دانلود و خرید کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر اوژن یونسکو ترجمه سحر داوری
تصویر جلد کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر

کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر

نویسنده:اوژن یونسکو
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر

کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر نوشتهٔ اوژن یونسکو و ترجمهٔ سحر داوری است. نشر بیدگل این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی دو نمایشنامهٔ «درس» و «تشنگی و گشنگی درام کمیک». این کتاب هشتمین اثر از مجموعه‌آثار یونسکو است.

درباره کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر

کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر دربردارندهٔ دو نمایشنامه به نام «درس» و «تشنگی و گشنگی درام کمیک» نوشتهٔ اوژن یونسکو است. پروفسور (بین ۵۰ تا ۶۰ساله)، شاگرد (دختر جوان ۱۸ساله) و خدمتکار (بین ۴۵ تا ۵۰ساله) شخصیت‌های نمایشنامه‌ٔ درس هستند. نمایشنامهٔ تشنگی و گشنگی درام کمیک حاوی سه بخش است که عنوان آن‌ها عبارت است از «فرار»، «قرار» و «مراسم نیایش‌های شیطانی مهمان‌خانهٔ نیک».

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اوژن یونسکو

اوژن یونسکو (Eugène Ionesco) در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس و نویسندهٔ فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود که در سال ۱۹۷۰ میلادی به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. یونسکو را بارزترین نمایندهٔ تئاتر آوانگارد فرانسه می‌دانند. از این نویسنده، نمایشنامه‌های مشهور و مهمی در سراسر جهان باقی مانده است. «صندلی‌ها» ترجمهٔ احمد کامیابی مسک/ «کرگدن» باشش ترجمهٔ متفاوت به‌ترتیب تاریخی از جلال آل احمد، پری صابری، مدیا کاشیگر، احمد کامیابی مسک، سحر داوری و محمد حیاتی/ «شاه می‌میرد»/ «تابلو»/ «مکبت»/ «عابر هوایی»/ «آوازخوان طاس»/ «بداهه‌گوی آلما»/ «آمِده یا چطور از شرش خلاص شویم؟»/ «درس» ترجمهٔ داریوش مهرجویی و... . بیشتر آثار این هنرمند به پارسی ترجمه شده و مترجمان آثار او اغلب از نویسندگان و هنرمندان مشهور ایرانی بوده‌اند. بهمن محصص نیز یکی دیگر از مترجمین آثار او بوده است. مشهورترین نمایشنامهٔ یونسکو «کرگدن‌ها» یا «کرگدن» نام دارد. این نمایشنامه را نخستین‌بار جلال آل احمد ترجمه کرد. این نمایشنامه با نام «کرگدن» بارها در ایران بر روی صحنه رفته است. از نخستین اجراهای این اثر می‌توان به اجرای حمید سمندریان در سال ۱۳۵۰ و از تازه‌ترین اجراها نیز می‌توان به اجرای فرهاد آئیش در ۱۳۸۷ اشاره کرد. فیلم مستندی نیز با نام کرگدن‌ها و ناکرگدن‌ها به کارگردانی محسن زمانی ساخته شده که به این نمایش و ارتباط یونسکو و ایدئولوژی آلمان نازی پرداخته است. اوژن یونسکو ۲۸ مارس ۱۹۹۴ درگذشت.

بخشی از کتاب درس و یک نمایشنامه دیگر

«برادر تارابا: چیز دیگری هست که به اطلاع ما برسانید؟

ژان: نه، دیگه هیچی. اوا! چرا! بارها تو راهم‌ـ‌ـ‌ـ‌اصلا حواسم نبود‌ـ‌ـ‌ـ‌بارها تو راهم، تو مه یا تو شب، تو خم یه جنگل، انتهای راه، تا یه لحظه هوا باز می‌شد، زیر آذرخش، یا زیر نور ماه، یه چهرهٔ رنگ‌پریده ظاهر می‌شد، یه پیرزن ژنده‌پوش، یه چوب هم دستش؛ بی‌حرکت وایساده بود، بدون اینکه حرفی بزنه من رو نگاه می‌کرد. بله، بله، گاهی به‌ندرت متوجهش می‌شدم، مواقعی که تو تاریکی بفهمی‌نفهمی می‌شد دیدش، خمیده بود. حق داشتم متوجهش نشم، مگه نه؟ اون ساختهٔ تخیل من بود. شوخی تخیلی من بود، از اون چهره‌های پیری که هیچ‌وقت ندیده بودم، خودِ پیری بود. دیگه ندیدمش. توی خاطره‌م... مه همه‌جا رو گرفت.

برادر دوم: گاهی برای تازه‌کردن نفس استراحت می‌کردید؟

ژان: هروقت دیگه نمی‌تونستم راه برم، وایمیستادم، کناری می‌نشستم و چشمام رو می‌بستم.

برادر تارابا: (مشتاقانه‌تر) در آن لحظه چه می‌دیدید؟

ژان: چشمام که بسته بودن...

برادر تارابا: درون خودتان، چه می‌دیدید؟ چه تصاویری تسخیرتان می‌کرد؟

ژان: همون: یه دشت دل‌مرده، یه دشت خاکستری، یه دشت پُرگل‌ولای، یه دشت بی‌انتها، یا کوره‌راه‌هایی که راه به هیچ‌جا نمی‌بردن، کوره‌راه‌هایی که راه به هیچ‌جا نمی‌بردن؛ بعد هم مِه همه‌جا رو می‌گرفت...

برادر تارابا: دارید غلو می‌کنید. خودتان متوجه نیستید، یکی از این کوره‌راه‌ها شما را به ما رساند.

ژان: درسته. از این بابت خوشحالم. واقعاً شانس آوردم. واقعاً حق بزرگی به گردن من دارین که اینجا هستین. چقدر بهتون بدهکارم؟

برادر تارابا: (بعد از نگاه به برادر ارشد، به ژان) برادر ارشد، از شما تشکر می‌کند که حاضر شدید به این شایستگی از سفرهایتان برای ما حرف بزنید.

ژان: اوه! می‌دونین! ...

برادر تارابا: شما بیش از حد متواضعید، آقای ژان. این گپ نبود، یک سخنرانی درست‌وحسابی بود. شاید فی‌البداهه. اما انگار ازپیش‌آماده و بررسی‌شده بود، در ظاهر ساده؛ من هم فکر می‌کنم، با‌آنکه از آرایش‌های سخنورانهٔ معمول عاری بود، فشرده و دقیق بود. به نظر من، شما مطمئناً متقلب نیستید. همان‌طور که متوجه شدید، برادران ما یادداشت‌هایی برداشتند. به شما نمره داده‌اند. هیچ‌چیزش هدر نخواهد رفت، حتی یک کلمه از آنچه گفتید. از شما سپاسگزاریم. حالا مایلیم خستگی را از تنتان به‌در کنیم. سرگرمتان کنیم. نظرتان دربارهٔ یک نمایش سرگرم‌کننده چیست؟ نه نگویید. دلگیر می‌شویم. راحت بنشینید. باید وقتی از پیش ما می‌روید، راضی باشید. از ما تشکر نکنید. مایلیم در دنیایی که باز خواهید یافت، و ما نمی‌توانیم آن را بشناسیم چون محبوس هستیم، نام مؤسسهٔ ما را سر زبان‌ها بیندازید. قبلا از شما خواهش می‌کنیم نواقص میزانسن این نمایش را بر ما ببخشید؛ همان‌طور که گفتم، نمایشی سرگرم‌کننده است، امیدوارم این‌طور باشد، و شاید هم آموزنده. سودمند و مطبوع۳. خلاصه، هرچه از دستمان بربیاید انجام می‌دهیم! فراموش نکنید که ما حرفه‌ای نیستیم. تصور کنید که ما در میان خودمان دو نفر داریم که مبتلا به جراحات آموزشی‌اند، یا به تعبیری از فرماسیون‌های به‌تدریج دِ فُرمه‌کننده رنج می‌برند. باید از صفر شروع کنند و در جهت مخالف بروند. هرکدام از این دو شخصیت باید جهت مخالف را یاد بگیرد. این فقط کار تخیل است. از قیافه‌تان پیداست که حرفم را درست درک نمی‌کنید. این بازی تربیت‌ـ‌بازتربیته. حالا می‌بینید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۴ صفحه

حجم

۱۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۴ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰
۳۰%
تومان