور میکنیم زندگی جاودانه خواهیم داشت و همیشه فرصتِ رسیدن به آرزوهای سرکوب شدهٔ خودمان را داریم. فکر میکنیم سال آینده یا سال بعد از آن فرصت خواهیم داشت. سعی میکنیم هدف را در ذهنمان هیجانانگیز جلوه دهیم و اینگونه به جدی بودن خطرات اهمیت نمیدهیم، امّا در واقع داریم خودمان را گول میزنیم.
واقعیت این است که در مقایسه با مرگ، تمام رنجها، مشکلات و ماجراجوییهای پرخطر ما چندان هم ترسناک به نظر نمیرسد. ما باید یاد بگیریم که خودمان را در یک زمینه بیشتر بترسانیم تا در زمینههای دیگر ترسمان کمتر شود.
وقتی به چهل یا پنجاه سالگی میرسیم، ناگهان دیدگاهمان عوض میشود و ممکن است ترسو یا بدخلق شویم. اتومبیل جدید میخریم، برای یادگیری چیزهای جدید تلاش میکنیم و ... . این موضوع نشان دهنده شکست پیشبینیهای ماست. جنبه عجیب مسئله این نیست که همهٔ ما بالاخره میمیریم، بلکه این واقعیتِ عجیب است که ماهیت وجودمان را پیش از این در ذهن خود نپذیرفته بودیم. بحران میانسالی نوعی بیداری نیست، بلکه بیانگر این است که بابت زندگی خود تأسف میخوریم و اینکه چرا برای چنین چیزی آماده نبودیم. ما باید نسبت به تلف شدن عمرمان حساس باشیم و فهرستی از یادآوریها داشته باشیم؛ مثلاً یک جمجمه، یا آمار سرطان یا تصویر بزرگی از مویرگها که میتوانند باعث سکته شوند.»
حجم
۲۰٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۹ صفحه
حجم
۲۰٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۹ صفحه
نظرات کاربران
مفید بود