تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
معرفی کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
معرفی کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
کتاب الکترونیکی «ما کمربند ایمنی را میبندیم! ما برای مواقع اضطراری آمادهایم!» نوشتهٔ گروه نویسندگان و با ترجمهٔ عبدالرضا شهبازی و بهناز کمالی، توسط شرکت انتشارات فنی ایران (کتابهای نردبان) منتشر شده است. این کتاب بخشی از مجموعهٔ «ما آگاهیم» است و به آموزش مهارتهای زندگی و ایمنی برای کودکان میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
این کتاب با تمرکز بر آموزش مهارتهای مراقبت از خود و احتیاط، به کودکان دبستانی کمک میکند تا با موقعیتهای خطرناک و اضطراری آشنا شوند و راههای مقابله با آنها را یاد بگیرند. محتوای کتاب با داستانها، فعالیتها و تمرینهای تعاملی همراه است تا کودکان را به مشارکت فعال در یادگیری تشویق کند. موضوعاتی مانند اهمیت بستن کمربند ایمنی، استفاده از صندلی کودک در خودرو، رعایت قوانین ایمنی و آمادگی برای شرایط اضطراری در خانه و مدرسه، به زبان ساده و با مثالهای ملموس مطرح شدهاند. کتاب همچنین والدین و مربیان را مخاطب قرار میدهد و بر نقش آموزشهای پیشگیرانه در دوران دبستان تأکید میکند. این اثر بخشی از مجموعهای گستردهتر است که هر جلد آن به یکی از مهارتهای اساسی زندگی میپردازد و تلاش دارد کودکان را برای مواجهه با چالشهای روزمره آماده کند.
خلاصه کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
در «ما کمربند ایمنی را میبندیم! ما برای مواقع اضطراری آمادهایم!» کودکان با موقعیتهایی روبهرو میشوند که در آنها باید تصمیمهای ایمن بگیرند. داستانهایی مانند ماجرای «دنی» که دربارهٔ استفاده از صندلی کودک در خودرو و واکنش به تمسخر همسالان است، به کودکان نشان میدهد که رعایت قوانین ایمنی حتی زمانی که دیگران آن را جدی نمیگیرند، اهمیت دارد. فعالیتهایی مانند بازیهای تعاملی، پر کردن جاهای خالی و تمرینهای عملی، کودکان را به مشارکت فعال در یادگیری تشویق میکند. بخش دوم کتاب به آمادگی برای شرایط اضطراری میپردازد؛ برای مثال، داستان «کارولین» که در خانهٔ دوستش با زلزله مواجه میشود و اهمیت داشتن اطلاعات تماس اضطراری و برنامهریزی قبلی را درک میکند. کتاب با ارائهٔ تعهدنامهها و تمرینهای عملی، کودکان را به رعایت قوانین ایمنی و آمادگی برای موقعیتهای غیرمنتظره تشویق میکند و به آنها یاد میدهد که مسئولیتپذیری و انجام کار درست، بخشی از بزرگ شدن است.
چرا باید کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم! را خواند؟
این کتاب با ترکیب داستان، فعالیت و تمرینهای عملی، مفاهیم ایمنی و آمادگی را به زبانی قابل درک برای کودکان ارائه میدهد. با مطالعهٔ این اثر، کودکان نهتنها با خطرات احتمالی آشنا میشوند، بلکه یاد میگیرند چگونه در موقعیتهای مختلف از خود مراقبت کنند و مسئولیتپذیر باشند. والدین و مربیان نیز میتوانند از این کتاب به عنوان ابزاری برای آموزش پیشگیرانه و گفتوگو دربارهٔ ایمنی استفاده کنند.
خواندن کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان دبستانی، والدین، مربیان و مشاوران مدارس مناسب است. همچنین برای خانوادههایی که دغدغهٔ آموزش مهارتهای زندگی و ایمنی به فرزندان خود دارند، کاربردی خواهد بود.
فهرست کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
- اهمیت بستن کمربند ایمنی: معرفی دلایل علمی و عملی برای استفاده از کمربند ایمنی و صندلی کودک در خودرو، همراه با داستان و فعالیتهای مرتبط. - قوانین ایمنی در خودرو: آموزش قوانین ساده و کاربردی برای کودکان هنگام سوار شدن به خودرو و نقش هر فرد در رعایت این قوانین. - آمادگی برای شرایط اضطراری: توضیح دربارهٔ موقعیتهای اضطراری، اهمیت برنامهریزی قبلی و داشتن اطلاعات تماس ضروری. - داستانهای آموزشی: روایتهایی مانند ماجرای «دنی» و «کارولین» که کودکان را با موقعیتهای واقعی و تصمیمگیریهای درست آشنا میکند. - تمرینها و تعهدنامهها: فعالیتهایی برای تثبیت یادگیری، شامل تعهدنامهٔ رعایت ایمنی و تمرینهای عملی برای آمادگی در شرایط خاص.
بخشی از کتاب ما کمربند ایمنی را می بندیم! ما برای مواقع اضطراری آماده ایم!
«مادر داشت اخبار تلویزیون را نگاه میکرد و گفت: «دنی: میخواهی با من بیایی مرکز خرید؟» دنی گفت: «من دوست ندارم بیایم.» مادر پرسید: «چرا دوست نداری؟ همین امروز صبح گفتی که دوست داری با من بیایی آنجا.» دنی جواب داد: «همه به من میگویند که خیلی بزرگ شدهام و قدم بلند شده. آنوقت چرا باید توی آن صندلی بهدردنخور کودک بنشینم؟» مادر گفت: «من فکر میکردم که از این کار بدت نمیآید چون از توی آن صندلی میتوانی جاهای خیلی بیشتری را ببینی. یادت رفته که توانستی چرخهای آن کامیون بزرگ را بشماری؟» دنی گفت: «میدانم. ولی امروز یکی از پسرهای مدرسه مسخرهام کرد و گفت: دنی: توی صندلی نینی.» مادر گفت: «او نمیداند که صندلی کودک چقدر بیخطرتر است. این را هم نمیداند که از این صندلیها برای بچههای بزرگ هم هست. مطمئنم که پدر و مادرش هم نمیدانند. من هم نمیدانستم و از حرفهای پلیس در مرکز خرید دربارهی ایمنی ماشینسواری فهمیدم.»
حجم
۲۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸ صفحه
حجم
۲۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی عالیه وخوبه