کتاب خودکشی محرمانه
معرفی کتاب خودکشی محرمانه
کتاب خودکشی محرمانه نوشتهٔ مجید ادیب زاده است. انتشارات الفبای فرهنگ این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب خودکشی محرمانه
کتاب خودکشی محرمانه داستانی تخیلی دربارهٔ سیاست است. موضوع اصلی داستان حول خودکشی رئیسجمهوری است که اطرافیانش آن را محرمانه نگه میدارند و بهجای آن ادعا میکنند که رئیسجمهور فقید را طرفداران رئیسجمهور سابق ترور کردهاند، در حالی که خود رئیسجمهور سابق از مدتها قبل از کشور فرار کرده و در کشوری دیگر ساکن است! داستان در دو زمان متفاوت روایت میشود! زمان حال که اطرافیان رئیسجمهور فقید درگیر اتفاقات بعد از مرگ او هستند و زمان گذشته که رئیسجمهور فقید هنوز جوانی جویای قدرت است و تازه میخواهد تا وارد دنیای سیاست شود. این کتاب از پنج فصل تشکیل شده است.
- زمان حال، رئیسجمهور فقید!
- زمانی دورتر، رئیسجمهور فقید!
- زمان حال، رئیسجمهور فقید!
- زمانی دورتر، رئیسجمهور فقید!
- زمان حال، رئیسجمهور فقید!
درباره نویسنده
مجید ادیبزاده داستاننویس و پژوهشگر ایرانی است. او دانشآموخته علم سیاست است و تاکنون کتابهای متعددی در زمینههای نظری، سیاسی، تاریخی و داستانی نوشته است. ادیبزاده کار نوشتن را در دهه ۱۳۸۰ با کتاب «امپراتوری اسطورهها و تصویر غرب: روانکاوی گفتمان ادبی ایران ۱۳۳۲-۱۳۵۶» آغاز کرد. ادیبزاده به کارهای فکری و پژوهشی خود ادامه داد و به ترتیب کتابهای «دموکراسی معرفتی: درباره دموکرتیک شدن دانش»، «مدرنیته زایا و تفکر عقیم: چالش تاریخی دولت مدرن و باروری علوم انسانی در ایران» و «خیزشهای عقلانی شدن در طلوع ایران مدرن» را نوشت. از دیگر آثار پژوهشی او کتاب «تبارشناسی تفکر علمی در ایران» است. او دورهای کوتاه و گذرا، برای روزنامهها بررسی کتاب و مقالههای ژورنالیستی نوشت، اما آن را ادامه نداد. بعد از آن به ادبیات داستانی روی آورد که انتشار این آثار تا ابتدای دهه ۱۴۰۰ به درازا کشید. از کتابهای داستانی او میتوان به این آثار اشاره کرد: «سگی به نام انیشتین»، «بازگشت انیشتین: ادامهی سگی به نام انیشتین»، «انیشتین در جهان موازی: جلد سوم از داستان انیشتین»، «مرگ زوزهکشان میآید: جلد اول، داستان یک قهرمان!»، «مرگ زوزهکشان میآید: جلد دوم، داستان یک تبهکار!»، «کسی از آینده خبر ندارد»، «عکاسی از جنایتی عادی»، «وقتی زنم را حلقآویز دیدم (جلد اول)»، «پیرمردی که به گذشته رفت»، «گاهی الاغها کتاب میخوانند» و «خودکشی محرمانه».
ادیبزاده در داستانهایش نیز همچون آثار پژوهشی خود، دنبال ارائهی دیدگاهی نظری است. او به صرف سرگرم کردن خواننده به سراغ ادبیات داستانی نرفته است، بلکه میخواهد تا در قالب داستان، به مسائل و مشکلات دنیای انسانی بپردازد. سیاست، جنگ، مرگ، ایدئولوژی، تبعیض و نابرابری، جرم و جنایت، تبهکاریهای سازمانیافته، سواستفاده از قدرت، فساد قدرتمندان، قهرمانپردازیهای دروغین، شخصیتهای کاریزماتیک، شرایط حیوانات در جهان انسانی، زندگی زناشویی، رویای بازگشت به گذشته، مسئلهٔ هوش مصنوعی، محیط زیست، جهان آینده، بمب اتمی و جنگهای هستهای، و جنگافزارهای هوشمند، از جمله مسائلی است که در داستانهای ادیبزاده مورد توجه قرار گرفته است. او از بومیگرایی در داستانپردازی پرهیز دارد و برای روایت داستانهایش، از جوامعی خیالی یا بینام و نشان بهره میبرد تا داستانش علاوه بر اینکه رنگی جهانی به خود بگیرد، دربارهی نوع بشر باشد و به دغدغهها و چالشهای زندگی انسانی به شکل عمومی بپردازد. با این وجود، هرگز نمیتوان ادعا کرد که آثار داستانی او از زمانه و اجتماعش بیتاثیر بوده و به دغدغهها و چالشهای زندگی در جامعهی ایران نمیپردازد، اما او ترجیح داده تا فضای داستانهایش فرامکانی باشد.
خواندن کتاب خودکشی محرمانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خودکشی محرمانه
«اولین نفری که فهمید رئیسجمهور دست به خودکشی زده، معاونش بود. در دنیای سیاست، او نزدیکترین فرد به رئیسجمهور بود، نه به این خاطر که معاونش محسوب میشد، بلکه به دلیل دوستی دیرینهای که آنها با یکدیگر داشتند. او فقط دوست قدیمی رئیسش نبود، بلکه پسرعموی زن رئیسجمهور نیز بهشمار میرفت. رئیسجمهور به هیچکس به اندازهی او اعتماد نداشت. وقتی معاون رئیسجمهور متوجه خودکشی او شد، چون میدانست که اگر این خبر درز کند، آنها درگیر بحران سیاسی میشوند، از همان ابتدا تلاش کرد تا با صحنهسازی و هماهنگی با زن رئیسجمهور و نزدیکانش، این حقیقت را محرمانه نگهدارد و قضیه را جوری جلوه دهد که رئیسجمهور ترور شده است! مردم بههیچوجه نباید از واقعیت ماجرا خبردار میشدند! این عقیدهی معاون رئیسجمهور بود. او به این نتیجه رسیده بود که بهترین راه برای محرمانه ماندن این راز، متهم کردن گروهی از مخالفان سیاسی است. معاون که میدانست حالا در نبود رئیسجمهور، این وظیفهی اوست که سکان هدایت کشور را برعهده بگیرد و قدرت را در دستان خودش حفظ کند، سعی کرد تا به هر شکلی شده، تمام سرنخهای منتهی به خودکشی رئیسجمهور را از بین ببرد و به سرعت خبر ترور را از طریق تلویزیون و مطبوعات پخش کند. او باید حواسش را جمع میکرد که فقط تعداد اندکی از واقعیت ماجرا باخبر شوند. به جز دستیار معاون رئیسجمهور، پزشک مخصوصش، رئیس پزشکی قانونی، همسر و پسر بزرگتر رئیسجمهور، کس دیگری از قضیهی خودکشی مطلع نبود. دستیار معاون رئیسجمهور، در حقیقت معشوقهی پنهانی او بود، برای همین از تمام خبرهای محرمانهی دولت اطلاع داشت. کسی که حکم مرگ رئیسجمهور را امضا کرد، پزشک مخصوصش بود، برای همین او هم از حقیقت ماجرا خبردار بود. او پدرزن پسر بزرگتر رئیسجمهور بود و قضیه را با دامادش درمیان گذاشت. رئیس پزشکی قانونی، خودش از نزدیکترین افراد به معاون رئیسجمهور و باجناقش بود، برای همین معاون سریع این خبر را به او داد و از باجناقش خواست تا در صحنهسازی کمک و با تهیهی گزارشی رسمی، ترور رئیسجمهور را به عنوان رئیس پزشکی قانونی تایید کند.
سیاست همهچیزش دربارهی قدرت است. این دیدگاهی بود که معاون رئیسجمهور داشت، با اینکه او هم مثل رئیس سابقش هیچگاه چنین افکاری را به زبان نمیآورد. او در زبان، سیاست را عشق میدانست! سیاستورزی را مساوی با عشقورزی به آدمها و مردم کشورش قلمداد میکرد و همیشه چنین حرفهایی از زبانش جاری میشد. هر کس که او را نمیشناخت، کافی بود چند کلمه از زبانش میشنید و فکر میکرد که معاون رئیسجمهور، روحیهای همچون نوجوانان دارد و هیچگاه کلمهی عشق و عشقورزی از زبانش نمیافتد! نه اینکه او عاشق عشقورزی نبود، چرا، معاون رئیسجمهور در زندگی بارها عاشق شده و به جز سه مرتبه که ازدواج کرده و دو مرتبه از آن به طلاق منجر شده بود، همیشه در زندگی خصوصی معشوقههایی داشت که با تمام وجود به آنها عشق میورزید! با اینکه این عشقها خیلی طولانی نبود و بالاخره احساساتش ته میکشید و روزی به انتهای خودش میرسید، اما در همان زمان کوتاه، احساسات عاشقانه در وجودش فوران میکرد و وقتی با معشوقهاش تنها میشد، دیگر دست از پا نمیشناخت و احساساتش همچون آتشفشانی برافروخته، منفجر میشد! این دقیقاً تصوراتی بود که او از احساسات خودش نسبت به معشوقههایش داشت و چون مرد قدرتمندی بود، کمتر پیش میآمد که بازتاب واقعی رفتارها و احساساتش را از زبان معشوقههایش بشنود. چیزی که او همیشه از آنها میشنید، همان چیزی بود که معشوقههایش میدانستند که معاون رئیسجمهور انتظار شنیدنش را دارد؛ یعنی در یک جمله: «مردی که برای عشقورزی خلق شده است!» با تمام اینها، عشق واقعی او چیزی نبود جز اینکه مثل رئیسش، قدرتش را حفظ کند.»
حجم
۶۰۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۶۰۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه