دانلود و خرید کتاب شیبا کوچولو، برگرد ویلیام اینچ ترجمه ماندانا قهرمانلو
تصویر جلد کتاب شیبا کوچولو، برگرد

کتاب شیبا کوچولو، برگرد

نویسنده:ویلیام اینچ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شیبا کوچولو، برگرد

کتاب شیبا کوچولو، برگرد نوشتهٔ ویلیام اینچ و ترجمهٔ ماندانا قهرمانلو است. انتشارات علمی و فرهنگی این نمایشنامهٔ خارجی دوپرده‌ای را منتشر کرده است.

درباره کتاب شیبا کوچولو، برگرد

کتاب شیبا کوچولو، برگرد نمایشنامه‌ای دوپرده‌ای نوشتهٔ ویلیام اینچ است. این متن نمایشی اولین بار در سال ۱۹۵۰ در نیویورک روی صحنه رفت. «مری»، «لولا»،‌«تِرک»، «خانم کافمن»، «بروس»، «اِد اندرسون» و «اِلمو هیوستون» پستچی، دکتر، شیرفروش و مأمور تلگرام شخصیت‌های این نمایشنامه هستند.

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب شیبا کوچولو، برگرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شیبا کوچولو، برگرد

«صحنه: فضایی غمبار و مُرده و بی‌روح. پنج‌ونیم صبح فردا. بیرون، آسمان کم‌کم روشن می‌شود، اما داخل خانه هنوز خیلی تاریک است، به‌خصوص کنج‌ها. باقیماندۀ شام دیشب به صورت پخش‌وپلا روی میز اتاق پذیرایی است. بین بشقاب‌های کثیف شام، شمع‌ها کاملاً آب و تمام شده‌اند، و یاس‌های گلدان وسط میز هم پلاسیده و پژمرده‌اند. لولا روی کاناپه دراز کشیده و خوابیده، که کم‌کم بیدار و متوجه نور روز می‌شود. بلند می‌شود. حالت عجیب‌وغریب و مشکوکی دارد. رفته‌رفته نشان می‌دهد که بابت موقعیتش ناامید است. همان پیراهن بسیار زیبای دیشبش را به تن دارد که دیگر کمی چروک شده. آرایش مدل فرفری موهایش به هم ریخته. یکی از جوراب‌های ابریشمی‌اش هم لوله شده و پایین افتاده، دور قوزک پایش. بعد از اینکه کامل بیدار و متوجه موقعیتش می‌شود، با عجله به طرف تلفن هجوم می‌بَرَد و شماره می‌گیرد.

لولا: (تلفنی، کمی آشفته و عصبانی) آقای اندرسون؟ آقای اندرسون، باز هم منم، خانم دیلِینی. ببخشید

صبح زود بهتون زنگ زدم، مجبور شدم دیگه... دکتر رو پیدا کردین؟... نه، هنوز خونه نیومده. حتماً می‌خواد خودش رو خفه کنه با مشروب، بعد مستِ پاتیل برگرده خونه و بیهوش شه... نمی‌دونم باید به چه چیز دیگه‌ای فکر کنم آقای اندرسون. می‌ترسم آقای اندرسون. بدجوری می‌ترسم آقای اندرسون. می‌شه لطفاً بیایین اینجا؟... مرسی آقای اندرسون. (گوشی را می‌گذارد و به آشپزخانه برمی‌گردد تا قهوه درست کند. قهوۀ باقیمانده از شب قبل را می‌بیند و گاز را روشن می‌کند تا گرمش کند. سرگردان و بی‌هدف این‌طرف و آن‌طرف می‌رود. می‌کوشد ذهن و افکارش را آرام کند. با کوچک‌ترین صدایی از جا می‌پرد. برای خودش یک فنجان قهوه می‌ریزد، بعد آن را به اتاق پذیرایی می‌برد، می‌نشیند و قهوه را مزه مزه می‌کند و جرعه جرعه به‌آرامی می‌نوشد. دکتر بسیار آرام و ساکت از در پشتی وارد آشپزخانه می‌شود. بطری ویسکی بزرگی به دست دارد. با دقت هرچه تمام‌تر بطری را در قفسه می‌گذارد. کوچک‌ترین سروصدایی نمی‌کند. بارانی‌اش را آویزان می‌کند، بعد کتش را پشت صندلی می‌اندازد. می‌خواهد به طبقۀ بالا برود که لولا حرف می‌زند.) دکتر؟ تویی دکتر؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۱ صفحه

حجم

۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۱ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۷۰%
تومان