کتاب ما با هم پیر نمی شویم
معرفی کتاب ما با هم پیر نمی شویم
کتاب ما با هم پیر نمی شویم نوشتهٔ حسام امیری و میلاد کامیابیان است. انتشارات خوانه این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب ما با هم پیر نمی شویم
کتاب ما با هم پیر نمی شویم دربارهٔ سینمای ژان اوستاش، موریس پیالا و فیلیپ گرل است. این کتاب حاوی چهار بخش است. در بخش اول، برخی از ویژگیهای کلّی سینمای موجِ نو و پسا موجِ نو توضیح داده شده است. سه بخشِ بعدی بهترتیب به سینمای ژان اوستاش، موریس پیالا، و فیلیپ گرل اختصاص یافته است. در ابتدای هر بخش، مقدمهای در خصوصِ مسیرِ زندگی این سه فیلمساز آمده، زیرا زندگیشان به شکلِ تنگاتنگی به سینما گره خورده و، بدونِ فهمیدن این رابطه، بهدرستی دربارهٔ فیلمهایی که ساختهاند نمیتوان نظریهپردازی کرد.
خواندن کتاب ما با هم پیر نمی شویم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران پژوهش و تاریخ هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ما با هم پیر نمی شویم
«مجلهٔ هفتگی اکسپرس سه سال قبل از این تأسیس شده بود و نسبت به نشریات قدیمی فرانسوی خطِمشی تازهای داشت؛ نه از زبانِ ادبی و فخیمِ مرسوم بینِ روشنفکرانِ فرانسوی استفاده میکرد و نه صرفاً در بابِ امورِ روزمره و موضوعاتِ سرگرمکننده بود، بلکه به سبکِ مجلاتِ انگلیسیزبانی همچون تایمز میکوشید فرهنگِ والا را با فرهنگِ عامه ترکیب کند و با زبانی ساده و جذاب به شکلی جدی به مسائلِ روز بپردازد.
تأسیسِ اکسپرس و چاپِ مقالهٔ ژیرو تنها بخشی کوچک از تحولاتِ گستردهای بود که در فرانسه در حالِ رخ دادن بود. از اواسطِ دههٔ ۱۹۵۰ به بعد، خاصوُعام اذعان میکردند که نسلِ جدیدی در فرانسه پا به عرصه گذاشته که از لحاظِ فرهنگی و اعتقادی با نسلهای پیشین متفاوت است و نیازهای تازه و رؤیاهای مخصوصِ خودش را دارد. در این سالهاست که اصطلاحِ “فرهنگِ جوانان” سرِ زبانها میافتد و، برای نخستین بار در تاریخِ فرانسه، جوانی به مسئلهای اجتماعی و سیاسی بدل میشود. سالهای بعد از جنگِ جهانی دوم مصادف است با آغازِ دورانِ “سی سالِ پرشکوه”، دورانی پررونق از لحاظِ اقتصادی که در آن دیگر خبری از فلاکت و شرمساری دورانِ جنگ نیست و جوانانِ فرانسوی میتوانند، به لطفِ امکاناتِ فراهمشده، با خیالی آسودهتر از پدران و مادرانشان از زندگی خود لذت ببرند. این جوانان، تحتِتأثیرِ سبکِ زندگی جوانانِ دیگر کشورها، بهخصوص آمریکا، به دنبالِ تجربیاتی جدید میگردند و، برخلافِ نسلِ گذشته، ارزشِ چندانی برای باورها و اخلاقیاتِ فرانسهٔ پیش از جنگ قائل نیستند. از نگاهِ آنها، سنّتهای قدیمی بیش از اندازه سنگین و کندند و، در نتیجه، بههیچوجه نمیتوانند جوابگوی تغییراتِ دنیای معاصر باشند. هوایی تازهتر، فضایی بازتر، فرهنگی سبکتر، و اتوموبیلهایی سریعتر لازماند.
جامعهٔ فرانسه در دههٔ ۱۹۵۰ دستخوشِ تغییراتی بنیادی شده بود، اما هنر و فرهنگِ فرانسوی بهکندی تغییر میکرد. در آمریکا، هنر توانسته بود خواستههای نسلِ جوان را برآورده کند و خود را با دگرگونیهای جامعه تطبیق دهد. این چندان عجیب نبود، چراکه هنرِ آمریکایی، از یک طرف، تاریخِ دوروُدرازی نداشت و جوان و تازهنفس به شمار میآمد و، از طرفِ دیگر، از همان ابتدا به شکلی دموکراتیک به فرهنگِ روزمرهٔ جامعه پیوند خورده بود. اما هنر در فرانسه، به سببِ پیشینهاش، مقامی والا و منزلتی ممتاز داشت و بهآسانی نمیشد آن را با فرهنگِ عامه و سبکِ زندگی جوانانِ نسلِ جدید ترکیب کرد. بااینحال، هنرمندان و متولیانِ فرهنگِ فرانسوی در دههٔ ۱۹۵۰ آهستهآهسته سعی کردند تا هنری بابِطبعِ مخاطبانِ تازهٔ خود تولید کنند و به تحولاتی که در جامعه در حالِ رخ دادن بود پاسخ دهند.
در سالِ ۱۹۵۳، کتابهای کلاسیکِ فرانسوی برای نخستین بار در قطعِ جیبی چاپ شدند و سه سال بعد نخستین راکاندرولهای فرانسوی، تحتِتأثیرِ انقلابی که الویس پریسلی در آمریکا به پا کرده بود، به بازار آمدند. نظریهپردازانی مانندِ آنری لوفور و ادگار مورن به شکلی جدی شروع کردند به نوشتن در بابِ زندگی روزمره، و مجلاتی مانندِ اِل، پاریس مچ، و اکسپرس با سبکِ جدیدشان کوشیدند فاصلهٔ بینِ فرهنگِ والا و فرهنگِ عامه را از میان بردارند. در ادبیات هم تلاشهای عمدهای شکل گرفت تا هوایی تازه در رماننویسی دمیده شود. در یک سو، نویسندگانی مانندِ فرانسواز ساگان قرار داشتند که داستانهای عامهپسندِ پرفروش مینوشتند و، در سوی دیگر، افرادی همچون آلن ربگریه و ناتالی ساروت بودند که اعتقاد داشتند زمانهٔ نو به فرمهایی نو نیاز دارد و بدین سبب جنبشِ “رمانِ نو” را پایه گذاشتند. در فرانسه دههٔ پنجاه، تمامی هنرها، ولو بهآهستگی، در حالِ نو شدن بودند و در این میان فقط یک هنر کماکان به سیاقِ سابق تولید میشد: سینما.
اولین کسی که اصطلاحِ موجِ نو را در حوزهٔ سینما به کار گرفت پیر بیلار، سردبیرِ مجلهٔ سینما ۵۵، بود. او در سالِ ۱۹۵۸ مقالهای نوشت با عنوانِ “چهل نفر زیر چهل سال” (۴) و در آن از حضورِ جوانان در سینما دفاع کرد و از ضرورتِ ایجادِ تغییراتِ جدی در سینمای فرانسه سخن به میان آورد. در آن دوران، فیلمسازانی که زیرِ چهل سال داشتند بهراحتی نمیتوانستند در سینمای فرانسه فیلم بسازند و جوانانِ علاقهمند به کارگردانی، به دلیلِ وجودِ مناسباتِ سلسلهمراتبی، بایست مسیری سخت و طولانی را برای رسیدن به پشتِ دوربین طی میکردند.»
حجم
۴۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۴۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه