
کتاب سم با شما صحبت می کند
معرفی کتاب سم با شما صحبت می کند
کتاب «سم با شما صحبت میکند» (You've Reached Sam) اثر داستین تائو با ترجمهٔ مرجان حمیدی در نشر مون چاپ شده است. این کتاب یک داستان عاشقانه-تراژیک نوجوانانه است که عمیقاً به سوگ، دلتنگی و امید میپردازد.
درباره کتاب سم با شما صحبت میکند
پس از مرگ ناگهانی سم اوبایاشی، دوستپسر جولی، او در غم از دست دادن عشقش غرق میشود. اما یک روز، زمانی که جولی از روی دلتنگی با شمارهٔ سم تماس میگیرد، صدای او را میشنود...
آیا واقعاً میتوان پس از مرگ با کسی حرف زد؟ یا شاید جولی هنوز نتوانسته با واقعیت روبهرو شود؟ داستان با روایتی لطیف و احساسی، نشان میدهد چگونه فردی جوان با غم فقدان دستوپنجه نرم میکند و از دل خاطرات و گذشته راهی برای رهایی و ادامهدادن پیدا میکند. از نکات برجستهٔ کتاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ترکیبی از رئالیسم جادویی و داستانی واقعگرایانه دربارهٔ سوگ و فقدان.
روایتی صمیمی و ملموس که بهخوبی با ذهن نوجوانان و جوانان ارتباط برقرار میکند.
نثر ساده اما عاطفی که با ذهنیات جولی در هم تنیده شده.
مخاطب را در دنیایی پر از خاطره، امید، عشق و اندوه غرق میکند.
داستین تائو، نویسندهٔ جوان آمریکایی-آسیایی، با اولین رمان خود، تحسین بسیاری از منتقدان و مخاطبان را برانگیخت. نوشتههای او اغلب الهامگرفته از تجربیات نوجوانان آسیایی-آمریکایی، دغدغههای هویتی و احساسات انسانی هستند.
کتاب سم با شما صحبت میکند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان و جوانان علاقهمند به داستانهای عاشقانه، احساسی و غمانگیز با چاشنی رئالیسم جادویی و موضوعاتی مثل فقدان و سوگواری مناسب است. اگر از کتابهایی مثل If I Stay یا They Both Die at the End خوشتان آمده، این کتاب هم برایتان جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب سم با شما صحبت میکند
«هر روز که میگذرد دیدن این یادگاریها برایم سختتر میشود. همه میگویند گذرزمان درمان رنج است، اما من وقتی عکسی را برمیدارم حتی نمیتوانم جلوی لرزش دستهایم را بگیرم. همیشه تمام فکر و ذکرم را درگیر میکند. نمیتونم با این چیزها یادت بمونم، سم. باعث میشه فکر کنم هنوز اینجایی. که قراره برگردی. که شاید دوباره ببینمت.
وقتی همهچیز را جمع کردم، نگاهی طولانی به اتاقم میاندازم. هیچوقت دقت نکرده بودم اینهمه رد و نشان از وجود او دور و برم دارم. حالا خیلی خالی به نظر میرسد. انگار توی محیط خلأ ایجاد شده. انگار چیزی سر جای خودش نیست. چند نفس عمیق میکشم و بعد کارتن را برمیدارم و از اتاقم بیرون میروم. این هفته اولین بار است که قبل از ظهر از تخت بیرون میآیم. هنوز دو قدم دور نشدهام که یادم میآید چیزی را فراموش کردهام. کارتن را میگذارم زمین و میروم تو که بیاورمش. کت جین سم توی کمد لباسم است. همانی که یقهٔ پشمی و تکهدوزیهای رنگیرنگی دارد (لوگوی گروههای موسیقی و پرچم کشورهایی که به آنها سفر کرده بود) و خودش روی آستینهایش با اتو برچسب حرارتی چسبانده بود. آنقدر کتش پیش من مانده بود و آنقدر پوشیده بودمش که یادم رفته بود مال اوست.
کت را از روی چوبلباسی برمیدارم. انگار سرد و مرطوب است. انگار هنوز از بارندگی آخرین باری که پوشیده بودمش، نمدار است. رعدوبرق آسمون رو روشن میکنه و بدوبدو با سم از خیابونهایی که آب توشون جمع شده رد میشیم. موقع برگشتن از کنسرت اسکریمینگ تریز۲ از آسمون سیل میآد. کت را میکشم روی سرم و سم گیتار امضادارش را به سینهاش چسبانده که خیس نشود. سه ساعت بیرون محل کنسرت منتظر خوانندهٔ اصلی گروه، مارک لنگن۳، ماندیم که بیاید بیرون و سوار تاکسیاش شود.»
حجم
۲۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه