کتاب آفرین سیاوش
معرفی کتاب آفرین سیاوش
کتاب آفرین سیاوش نوشتهٔ خجسته کیا است. نشر مرکز این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک پژوهش ادبی.
درباره کتاب آفرین سیاوش
کتاب آفرین سیاوش دربردارندهٔ یک رسالهٔ ادبی است. این رساله پاسخی به نوشتهٔ فـارسی و به زبانهای خـارجی است که سیاوش، این قهرمان حماسی را «ایزد نباتی» خواندهاند. خجسته کیا در این اثر بیان کرده است که برخی از آثار گاهی از این فراتر رفتهاند و این تندیس گیاهی را به آن سوی مرزهای فرهنگی ایران انداختهاند. مسئلهٔ دیگر، شناختن این شاهزادهٔ کیانی بود که به هیچ پهلوان دیگری در شاهنامهٔ حماسی اساطیری و یا تـاریخی شبیه نیسـت؛ انسـانی گریزان از جنگ و خونریزی و آرزومند صلحی پایدار با قبایل شمالی ایران ــ تورانیان ــ و گاه در رؤیای جهانی بدون کین و دشمنی. اگر علاقهمند به داستان این قهرمان حماسی هستید، این کتاب را بخوانید.
خواندن کتاب آفرین سیاوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ اسطورههای حماسی و پژوهشگران حوزهٔ ادبیات کهن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آفرین سیاوش
«در سرگذشت سیاوش با آنکه رویدادها صورت تاریخی یافتهاند، بُن حماسه در زمانی غیر خطی رویدادها را میپروراند. عمر شخصیتهای داستان با سالشماری خطی نمیخواند. برخلاف تعزیه که آدمها اگر تاریخی هم نباشند عمر طبیعی دارند، هیچکس مثل زال یا افراسیاب عمر هزارهای ندارد. افراسیاب از عصر فریدون تا آخرین شاه دورهٔ اول دودمان کیانی، یعنی کیخسرو، زنده میماند. و خود کیخسرو تا پایان عمردنیویاش جوان است، زنده به جهان دیگر میرود تا در رستاخیز کار جهان را سامان دهد. حتی اسبان شاهنامه با زمان خطی و تاریخی پیش نمیروند. با گردش حماسه به نمایش در میآیند. عمر رخش با مرگ رستم به پایان میرسد. مرگ آگاهی سیاوش لحظهای است. تا صحنهٔ گفتوگوی با پیران لب فرو بسته است. گویی تا آن لحظه از فرجام خود خبر ندارد.
پیشتر گفتیم که کنگدژ بنایی دنیوی نیست، با رستاخیز پیوند دارد.
پشوتن کیانی که در آنجا بر تخت نشسته در آخر زمان بیدار میشود و منجی جهان را یاری میدهد. تولد سیاوش دایرهای است که به کیخسرو، زندهٔ جاوید، میپیوندد زیرا کار برداشتن مرزها و پایان دادن جنگها وظیفهٔ شاه موعود است. نمونهٔ شاه آرمانی کیخسرو است.
در تعزیه زمان خطی است. شخصیتها انسانهای تاریخی اند که با تغییراتی در نمایشی آیینی وارد شدهاند. زمان خطی تک بُعدی است و آغاز و انجامی دارد. زمان ادواری تکرار میشود، هیچ رویدادی منحصر به فرد نیست، زمان ارتباط کیهانی دارد. در زمانِ خطی واحدهای زمان طبیعی اند، مثل دور شبانهروز، یک ماه، ماههای شمسی، ماههای قمری فصلها و سالها. زمان خطی بیشتر در سنتهای یهودی و مسیحی و اسلامی جریان دارد و زمان ادواری باز میگردد به اسطورههای کهن و فرا تاریخی.
آیین سیاوش هر سال در ماه فروردین، در نخستین روز نوروز برگزار میشد. این روز هر سال میگردد و در روز معینی برقرار میشود. هموارهفصل زنده گشتن طبیعت است. مراسم تعزیه که با ماههای قمری حساب شده گاه در زمستان است و گاه در تابستان یا دو فصل دیگر، و این نکتهای است مهم در شناختن آیینها ــ یعنی گاهشماری نشان میدهد که مراسم عاشورا ارتباطی به تموز و دموزی بینالنهرینی ندارد، زیرا آیینهای ایزدان نباتی به مناسبت فصل کشت یا برداشت غلات برگزار میشد ــ چه جشن چه سوگواری. تعزیه نه حماسه است و نه تئاتر، نمایشی آیینی است.
در سدهٔ پنجم و نیمی از سده ششم هجری رشته حماسههایی به دنبال و بیشتر به تقلید شاهنامهی فردوسی سروده شد. در آن میان چند منظومه همچنان از شهرت و اعتبار برخوردار است. اما به قول نویسندهٔ مجمل التواریخ: «شاهنامهی فردوسی اصل است و کتابهای دیگر شعبهای آن است: نام تعدادی از آن منظومهها از جمله، گرشاسپنامه و فرامرزنامه و اخبار بهمن و قصهٔ کوش پیل دندان و اخبار نریمان و اسکندرنامه و چند کتاب دیگر آنجا آمده است. در واقع بیشتر حماسههای پس از فردوسی از دو درخت اصلی شاخ و برگ گرفتهاند: افسانههای رستم و داستان اسکندر. این رشته منظومههای حماسی تا دو سدهٔ بعد تحول یافت.» »
حجم
۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه