
کتاب گمشده ای که همه به دنبال آن هستند، معنویت
معرفی کتاب گمشده ای که همه به دنبال آن هستند، معنویت
کتاب الکترونیکی «گمشدهای که همه به دنبال آن هستند، معنویت» نوشتهٔ زهره زاهدی توسط انتشارات بذر خرد منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از خاطرات معنوی افرادی است که تجربههای شگفتانگیزی داشتهاند که زندگیشان را متحول کرده است.
درباره کتاب گمشدهای که همه به دنبال آن هستند، معنویت
این کتاب شامل مجموعهای از خاطرات و تجربیات معنوی افرادی است که در لحظات خاصی از زندگیشان با وقایع یا احساساتی مواجه شدهاند که تأثیر عمیقی بر مسیر زندگی آنها داشته است. این تجربیات متنوع شامل دعا و نیایش، سفرهای زیارتی، مواجهه با موقعیتهای دشوار و دریافت پیامهایی از جانب نیرویی برتر هستند که به تحول درونی و بیداری معنوی آنها منجر شده است. یکی از بخشهای قابلتوجه کتاب، مقالهای با عنوان «نقش معنویت در سلامت و درمان» است که به بررسی تأثیر اعتقادات مذهبی و دعا در روند بهبود بیماریها میپردازد. این مقاله با استفاده از ابزارهای آماری و تجربی، نشان میدهد که چگونه باورهای معنوی میتوانند در فرآیند درمان و بهبود سلامت نقش مؤثری داشته باشند.
فهرست کتاب شامل عناوینی مانند «آزادی»، «باید تو میبودی»، «بیخبر از فرشتهها»، «تجربهٔ یکی شدن»، «تعقل و امید»، «جعبهٔ اژدهای چینی»، «دعای شفابخش»، «سفر زیارت»، «کشتی شکسته»، «نقش معنویت در سلامت و درمان»، «هدیهای از جانب خداوند»، «نشان طبیعت»، «بیداری»، «معالجهٔ سرطان بدخیم ظرف چهار ماه» و «یادداشتها» است.
کتاب گمشدهای که همه به دنبال آن هستند، معنویت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای افرادی مناسب است که در جستوجوی آرامش درونی و معنا در زندگی هستند و به تجربیات معنوی و تأثیر آنها در زندگی روزمره علاقهمندند.
بخشی از کتاب گمشدهای که همه به دنبال آن هستند، معنویت
«پلکهایم سنگین شد. یک لحظه چشمها را بستم و انتظار داشتم وقتی دوباره باز کنم، همهچیز را به صورت عادی خودش ببینم. اما اینطور نبود. خطوط دور چیزها ناپدید شده بود و همهچیز به صورت تودههای متحرک نور درآمده بود. هیچچیز وجود نداشت، مطلقاً هیچچیز به جز نورهایی رنگی که همهجا در حرکت بودند.
در استخوانها و سلولهایم احساس آرامش غریبی کردم. حضور خدا را در اطرافم احساس کردم. آنقدر به نورهای چرخان خیره ماندم تا دوباره ناچار شدم چشمهایم را ببندم. تصاویر ذهنیام هم، همه از نور بود. زمان از دستم رفته بود. چندی بعد، از روی ساعت دیواری فهمیدم که رقص خطوط خارجی اجسام و نورها بیشتر از یک ساعت طول کشیده بود و این حیرتآور بود. و سنگینی این تجربه مرا از پا درآورد. به خواب بسیار عمیقی فرو رفتم. وقتی از خواب بیدار شدم، احساس تازهای داشتم. زمین را دوست داشتم. احساس میکردم همچنانکه نور دورم چرخیده بود، احساس دلتنگیام را هم شسته و با خود برده بود.
سرانجام روز آرامش فرارسید، از زنده بودن خودم احساس آرامش کردم. آزادی! آزاد بودم که از سفرم به زمین لذت ببرم، دلم بخواهد که اینجا زنده باشم و انسانهای دیگر را بشناسم. اما مهمتر از همه اینکه، آزادی «خودم بودن» را تجربه میکردم، کسی که به زمین آمده تا طبیعت انسان را کشف کند.»
حجم
۶۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۶۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه