کتاب دنباله رو
معرفی کتاب دنباله رو
کتاب دنباله رو نوشتهٔ کریستوفر واگستاف و ترجمهٔ مرضیه حسین پور است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. کتاب حاضر از مجموعهٔ «خوانش فیلم» است و به نقد و بررسی فیلم سینمایی «دنبالهرو» پرداخته است.
درباره کتاب دنباله رو
کتاب دنباله رو خوانشی از فیلم سینمایی «دنبالهرو» (Il conformista) است. این فیلم سینمایی درامی سیاسی به کارگردانی «برناردو برتولوچی» است و در ۱۹۷۰ ساخته شده است. فیلم «دنبالهرو» اقتباسی از رمان «آلبرتو موراویا» به همین نام است. ساخت فیلم با کمک کمپانیهای ایتالیایی، فرانسوی و آلمان غربی انجام شد. برتولوچی، کارگردان این فیلم از هنر و چیدمان دههٔ ۱۹۳۰ که برگفته از دورهٔ فاشیسم بود، استفاده کرد که ویژگی آنها اتاقهای نشیمن مخصوص قشر متوسط و پذیراییهای بزرگ برای قشر حاکم بودهاست. داستان این فیلم در پاریس میگذرد. کریستوفر واگستاف در این کتاب تأکیده کرده است که فیلم «دنبالهرو» دربارهٔ سیاست یا جنسیت نیست و قصد ندارد اطلاعات موثقی دربارهٔ جامعهٔ ایتالیا در دورهٔ فاشیسم در اختیار بیننده بگذارد. به عقیدهٔ او فیلم «دنبالهرو»، در عین مشارکت اشخاص مهم در ساخت آن، ساختهٔ شخصی است که خود را شاعر میداند و هنرمندی منفرد و مؤلف است (برتولوچی بینش خود حین ساخت دنبالهرو را «راهبرد سینمای مؤلف» میداند؛ راهبردی که در آن نهایتاً مؤلف است که میگوید: «خودم مینویسم، خودم ضبط میکنم، و خودم تدوین میکنم»). در چنین راهبردی، مؤلف باید، به جای اصرار بر حفظ منطق و انسجام زبان فیلم، خود را ملزم به گردآوری تصاویری شاعرانه و جذاب کند. بدین منظور، برای حفظ خلاقیت حین ساخت فیلم، آزادی عمل در کار با عوامل فیلم و بداههپردازی در پرداخت صدا و تصویر بسیار ضرورت دارد.
خواندن کتاب دنباله رو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نقدهای سینمایی و علاقهمندان به سینمای ایتالیا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دنباله رو
«در نمای ۴۵، زن بر روی میز وزیر مشغول بازیگوشی است و لبخند او نیز حالتی وسوسهگر و بازیگوش دارد؛ همچون نوعی حرمتشکنی بازیگوشانه است. بازیگوشی باعث میشود به آنچه بالقوه جدی است بدون نگرانی دستاندازی کنند و همین است که در نظر مارچلو ناممکن مینماید. جولیا در رستوران به کوادری و آنا میگوید مارچلو هیچوقت نمیخندد (مارچلو از این حرف عصبانی میشود) و کوادری میگوید مارچلو «زیادی جدی» است و اینجور آدمها عملاً هیچوقت جدی نیستند. برتولوچی روابط جنسی فیلم را نیز طوری تصویر میکند که گویی خصلتی بازیگوشانه دارند؛ البته با قید این استثنای مهم که رفتار مارچلو همواره نامتعارف است: هرگز از او بازیگوشی سر نمیزند و اگر بزند، بیشک وجه شرارتباری در آن هست. ملاقات او با لینو در کودکی از سر بازیگوشی روی میدهد، تا اینکه بازیگوشی به شلیک گلوله ختم میشود. جولیا رابطه را در قالب مفهوم بازی درک میکند و هربار آنا به او دستدرازی میکند، به جای آنکه دستش را با خشونت پس بزند، با بازیگوشی میگریزد. مثلاً در رستوران، هرچه آنا بیشتر اصرار میورزد، جولیا این بازی را سرگرمکنندهتر مییابد. شب ماه عسل آنها در قطار ترکیبی است از موسیقی رمانتیک و غروبی شبیه تصاویر کارتپستال است. مارچلو ادای تعظیم نوآموزان باله را در میآورد که در نگاه اول بازیگوشی به نظر میرسد، ولی در واقع ترفندی است برای آنکه آنا را به اتاق بغلی بکشاند. به بیان دیگر، بازیگوشیْ جزئی از رمزگانی است که به رابطهٔ آنها، ابهام و سبکسری میبخشد و این برای مارچلو قابل تحمل نیست و به همین خاطر از آن میگریزد و به «متعارف بودن» پناه میبرد. رقص، که آمیزهای است از آیین و اروتیسم و زیباییشناسی، متضادترین چیز با وجود مارچلو است. یکی از دانشجویان در آپارتمان کوادری از مارچلو میپرسد آیا هنوز رقصیدن را در رژیم فاشیستی ایتالیا ممنوع نکردهاند. صحنهای که بیش از هرجای دیگر، مارچلو را در تقابل با جولیا، آنا و کوادری قرار میدهد، صحنهٔ سالن رقص در ژوئنویل است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه