کتاب قطعه ۲۶ (جلد دوم)
معرفی کتاب قطعه ۲۶ (جلد دوم)
کتاب قطعه ۲۶ (جلد دوم) نوشتهٔ حسین قدیانی را انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای است از نوشتههای حسین قدیانی در تحلیل ابعاد مختلف فتنهٔ سال ۸۸ با بیانی متفاوت و انتقادی.
درباره کتاب قطعه ۲۶ (جلد دوم)
فتنهٔ سال ۱۳۸۸ صرفنظر از تأثیرات عدیده در عرصهٔ سیاست و اجتماع، باعث خلق ادبیات ویژهای نیز شد و واژگان و تعابیر جدیدی را وارد فرهنگ سیاسی مردم ایران کرد که پیش از آن سابقه نداشت. مقابله با جنگ نرم و جریان فتنه در فضای سایبر و عرصهٔ مطبوعات کشور باعث رشد و شکوفایی جوانانی شد که انصافاً مصداق افسران جنگ نرم بودند که مقام معظم رهبری نیز به آنان توجه و تأکید ویژهای داشتند. جوانانی که قدرت قلم و نویسندگی خود را در دفاع از ولایت به کار بستند. حسین قدیانی از نویسندگان جوان این عرصه است که مطالب گوناگونی دربارهٔ حوادث و ابعاد مختلف فتنه نگاشته است. مجموعهٔ پیشِرو در ادامهٔ جلد نخست نوشتههای متعددی را شامل میشود که به بررسی، ارزیابی و انتقاد از عملکرد اشخاص، مقامات و نهادها و سازمانها... میپردازد. نویسنده با بهکارگیری تعابیری چون خورشید، حضرت ماه و ستاره» و با تکرار عباراتی چون ابنعمار و خواص بیبصیرت در دلنوشتههای خود فضایی جالب و دلنشینی برای خواننده فراهم میآورد و با نگاشتن مطالبی در قالب طنز بسیاری از مسائل را با بیانی متفاوت ابراز میکند.
خواندن کتاب قطعه ۲۶ (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعهٔ مطالب تحلیلی جریانهای سیاسی معاصر از خواندن این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب قطعه ۲۶ (جلد دوم)
«لو رفتن پروژهٔ تابستانی فتنه در خیابان حجاب
هنوز دو سه سالی از شهادت بابا اکبر نگذشته بود که در دفاع از انقلاب بسیار تند و دوآتشه شده بودم میایستادم جلوی مغازهٔ پدربزرگ و هر بدحجابی که رد میشد به او میگفتم مرگ بر ضد ولایت فقیه روزی پدر بزرگم به من گفت: «بدحجابی گناه بزرگی است ولی لزوماً هر بدحجابی ضد ولایتفقیه نیست.» چند سال بعد خواستم کار فرهنگی کنم و یکتنه معضل بدحجابی را حل کنم. مثل آن آزادهٔ معروف به هر بد حجابی که میرسیدم شاخه گلی تقدیمش میکردم و این جمله را نثارش: ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است، ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است. طرفه حکایتی است؛ کار فرهنگی هم جواب نداد و من دیگر کاری با این مقوله نداشتم تا اینکه روز ۹ دی دیدم بدحجابها هم آمده بودند. چون آزاده بودند. من نه آن قدر روشنفکرم که بدحجابی را هنجاری اجتماعی بدانم و نه آنقدر مرتجعم که بدحجابی را ناهنجاری سیاسی بنامم. بدحجابی از نظر من یک ناهنجاری اجتماعی است که این روزها داد بسیاری را در آورده است اما من اگر بخواهم داد بزنم فریادم سکهای است که دو رو دارد. دو جمله دارد؛ جملهٔ اول اینکه من یک تار موی بیرون از روسری بدحجابهای وطنم را به کل دنیای سران فتنه نمیدهم و جملهٔ دوم اینکه پدرم گفت: «ای دخت نکوبنیادم زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم.» با این حساب، حرف حساب من چیست؟ من دقیقاً چه چیزی میخواهم بگویم؟ گذشته از معدود مردان با حجاب فرقهٔ سبز این روزها همه از نظر من بیحجاب شدهاند. بیحجابی اتفاقاً چیز بسیار خوبی است و مورد تأیید لسانالغیب هم بوده است؛ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. آدمی وقتی بیحجاب و یا به تعییر بهتر بینقاب میشود چهرهٔ اصلی خود را برای همگان عیان میکند. مثلاً مهندس وقتی بعد از ۲۰ سال سکوت بیحجاب شد و پردهٔ حیا و عفت را در خیابان انقلاب درید و از آشوبگران عاشورا بهعنوان مردان خداجو یاد کرد همه فهمیدند این فتنهگر نه نخستوزیر امام که سرباز دشمن است در شطرنج براندازی به مهندس که ما هم از وقتی بیحجاب شدیم تکلیفمان با خودمان و با سران فتنه روشن شد. ما در «نه ده« حجاب را کنار زدیم و در دفاع از ولایت تن رها کردیم تا محتاج پیراهن نباشیم اصلاً حالا که همهجا سخن از بیحجابی عدهٔ معدودی از زنهای ایرانی است من میخواهم بگویم: «چه خوش بی بیحجابی مرد و زن بی و از این مهمتر مقابله با بیحجابی بدون شناخت کامل مسئله دردسر بی.»
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۹۲ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۹۲ صفحه