دانلود و خرید کتاب فروافتادگان ماکسیم گورکی ترجمه سعید نفیسی
تصویر جلد کتاب فروافتادگان

کتاب فروافتادگان

انتشارات:نشر ارس
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فروافتادگان

کتاب فروافتادگان نوشتهٔ ماکسیم گورکی و ترجمهٔ سعید نفیسی است. نشر ارس این رمان معاصر روسی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب فروافتادگان

کتاب فروافتادگان حاوی یک رمان معاصر و روسی و داستان زن و شوهری است که در دهکده‌ای دورافتاده زندگی عادی و روزمرهٔ خود را دنبال می‌کنند، اما شیوع یک بیماری مسری در منطقه باعث می‌شود تا زندگی معمولی این زوج، به‌سمت وقایعی غیرعادی حرکت کند. از این رمان در سال ۱۹۷۸ میلادی فیلمی به‌کارگردانی «مارک دانسکوی» (Mark Donskoy) ساخته شده است. ماکسیم گورکی از بنیان‌گذاران سبک ادبی واقعگرایی سوسیالیستی، فعال سیاسی، پنج بار نامزد جایزهٔ نوبل ادبیات و نویسندهٔ این رمان است.

خواندن کتاب فروافتادگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ روسیه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ماکسیم گورکی

ماکسیم گورکی با نام کامل «آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف» در ۲۸ مارس ۱۸۶۸ به دنیا آمد. او نویسنده و فعال سیاسی اهل روسیه بود که پنج بار نامزد دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. او که از بنیان‌گذاران سبک ادبی واقع‌گرایی سوسیالیستی است، پیش از موفقیت در حرفهٔ نویسندگی به‌مدت ۱۵ سال به اقصی‌نقاط امپراتوری روسیه مسافرت و چندین‌بار شغل عوض کرد. اثرات این تجربیات بعدها در نوشته‌های او مشهود بودند. او با دو نویسندهٔ معروف روسی، لئو تولستوی و آنتوان چخوف در ارتباط بود و در خاطراتش به آن‌ها اشاره کرده است. گورکی عضو فعال جنبش سوسیال‌دموکرات مارکسیستی بود و علناً با حکومت تزار مخالفت می‌کرد؛ برای مدتی نیز با ولادیمیر لنین و الکساندر بوگدانف از شاخهٔ بلشویکی حزب همراه بود، ولی بعدها به منتقد تندِ لنین تبدیل شد و او را شخصی بیش‌ازحد جاه‌طلب، بی‌رحم و تشنهٔ قدرت توصیف کرد که هیچ مخالفتی را هم بر نمی‌تابد. گورکی بخش عمده‌ای از عمرش را هم در دوران تزاری و هم بعدها در دوران شوروی، در تبعید خارج از روسیه گذراند. در سال ۱۹۳۲ با دعوت شخص استالین به اتحاد جماهیر بازگشت. معروف‌ترین آثار ماکسیم گورکی عبارتند از «در اعماق»، «مادر»، «بیست‌وشش مرد و یک دختر»، «آوای مرغ طوفان» و «دوران کودکی». ماکسیم کورگی در ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶ درگذشت.

درباره سعید نفیسی

سعید نفیسی در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ شمسی در تهران متولد شد. او فرزند «میرزا علی‌اکبر ناظم‌الاطبا» (معروف به «ناظم‌الاطبا کرمانی») و از نوادگان «حکیم نفیس بن عوض کرمانی» (طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری) و برادر «علی‌اصغر نفیسی» ملقب به «مؤدب‌الدوله» بود؛ «حبیب نفیسی» نیز برادرزادهٔ او است. سعید نفیسی تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ «شرف»، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود، گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ «علمیه»، تنها مدرسه‌ای که دورهٔ متوسطه داشت گذراند. ۱۵ساله بود که برادر بزرگترش، او را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. سعید نفیسی تحصیلات خود را در شهر نوشاتل در سوئیس و در دانشگاه پاریس به پایان رساند و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجلهٔ دانشکده پیوست و در یک سال فعالیت این مجله با ملک‌الشعرا بهار همکاری کرد. در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و علاوه‌بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ها، به کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهٔ عالی تجارت و مدرسهٔ صنعتی پرداخت. در سال‌های بعد به تدریس در دانشکده‌های حقوق و ادبیات پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران در آمد. او از بنیان‌گذاران مکتب نثر دانشگاهی است. از جمله ویژگی‌های این نثر، پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده است؛ به‌طوری‌که نویسنده باید بکوشد اندیشهٔ خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به‌جای زیورهای بیهودهٔ لفظی، از استحکام دستوری بهره گیرد. سعید نفیسی در ۲۳ آبان ۱۳۴۵ و در تهران درگذشت. 

بخشی از کتاب فروافتادگان

«گریگوری نگاهی به او کرد و ساکت شد، نمی‌دانست حالا چه باید بکند و هیچ چیز روشنی در میان احساسات به هم‌پیچیدهٔ خود نمی‌دید. با عزم خیلی راسخ آمده بود زنش را مغلوب بکند. دیروز درضمن مشاجره، زن خود را نیرومندتر نشان داده بود، این را حس می‌کرد و این او را در برابر چشمان خود حقیر نشان می‌داد. حتماً می‌بایست که آن زن فرمانبردار او بشود، نمی‌فهمید برای چه اما درست می‌دانست که این کار لازم است. طبیعت پرحرارتی داشت، در این بیست و چهار ساعت گذشته بسیار چیزها حس کرده و فکر بسیار کرده بود آن مردی که افکار تاریک داشت - نتوانسته بود در میان هجوم احساساتی که زنش درنتیجهٔ اتهامِ به‌جا که سپس با جسارت بیان کرده و در وجود او فراهم ساخته بود تکلیف خود را بداند. می‌دانست که این انقلابی به زیان او بوده است و کاردی آورده بود که ماترنا را بترساند، اگر با این حالت تسلیم در برابر ارادهٔ وی که او را فرمانبردار خود بکند از خود دفاع نکرده بود او را کشته بود. اما اینک او بی‌وسیلهٔ دفاع در برابر اوست، اضطراب او را از پا درآورده و با این همه نیرومندتر از اوست. این اسباب سرشکستگی بود و سرشکستگی به وضعی که او را از سستی بیرون می‌آورد در وجود او اثر کرده بود. گفت:

- گوش کن - ادا در نیار! می‌دانی که بد برای تو نمی‌خواهم ... می‌توانم یک ضربت به پهلویت بزنم و کارت ساخته می‌شود! همهٔ این قصه به آخر می‌رسد! خیلی ساده است ...

حس کرد آنچه را لازم است نمی‌گوید، و خاموش شد. ماترنا تکان نمی‌خورد. با یک سرعت پر از حرارتی پیش خودش حساب زندگی را که با شوهرش کرده بود می‌کرد و این سؤال دل‌آزار را مکرر می‌نمود:

- حالا چه پیش خواهد آمد؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان