کتاب ده هزار سیگار
معرفی کتاب ده هزار سیگار
کتاب ده هزار سیگار نوشتهٔ الکس برون و ترجمهٔ سفانه محقق نیشابوری است. انتشارات افراز این چند نمایشنامهٔ معاصر و استرالیایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ده هزار سیگار
کتاب ده هزار سیگار (و چند نمایشنامه دیگر) برابر با پنج نمایشنامهٔ معاصر و استرالیایی است. عنوان این آثار عبارت است از «قوانین حمل سلاح»، «دونات»، «کجفهمی زبان»، «نخستین آتشبازی» و «دههزار سیگار».
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب ده هزار سیگار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر استرالیا و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره الکس برون
الکس برون، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویسی استرالیایی است که در ۱۶ مارس ۱۹۶۵ در سیدنیِ استرالیا به دنیا آمد. شهرت او بیشتر بهخاطر نمایشنامههای کوتاهش است؛ ازاینرو به «شکسپیر نمایشنامههای کوتاه» معروف شده است. نمایشنامههای ده-دقیقهای (Ten-Minute Plays) او در جشنوارههای مختلف جهانی موردتقدیر و توجه فراوان قرار گرفته است. الکس برون بیشتر از ۱۰۰ نمایشنامهٔ ده-دقیقهای دارد که هزاران بار و در بیشتر از ۴۰ کشور مختلف به اجرا درآمدهاند.
بخشی از کتاب ده هزار سیگار
«شب سال نو. نزدیک نیمهشب. نیمکتی روی یک تپه.
داون، زنی نحیف بین شصت تا هفتاد ساله، در لباس سفید بیمارستان وارد میشود. پابرهنه است. بهآرامی به سوی نیمکت میرود. درحالیکه نفسنفس میزند روی نیمکت مینشیند. مکث.
هلن، زنی خوشلباس و در حدود سی ساله وارد میشود.
هلن: مامان؟ مامان!
به سمت داون میرود.
هلن: چی کار داری میکنی؟ بابا داره از نگرانی دیوونه میشه.
داون: اون طوریش نمیشه.
هلن: کل بیمارستان بههم ریخته. همه دارن دنبال تو میگردن.
داون: ولی فقط تو منو پیدا کردی.
مکث.
هلن: چهجوری اومدی این بالا؟
داون: یه سوراخ تو حصار هست.
هلن: میدونم، اما چهجوری تا این بالا اومدی؟ پلهها نفسمو بریدن.
داون: نمیدونم چهجوری اومدم.
هلن: جای خوبیه. عجیبه که آدمهای بیشتری اینجا نمیآن.
داون: چون سوراخو پیدا نکردن.
مکث.
داون: تو نباید الان تو مهمونیت باشی؟
هلن: تو مهمونیم بودم، تا وقتی که بابا زنگ زد و گفت تو ناپدید شدی.
داون: دلخور میشه.
هلن: بابا؟
داون: نه. اسمش چی بود؟
هلن: تو که اسمشو میدونی.»
حجم
۴۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه
حجم
۴۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه