دانلود و خرید کتاب گزارش این سوگ سی. اس. لوئیس ترجمه خشایار قشقایی
تصویر جلد کتاب گزارش این سوگ

کتاب گزارش این سوگ

معرفی کتاب گزارش این سوگ

کتاب گزارش این سوگ نوشتهٔ سی. اس. لوئیس و ترجمهٔ خشایار قشقایی و میلاد کامیابیان است. انتشارات خوانه این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب گزارش این سوگ

کتاب گزارش این سوگ گزارش بی‌کم‌وکاست کوشش‌های آگاهانه‌ٔ مردی است که باید با فلجی عاطفی، ناشی از خردکننده‌ترین سوگ زندگیش، کنار بیاید و نهایتاً بر آن چیره گردد. ویژگی‌ کتاب آن است که مؤلف مرد بی‌نظیری بوده و زنی هم که او سوگوارش است زن بی‌نظیری بوده. هر دو نویسنده، هر دو در مسائل نظری صاحب‌قریحه، و هر دو مسیحیانی متعهدند.

این کتاب یکی از آثار عمیق و شخصی نویسنده است و در واقع مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و تفکرات لوئیس پس از فوت همسرش، هتی، است که ناگهانی و غم‌انگیز از دنیا رفت. لوئیس در این اثر صادقانه و بی‌پرده احساسات، افکار و خیالات خود را در مورد سوگ و پیامدهای آن به اشتراک می‌گذارد. او در این نوشته به بررسی درد عاطفی ناشی از فقدان و اندوه عمیق خود می‌پردازد. این کتاب نه تنها به جنبه‌های شخصی سوگ می‌پردازد، بلکه سؤال‌های عمیق مذهبی و فلسفی نیز در آن مطرح می‌شود. لوئیس در تلاش است تا به رابطه‌اش با خدا و معنای زندگی و مرگ بیندیشد. زبان لوئیس در این کتاب صمیمی و عاطفی است، به طوری که خواننده به راحتی می‌تواند با احساسات او همدردی کند. این اثر ترکیبی از نوشته‌های عمیق فلسفی و تجربیات شخصی است که آن را به یک اثر جذاب و قابل تأمل تبدیل می‌کند. هدف لوئیس از نوشتن گزارش این سوگ کوشش برای درک بهتر وفاداری و تعهد به عشق در مواجهه با سوگ و آسیب‌های ناشی از آن است.

خواندن کتاب گزارش این سوگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران خاطرات پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گزارش این سوگ

«برای ادراکِ حتی ذره‌ای از دردِ عذابی که این کتابْ حاویِ آن است و شجاعتی که به نمایش می‌گذارد، باید که در وهلهٔ نخست عشقِ بینِ آن‌ها را به جای بیاوریم. در کودکی‌ام، تماشا کردم این دو آدمِ فوق‌العاده جذبِ هم می‌شوند؛ ابتدا در دوستی و بعد، در پیشرفتی غیرِمعمول، در ازدواج، و نهایتاً در عشق. من بخشی از دوستی‌شان بودم؛ من افزودهٔ ازدواجشان بودم، اما از عشقشان کنار ایستادم. به‌هیچ‌وجه منظورم آن نیست که عمداً کنار گذاشته شده بودم؛ می‌خواهم بگویم عشقِ آن‌ها چیزی بود که نمی‌توانستم، و نمی‌بایستم، بخشی از آن باشم.

حتی آن موقع در اولین سال‌های نوجوانی‌ام کنار ایستادم و تماشا کردم که عشقِ بینِ آن دو رشد می‌کند و توانستم برایشان خوش‌حال باشم. خوش‌حالی‌ای بود که رنگِ هم غم و هم ترس داشت، زیرا می‌دانستم، چنان‌که خودِ مادر و جک هم می‌دانستند، این وقتِ خوش، این خوش‌ترینِ اوقات، قرار است گذراتر از هر وقتی باشد و ختمِ به اندوه شود.

هنوز مانده بود یاد بگیرم همهٔ روابطِ انسانی ختمِ به درد می‌شود - هزینه‌ای است که نقصِ ما اجازه داده شیطان آن را ازمان زورگیری کند، در ازای مزیتِ عشق. مادر که مرد، من‌یکی بهبودپذیریِ جوانی‌ام را داشتم که به آن پشت بدهم؛ برای من‌یکی عشق‌های دیگری پیشِ رو بود تا پیدایشان کنم و بدونِ شک، به وقتِ آن، از دستشان بدهم یا از دستشان بروم. اما مرگِ مادرم برای جک نابود شدنِ آن‌همه چیزی بود که زندگی یک عمر از او دریغش کرده و سرانجام اندک‌زمانی پیشِ دستش نگاه داشته بود، مثلِ وعده‌ای پوچ. برای جک دیگر هیچ امیدی (هرچقدر هم که من به‌تیرگی‌شان دیده بوده باشم) به مرغزارهای روشنِ آفتابی و نورِ زندگی و خنده نماند. من جک را داشتم به او تکیه کنم؛ طفلکی جک جز منِ بچه‌سال هیچ‌کسی نداشت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
چراکه هیچ‌چیز در سوگ ممکن نیست «تکانی از جایش نخورد.» آدم مدام از پسِ مرحله‌ای برمی‌آید به همان مرحله. دوّار و دوّار. همه‌چیز در تکرار.
Arezoo Ghandchi
موقعی که در جانت هیچ‌چیزِ هیچ‌چیزی غیر از خروشِ مددخواهی نباشد شاید اصلاً آن موقعی باشد که خدا نتواند مددی به تو برساند: مثلِ آن آدمِ در حالِ غرق شدنی که برای او مددی نیست چون به‌تداوم هرچه و هرکه را دمِ دستش می‌رسد چنگ می‌زند و دودستی می‌گیرد و فرومی‌کشد. یحتمل فریادهای مکررِ خودِ تو گوشَت را به صدایی که امیدِ شنیدنش را داشته‌ای کر می‌کند.
Arezoo Ghandchi
خیال می‌کردم به طناب اعتماد دارم تا آن‌که مسئله‌ام شد آیا تابِ تحملِ من را دارد یا نه. حالا مسئله‌ام است، و می‌بینم اعتماد نداشته‌ام.
Arezoo Ghandchi

حجم

۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
۴۸,۰۰۰
۵۰%
تومان