تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
کتاب الکترونیکی «دلفینهای مهربان» (از مجموعه شهرزاد، دختر شرقی) نوشتهٔ محمدرضا سرشار و دیگران، با تصویرگری «احسان سلیمانی» و مدیریت هنری «کاظم طلایی» توسط انتشارات بهنشر (آستان قدس رضوی) منتشر شده است. این کتاب داستانی کودکانه و ماجراجویانه است که با محوریت شخصیت «شهرزاد» و دوستانش، به موضوعات محیط زیستی، دوستی و مسئولیتپذیری میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
«دلفینهای مهربان» بخشی از مجموعه داستانهای شهرزاد است که برای گروه سنی ج نوشته شده و فضای آن در جزیرهای خیالی با شخصیتهای متنوع انسانی و حیوانی شکل میگیرد. داستانها در قالب ماجراهای پیدرپی، به دغدغههای کودکان دربارهٔ دوستی، کمک به دیگران، حفاظت از محیط زیست و اهمیت کار گروهی میپردازند. این کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و با تصویرگری رنگی، فضای شاد و پرتحرکی را برای مخاطبان کودک خلق میکند. روایتها با زبانی ساده و شخصیتهایی از فرهنگهای مختلف، تلاش میکند همدلی و همکاری را به کودکان بیاموزد. در کنار ماجراهای اصلی، شخصیتهای فرعی مانند حیوانات سخنگو و شخصیتهای منفی نیز حضور دارند که به جذابیت داستان افزودهاند. این مجموعه با هدف آموزش غیرمستقیم ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، مخاطب را با چالشهای روزمره و راهحلهای خلاقانه روبهرو میکند.
خلاصه کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با آرامش ساحل و خانوادهٔ شهرزاد آغاز میشود. شهرزاد بهدلیل قولی که به گلرخخانم داده، از همراهی با خانوادهاش در قایقسواری صرفنظر میکند و به کمک او میرود. در همین حین، دو دلفین که پیشتر شهرزاد و خانوادهاش را نجات داده بودند، بهدلیل آلودگی آب و ریختن بنزین در دریا، بیمار و بیحال روی ساحل افتادهاند. شهرزاد با کمک دوستانش و تیتی (آدمآهنی کوچک)، تلاش میکند دلفینها را نجات دهد. در این مسیر، با موانعی مانند آب آلوده، کمبود امکانات و دخالت شخصیتهای منفی روبهرو میشود. در بخش دیگری از داستان، باربا با اختراع دستگاه عروسکسازی و برگزاری مسابقه تغییر قیافه، بچهها را به چالش میکشد و رقابت و حسادت میان آنها شکل میگیرد. شهرزاد با مهربانی و راهنمایی، بچهها را به سمت همکاری و دوستی هدایت میکند و به آنها میآموزد که نباید کورکورانه از دیگران پیروی کنند. در ماجرایی دیگر، قطع درختان جنگل و تهدید محیط زیست جزیره، شهرزاد و شاگردانش را به تلاش برای محافظت از طبیعت وادار میکند. آنها با همکاری و ابتکار، جلوی تخریب بیشتر را میگیرند و در نهایت، ارزش دوستی، مسئولیتپذیری و مراقبت از محیط زیست را تجربه میکنند.
چرا باید کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان) را خواند؟
این کتاب با روایت ماجراهایی پرکشش و شخصیتهایی دوستداشتنی، به موضوعات مهمی مانند حفاظت از محیط زیست، اهمیت دوستی و کار گروهی میپردازد. داستانها بهگونهای طراحی شدهاند که کودکان را با چالشهای واقعی و راهحلهای خلاقانه آشنا میکنند و در عین حال، سرگرمی و آموزش را در کنار هم قرار میدهند. حضور شخصیتهای متنوع از فرهنگهای مختلف و حیوانات سخنگو، فضای داستان را جذابتر و آموزندهتر میکند.
خواندن کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان گروه سنی ج و خانوادههایی که به دنبال داستانهایی با مضامین محیط زیستی، دوستی و مسئولیتپذیری هستند مناسب است. همچنین برای مربیان و آموزگاران که میخواهند ارزشهای اخلاقی و اجتماعی را به شیوهای غیرمستقیم آموزش دهند، گزینهٔ خوبی به شمار میآید.
فهرست کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
- دلفینهای مهربان: روایت تلاش شهرزاد و دوستانش برای نجات دلفینهای آسیبدیده و آشنایی با اهمیت پاکیزگی دریا و محیط زیست.- مسابقه تغییر قیافه: ماجرای اختراع دستگاه عروسکسازی توسط باربا و رقابت بچهها برای برندهشدن در مسابقه، که به موضوع هویت و پیروی کورکورانه میپردازد.- قطع درختان جنگل: داستان مقابله شهرزاد و شاگردانش با قطع بیرویه درختان و تلاش برای حفظ طبیعت جزیره با همکاری و ابتکار.هر فصل با یک ماجرای مستقل اما مرتبط با دغدغههای اصلی کتاب پیش میرود و شخصیتها در هر بخش با چالش جدیدی روبهرو میشوند.
بخشی از کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هفتم، دلفین های مهربان)
«دریا آرام بود. موجها آهسته به طرف ساحل میآمدند و دوباره برمیگشتند. خورشید به شنها و صدفهای ساحل میتابید و آنها را گرم میکرد. صدفها و شنها زیر نور آفتاب برق میزدند. چشمک میزدند. نزدیک ساحل، چند درختِ بلند با برگهایی پهن و بزرگ قرار داشت. شهرزاد در حالی که سبد کوچکی در دست داشت، به طرف ساحل میرفت. آفتاب مستقیم میتابید. آقای شایان و مهربانو -پدر و مادر شهرزاد- و شیرزاد و مهرزاد -برادر و خواهر کوچکترش- در قایقی، نزدیک ساحل نشسته بودند. شیرزاد و مهرزاد جلیقه نجات پوشیده بودند و همه کلاه حصیری به سر داشتند. آقای شایان گفت: این قایق جدیدی که ساختهام هم بزرگتر است و هم محکمتر. مهربانو سبد کوچکی را که در آن دو بطری شربت آبلیمو و مقداری میوه بود، روی پایش گذاشت و گفت: درست است؟ قایقی که عموفاضل، بعد از آمدنمان به جزیره به ما داده بود، دیگر قدیمی و پوسیده شده بود و تحمل وزن همه ما را نداشت! مهرزاد گفت: خواهرجان! کاش تو هم با ما میآمدی! شهرزاد گفت: نمیشود. مهرزادجان! چون به گلرخخانم قول دادهام. باید بروم کمکش!»
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه