دانلود و خرید کتاب دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور گروه نویسندگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور اثر گروه نویسندگان

کتاب دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور

«دیدار با ملائک» زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملکپور است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: نشسته بود داخل اتاق. با چند تا ذره‌بین و یک لوله و لامپ و چند عدد نگاتیو فیلم! شروع به کار کرد. حالت‌های مختلف را تجربه می‌کرد. یک بار عدسی‌ها را نزدیک می‌برد. یک بار فاصله‌ها را زیاد می‌کرد و... ما هم کنار اتاق ساکت نشسته بودیم. با تعجب به او نگاه می‌کردیم. بالاخره پس از ساعت‌ها کار و فکر دستگاه او آماده شد! خیلی جالب بود. آنچه روی دیوار می‌دیدیم مانند پرده سینما بود. نگاتیو عکس‌ها روی دیوار افتاده بود. جلیل با کمترین امکانات دستگاه اسلاید و پخش تصاویر ساخته بود. بار دیگر او را دیدم که توی حیاط با دستگاه جوش و چند تا لوله آهنی و چوب مشغول به کار است. خیلی دقیق کار می‌کرد. بعد هم رفت شیراز مقداری وسایل دیگر خرید و به خانه آورد. چوبی که در خانه داشت را با رنده آماده و با دقت به آهن وصل کرد. وقتی کار جلیل تمام شد دیدیم یک اسلحه ساخته! بعد هم با یک تکه آهن و مفتول محفظه و ماشه را درست و نصب کرد. روز بعد هم به کارهای دیگر اسلحه پرداخت تا تکمیل شد. حالا موقع امتحان بود! با چند نفر از بچه‌های محل به صحرا رفتیم. فشنگی را داخل اسلحه گذاشت و آماده شلیک شد. یکی از جوانان محل که سربازی رفته بود خیلی ما را ترساند. می‌گفت: شاید این لوله مقاومت نداشته باشد. ممکن است موقع شلیک، لوله اسلحه منفجر شود. اما جلیل می‌گفت فکر همه چیز را کرده. فشنگ را داخل اسلحه گذاشت. ما همه فاصله گرفتیم. جلیل هدف‌گیری و شلیک کرد. با ترس به جلیل نگاه می‌کردم. گلوله به هدف خورده بود.
مصطفی (زندگی‌نامه و خاطراتی از سردار سرلشکر شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردّانی‌پور)
گروه نویسندگان
وصال
گروه نویسندگان
برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور
گروه نویسندگان
علی ‌بی‌خیال
گروه نویسندگان
فاطمیون: زندگینامه و حکایت‌های شنیدنی از چهل شهید لشکر فاطمیون
گروه نویسندگان
مسافر کربلا
گروه نویسندگان
فدائیان ولایت
گروه نویسندگان
همسایه پیامبر (ص): زندگی‌‌نامه و خاطرات شهید داوود دانایی
گروه نویسندگان
شهید گمنام ( ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر)
گروه نویسندگان
تا شهادت
گروه نویسندگان
مهر مادر
گروه نویسندگان
بیا مشهد
گروه نویسندگان
قرار یکشنبه‌ها
گروه نویسندگان
مهمان شام
گروه نویسندگان
مدافعان حرم
گروه نویسندگان
شهیدان زنده
گروه نویسندگان
مسافر ملکوت
گروه نویسندگان
ابوطاها
گروه نویسندگان
مزد اخلاص: زندگی نامه و خاطرات شهید علی محمد صباغ زاده
گروه نویسندگان
شب چهلم، زندگینامه شهید زنده غلامرضا عالی
گروه نویسندگان

نظرات کاربران

گمنام
۱۳۹۹/۰۲/۰۹

ملائک آسمان به دیدن این بچه ها به خودشون افتخار میکردن مگرنه شهدا خدا رو دیدن

paniz
۱۴۰۱/۰۶/۱۵

من علاقه زیادی به زندگینامه شهدا دارم و خیلی کتاب مطالعه کردم و این کتاب یکی از بهترینها بود شجاعت شهید فوق العاده من تحت تاثیر قرار داد ایشون یه انسان کامل و یه بنده واقعی بودند ، در مقابل

- بیشتر
reyhaneh1
۱۴۰۲/۰۶/۳۰

إن شا الله که ما هم انسانهای خوبی باشیم و بتوانیم در راه نورانی شهدا قدم بگذاریم ،🌷إن شا الله عاقبت خیر همراه با شهادت نصیب ما هم بشود کتاب خوبی بود خواندن آن را توصیه می کنم

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴)
خوشا آنان که با عشق خمینی شهادت را پذیرفتند و رفتند خوشا آنان که در هنگامه مرگ به جای گریه خندیدند و رفتند خوشا آنان که از پیمانه حق شراب عشق نوشیدند و رفتند خوشا آنان که با شوق فراوان حریم دوست بوسیدند و رفتند والسلام جلیل ملک‌پور ۶۲/۲/۱۲
fatemeh
زندگی میدان معامله است. انسان چیزی از دست می‌دهد و چیزی به دست می‌آورد. باید همیشه ببینیم که چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم. میدان معامله دنیا مثل تیغ دولبه است. یک لبه به سمت انسان و دیگری به سمت مقابل است. اگر معامله درست و در راه خدا باشد لبه تیغ، مسیر مقابل ما را باز می‌کند و راه را می‌گشاید. اما اگر این معامله صحیح نباشد لبه تیغ به سوی ما برمی‌گردد و زندگی ما را تباه می‌کند.
Zohr
جلیل می‌گفت:‌ فشارهایی که در این سال بر انقلاب ما وارد شد اگر بر هر کشور دیگری وارد شده بود آن را نابود می‌کرد. اما این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است. نایب آقا که ولی‌فقیه است در رأس مملکت قرار دارد. همه این فشارها با عنایت آقا برطرف شد.
باب الجواد
بعد ادامه داد: من خیلی برای این عراقی‌ها ناراحت می‌شم. این‌ها به خاطر اسلام باید با مستکبرها بجنگند نه با ما، من حتی برای این‌ها استغفار می‌کنم! اما چه کنیم که جنگه، اگر ما این‌ها رو نکشیم اون‌ها ما رو می‌کشند.
باب الجواد

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان