کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار
معرفی کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار
کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار نوشتهٔ سعید نفیسی است. کتاب کیمیا این کتاب تاریخ را منتشر کرده است.
درباره کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار
کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار به تاریخ این کشور از آغاز سلطنت قاجاریه تا سرانجامِ فتحعلیشاه قاجار پرداخته است. این کتاب را سعید نفیسی نوشته است؛ از جمله افرادی که با بیداری و امانتداری دست به تحقیق و تألیف تاریخ معاصر ایران زده است. گفته شده است که بدون مراجعه به آثار تحقیقی و علمی این نویسنده نمیتوان دربارهٔ تاریخ و اندیشههای اجتماعی معاصر ایران مطالعه کرد. این نویسنده در اثر حاضر به موضوعاتی همچون امضای عهدنامهٔ گلستان میان ایران و روسیهٔ تزاری در سال ۱۲۲۸ قمری، وقایع از آغاز دورهٔ معاصر، یعنی شروع سلطنت قاجاریه در ایران، نژاد قاجارها، ظهور قاجارها در تاریخ ایران، وضعیت قاجارها پیش از سلطنت، جزئیات روابط ایران و روسیه و فرانسه و انگلیس و عهدنامههایی که هر یک به دلایل سیاسی خاص میان ایران و کشورهای نامبرده امضا شدهاند و نتایج سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن عهدنامهها و... پرداخته است. این کتاب «تاریخهای عمومی و سلسلهای»، فهرست «خاطرات و سفرنامهها» و بخشی به نام «جغرافیای تاریخی و اقوام» را نیز در بر گرفته است.
خواندن کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب سلطنت قاجار در تاریخ ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره سعید نفیسی
سعید نفیسی در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ شمسی در تهران متولد شد. او فرزند «میرزا علیاکبر ناظمالاطبا» (معروف به «ناظمالاطبا کرمانی») و از نوادگان «حکیم نفیس بن عوض کرمانی» (طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری) و برادر «علیاصغر نفیسی» ملقب به «مؤدبالدوله» بود؛ «حبیب نفیسی» نیز برادرزادهٔ او است. سعید نفیسی تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ «شرف»، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود، گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ «علمیه»، تنها مدرسهای که دورهٔ متوسطه داشت گذراند. ۱۵ساله بود که برادر بزرگترش، او را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. سعید نفیسی تحصیلات خود را در شهر نوشاتل در سوئیس و در دانشگاه پاریس به پایان رساند و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستانهای تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجلهٔ دانشکده پیوست و در یک سال فعالیت این مجله با ملکالشعرا بهار همکاری کرد. در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و علاوهبر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، به کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهٔ عالی تجارت و مدرسهٔ صنعتی پرداخت. در سالهای بعد به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران در آمد. او از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است. از جمله ویژگیهای این نثر، پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده است؛ بهطوریکه نویسنده باید بکوشد اندیشهٔ خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و بهجای زیورهای بیهودهٔ لفظی، از استحکام دستوری بهره گیرد. سعید نفیسی در ۲۳ آبان ۱۳۴۵ و در تهران درگذشت.
بخشی از کتاب تاریخ ایران، سلطنت قاجار
«از آغاز قرن سیزدهم در همسایگی افغانستان رقابتهای روزافزون در میان نیروهای مختلف درگرفت. انگلیسیها برای حفظ مستعمرات خود در هند و جلوگیری از دستبرد روسها که پیدرپی از ماوراءالنهر به هندوستان نزدیکتر میشدند و آسانترین راه پیمودن افغانستان بود، همهٔ کوشش خود را به کار میبردند که در آن سرزمین بر دیگران برتری بیابند و افغانستان را ناحیهای متمایل به خود در سر راه هندوستان بکنند. روسها ناچار شتاب داشتند که هر چه زودتر به مرزهای افغانستان برسند و بر سراسر ماوراءالنهر دست بیندازند و قهراً میبایست از راه مرو و بلخ و هرات به این مقصود برسند. دولت ایران نیز هرات را جزو خاک خود میدانست و میکوشید از روسها یاری بگیرد و نگذارد که هرات بهدست افغانها و در حقیقت بهدست انگلیسیها بیفتد. سرزمین هرات تا آن زمان همیشه جزو خاک ایران بود و نفوذ ایران در آنجا انگلیسیها را همواره نگران میکرد. انگلیسیها در سراسر دورهٔ قاجارها کوشیدهاند ایران را کاملاً ناتوان کنند تا نه یارای یاوری با روسها را داشته باشد و نه بتواند از نفوذ خود در افغانستان بهرهمند گردد و ناحیهٔ هرات را نگاه بدارد.
زمانشاه پسر تیمورشاه درانی که از ۱۲۰۷ تا ۱۲۱۵ در افغانستان فرمانروایی داشت و مردی خونخوار و دشمن انگلیسیها بود در ۱۲۰۹ که خبر انقراض بازماندگان نادر را در خراسان شنید سفیری به ایران فرستاد و ظاهراً اظهار دوستی کرد اما در ضمن نادرمیرزا پسر شاهرخ را هم پناه داد تا بهانهای داشته باشد و با ایران درافتد. چون خبر کشتهشدن آقامحمدخان به او رسید و سرکردگان خراسان بنای سرکشی را گذاشتند وی لشکریانی مأمور یاری با نادرمیرزا کرد و با او به مشهد فرستاد. در ۱۲۱۳ نادرمیرزا مشهد را گرفت و برخی از سران خراسان را با خود یار کرد. در این هنگام فتحعلیشاه با صادقخان شقافی که از همکاران آقامحمدخان بود و در کشتن او دست داشت و در لشکرگاه شوشی جواهری را که با وی بود ربوده و با سپاهیان خود رهسپار تهران شده بود میجنگید. اما فتحعلیشاه در قزوین وی را شکست داد و وی فرمانبردار فتحعلیشاه شد. تا وی تسلیم نشده بود فتحعلیشاه با افغانها درنیفتاد و چون وی از پای درآمد در ۱۲۱۴ سه دسته سپاه به فرماندهی فتحعلیشاه و صادقخانشقاقی و محمدولیخانقاجار از شمال و مرکز به خراسان حمله بردند. نادرمیرزا تاب نیاورد و تسلیم شد و سرانجام در ۱۲۱۷ محمدولیمیرزا حکمران خراسان او را گرفتار کرد و به تهران فرستاد. فتحعلیشاه دستور داد زبان و دو دستش را بریدند و وی از این سیاست جان سپرد. سران خراسان از آن جمله جعفرخان بیات حکمران نیشابور و ممشخان حکمران چناران نیز در ربیعالاول ۱۲۱۴ تسلیم شدند و فتحعلیشاه حکمرانی همان نواحی را به ایشان داد.
در این میان محمودمیرزا برادر زمانشاه در قندهار و هرات مردم را بر برادرش برمیانگیخت و از جمله پایندهخان معروف به سرفرازخان سرکردهٔ طایفهٔ بارکزایی بود که با وفادارخان وزیر رقابت داشت. پس از کشته شدن پایندهخان پسرش فتحخان در هرات به محمود پناه برد و وی را وادار کرد تا از تیرهٔ درانی یاری بخواهد زیرا که مادر محمود از گروه پوپلزایی از تیرهٔ درانی و مادر زمانشاه از تیرهٔ یوسفزایی بود که با یکدیگر رقابت داشتند.
پس از کشته شدن آقامحمدخان زمانشاه محمود را از هرات بیرون کرد و وی با پسر خود کامران از راه سیستان و اصفهان و کاشان در رمضان ۱۲۱۲ وارد تهران شد و پس از یکماه فتحعلیشاه او را به کاشان فرستاد و سال بعد به درخواست محمود وی را به حکمرانی هرات گماشت و برخی از سرکردگان خراسان را به یاری او مأمور کرد. محمود چندی در حوالی هرات و فراه با قیصرمیرزا پسر زمانشاه که برادرزادهاش بود زدوخورد کرد و سرانجام افغانها محمود را رها کردند و او بار دیگر از راه خراسان به یزد رفت و از فتحعلیشاه یاری خواست و به دستیاری سران خراسان در ۱۲۱۶ بار دیگر در هرات به حکمرانی نشست و تا ۱۲۱۸ از جانب فتحعلیشاه حکمرانی آن شهر را داشت.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۹۲ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۹۲ صفحه