کتاب می خواستم ببوسم ات، باران گرفت
معرفی کتاب می خواستم ببوسم ات، باران گرفت
کتاب می خواستم ببوسم ات، باران گرفت نوشتۀ میلاد اکبرنژاد است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است. این نمایشنامه بلند از دستگیری و گفتگوی طوعه و عبیدالله ابن زیاد در دارالاماره کوفه شروع میشود و در ادامه به داستان حضور و قیام مسلم در کوفه منتهی میشود.
درباره کتاب می خواستم ببوسم ات، باران گرفت
تاریخ اسلام سرشار از جلوههای قهرمانی و فداکاری زنانی است که در بزنگاههای تاریخ، نقش تاریخی خود را بهخوبی ایفا کردهاند.زنان آزادهای که بر حسب تکلیف الهی خود، با حضور در نهضت عاشورا نقش زرین فداکاریهای خود را بر تارک نهضت مقدس حسینی ثبت کردند و باعث افتخار شیعه شدند. یکی از این زنان «طوعه» است که میلاد اکبرنژاد نمایشنامه «میخواستم ببوسمات باران گرفت» را بر مبنای زندگی او تألیف کرده است.
طوعه از کنیزان اشعث ابن قیس بود و پس از زندگی پرفراز و نشیبی، در ایام رخداد واقعه عاشورا ساکن کوفه شد. او تنها زن و یا بهتر است بگوییم تنها انسانی است که در ایام نزدیک به عاشورا در کوفه به یاری مسلمبنعقیل میرود و در میان بیوفایی اهل کوفه به پسر امام حسین (ع) در خانه خود پناه میدهد.
از ویژگیهای این متن نمایشی میتوان به زبان ویژه آن اشاره کرد که بر خلاف سایر آثار ازایندست به شیوه بیانی امروزی و نه تاریخی نوشته شده است. اکبرنژاد سعی کرده با خلق زبان محاورهای ویژه پیرامون روایت خود دراماتوژی این نمایشنامه را باتوجهبه داستان مشهور آن رنگ و بوی تازهای ببخشد. از سوی دیگر نویسنده در نوع نگارش دیالوگهای خود بهنوعی واکاوی فکری و روانشناسانه از شخصیتهای داستانی و تاریخی این اثر وارد شده است. با این اعتبار این نمایشنامه را باید تلاش برای بازآفرینی و نمایش دادن دوباره برخی از صفات و شخصیتهای انسانی دانست که در بستر تاریخ منجر به اتفاقات تلخوشیرین بسیاری شده است و هیچ جا بهتر از بستر درام نمیتواند آنها را بار دیگر در دل مخاطب زنده و نسبت به خود به فکر وادارد.
خواندن کتاب می خواستم ببوسم ات، باران گرفت را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به نمایش نامه خوانی میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
درباره میلاد اکبرنژاد
میلاد اکبرنژاد کارگردان، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و توسعه دهنده روایت متولد اشکنان است. وی تحصیلات عمومی خود را در شهر اشکنان از شهرستان لار گذراند و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را ازپردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت کرد.
میلاد اکبرنژاد با تألیف دوازده مقاله و نگارش ۵۰ نمایشنامه جز ۳۰ هنرمند تأثیرگذار در تئاتر، در بیست و هفتمین جشنواره تئاتر فجر تقدیر شد.
بخشهایی از کتاب می خواستم ببوسم ات، باران گرفت
مسلم: / شبیهخوانی میکند / روزی خواهم آمد ... و پیامی خواهم آورد ... و صدا خواهم در داد؛ ای سبدهایتان پرخواب! سیب آوردم سیبِ سرخِ خورشید! ... خواهم آمد گلِ سرخی به گدا خواهم داد. زنِ زیبایِ جزامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید ... روی پل دخترکی بیپااست؛ دبِ اکبر را بر گردنِ او خواهم آویخت ... خواهم آمد سرِ هر دیواری میخکی خواهم کاشت ... آشتی خواهم داد، آشنا خواهم کرد ... دوست خواهم داشت.
/ در گوشهای دیگر که مجلسِ عبید برپا است /
مهران: در مسجد توفان برپا شده.
عبیدا ...: من صدای توفان نمیشنوم.
مهران: مشکل ایناه که ما هم نمیشنویم.
عبیدا..: فهمیدین تا حالا کجا بوده؟
مهران: مهمان هانی بوده
عبیدا..: / از جا میجهد / هانی؟ ... من اونجا بودم. تنها هم بودم. چرا منو نکشت؟
مهران: تو فکر میکنی فرق میان تو و اون چیاه؟
عبیدا ...: من هانی رو میخوام.
طوعه: چرا نکشتیش؟ اون تنها بود چرا نکشتیش؟
مهران: به مسجد برو عبید!
عبیدا ...: عجله نکن! هنوز یک نماز وقت داریم.
مهران: فقط یک نماز؟
عبیدا ...: یک نماز دو رکعتی کافی بود تا علی به زانو در بیآد.
مهران: میخوای بکشیش؟ تو نماز؟
عبیدا ...: من شباهتی به ابن ملجم بسیار نمازخوان دارم؟
حجم
۷۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه