کتاب شهریار مشرقی
معرفی کتاب شهریار مشرقی
کتاب شهریار مشرقی نوشتهٔ جبران خلیل جبران و ترجمهٔ فریده مهدوی دامغانی و فرید محمدی است. نشر ارس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مجموعه آثار جبران خلیل جبران.
درباره کتاب شهریار مشرقی
کتاب شهریار مشرقی دربردارندهٔ اشعار منثور، نامهها و داستانهای کوتاه جبران خلیل جبران است. عنوان بخشهای کتاب حاضر عبارت است از «میان شب و روز»، «اسرار قلب»، «ارواح سرکش»، «ارواح سرکش»، «آوای استاد»، «افکار و اندیشهها»، «آینههای روح»، «راهنمای حکمت» و «نامههای شخصی».
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب شهریار مشرقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار جبران خلیل جبران، بهویژه اشعار، نامهها و داستانهای کوتاه او و علاقهمندان به ادبیات عرب پیشنهاد میکنیم.
درباره جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران در ششم ژانویۀ ۱۸۸۳ و در خانوادهای مسیحی مارونی به دنیا آمد. او اهل بشرّی لبنان و یک نویسندهٔ لبنانی - آمریکایی است. در کودکی در فقر مطلق زندگی کرد و به همین خاطر از سواد و تحصیل بیبهره ماند. پس از مهاجرت مادرش به آمریکا توانست به مدرسه برود؛ پس در جوانی تصمیم گرفت به آمریکا بازگردد تا زبان عربی را یاد بگیرد. در جنگ جهانی اول در جبههٔ آزادیخواهان فعال بود و در نشریههای عربیِ مهاجران عرب در آمریکا، مقالات، شعر و داستان منتشر میکرد. مهمترین کتاب او یعنی «پیامبر» در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. این نویسنده و شاعر، به نگارش اشعار معنوی و عرفانی پرداخت؛ اشعاری که میتواند تأثیرات عمیقی بر روی خوانندگان خود بگذارند؛ ازاینرو است که قلم جبران خلیل جبران، لطافتِ خاصّ اینگونه نوشتارها را در خود دارد. لحن شعرهایش اغلب رسمی اما صمیمی است. او در شعرهایش از کلمات معنوی و عرفانی استفاده میکند. آثار جبران خلیل جبران به دو دسته تقسیم میشود؛ آثاری که به زبان عربی نوشته و آثار انگلیسیزبان. از میان آثاری که به زبان عربی نوشته، میتوان به «موسیقی»، «عروسان دشت»، «ارواح سرکش»، «اشک و لبخند بالهای شکسته»، «کاروانها و توفانها» و «نوگفتهها و نکتهها» اشاره کرد و و از میان آثاری که به زبان انگلیسی نوشته، میتوان «عیسی پسر انسان»، «دیوانه»، «نامههای عاشقانه»، «آیا آدم ندید!»، «پیامبر و رازهای دل»، «ماسه و کف»، «مسیحا»، «پیشتاز»، «خدایان زمین»، «سرگردان»، «مسیح»، «فرزند انسان»، «پیامبر» و «باغ پیامبر» را مثال زد. کتاب «پیامبر» (The Prophet)، مشهورترین اثر جبران خلیل جبران است. این کتاب جز معدود کتابهایی در طول تاریخ بوده که چاپ آن هرگز متوقف نشده است.
بخشی از کتاب شهریار مشرقی
«اغلب غرق در اندیشه میگردم و از خود سؤال میکنم: « نکند نیروی تخیلم مرا به چنین وضعیتی سوق میدهد، چنان که به نظر میرسد که خود را در میان ابرها میپندارم و خود را در آنها، غرق میکنم ...؟ نکند با نیروی رؤیاهایم، الههای با آوایی موسیقایی و گوشنواز و نوازشی ملایم و لطیف برای خود شکل بخشیدهام ...؟ نکند حواس خود را از دست دادهام و در وضعیت جنونآمیزم، این همدم عزیز را که عاشقانه دوست میدارم، برای خود آفریده باشم ...؟ نکند خود را از اجتماع همنوعانم و هیاهوی شهرها دور کردهام تا صرفاً بتوانم با معبودم تنها باشم ...؟ آیا دیدگانم را نسبت به اشکال حیات و هستی بستهام، تا آن که بتوانم بهتر و آسانتر، به دیدن او نائل آیم و به شنیدن آوای الهیاش گوش سپارم؟ ».
اغلب از خود سؤال میکنم: « آیا به راستی مردی مجنون و دیوانهام که از تنها بودن خویش خشنود و راضی است و با اشباحِ تنهایی خود، همدم و همسری برای نفس خود شکل میبخشد؟ ».
از « همسر » سخن میگویم و تو از شنیدن این واژه، سرشار از شگفتی شدی. اما به راستی آدمی چه بارها از تجربهای بسیار عجیب، غرق در حیرت میشود! چیزی که تمایل داریم آن را به صورت وضعیتی غیرممکن در نظر گیریم، ولیکن با واقعیتی که دارد، ما را به نوعی میسازد که نمیتوانیم آن را از ذهنمان بزداییم، حتی اگر بیشترین تلاش را هم به انجام رسانیم!
این زنِ رؤیایی، به راستی به منزلهٔ همسر من بوده و تمامی شادمانیها و اندوههای زندگیام را با من شریک و سهیم بوده است ... آن هنگام که در ساعات بامدادی از خواب بیدار میشوم، او را میبینم که روی بسترم خم شده است و با دیدگانی که از شدت مهربانی و عشقی مادرانه میدرخشند، مشغول نگریستن به من است. آن هنگام هم که برنامهای را در نظر میگیرم، او همچنان در کنارم حضور دارد و به یاریام برمیخیزد تا آن را به مرحلهٔ تحقیق رسانم. آن هنگام هم که برای صرف غذا مینشینم، او هم در کنارم جای میگیرد و اندیشهها و گفتمانی با هم تبادل میکنیم. شبهنگام، او دیگر بار در کنارم حضور دارد و اعلام میدارد: « بیش از اندازه در این مکان بر جای ماندهایم، بیاییم و اندکی در دشتها و باغها به گردش رویم » آن هنگام، کار خود را رها میکنم و به دنبال او، به دشتها گام میگذارم و بر صخرهای در نقطهای مرتفع مینشینیم و به افق دوردست مینگریم. او به ابری زرین اشاره میکند و مرا متوجهٔ ترانهٔ پرندگان، پیش از آن که برای ساعات شبانه به خواب روند میکند و از این که خدای متعال چنین هدیهٔ گرانقدری از آزادی و صلح را به ما ارزانی فرموده است، خدای را سپاس میگوییم.»
حجم
۹۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۴۸ صفحه
حجم
۹۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۴۸ صفحه