دانلود و خرید کتاب چگونه فیلسوف شدم؟ کالین مک گین ترجمه عرفان ثابتی
تصویر جلد کتاب چگونه فیلسوف شدم؟

کتاب چگونه فیلسوف شدم؟

نویسنده:کالین مک گین
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب چگونه فیلسوف شدم؟

کتاب چگونه فیلسوف شدم؟ نوشتهٔ کالین مک گین و ترجمهٔ عرفان ثابتی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب «فلسفهٔ تحلیلی»، فلسفهٔ دانشگاهی معاصر و فلسفه همچون‌ بخشی‌ از زندگی‌ آدم‌ خاکی‌.

درباره کتاب چگونه فیلسوف شدم؟

کتاب چگونه فیلسوف شدم؟ (سفر من به جهان فلسفه قرن بیستم) با هدف تبیین‌ فلسفه‌ به‌‌شیوه‌ای‌ قابل‌ فهم‌ و جذاب‌ و نیز تشویق انسان‌ها به تفکر عقلانی و تأمل صادقانه نوشته شده است. کالین مک گین پرسیده است که بهترین‌ راه‌ انجام‌‌دادن‌ این‌ کار چیست‌ و در پاسخ‌ به‌ پرسش‌ اولیه‌ٔ خود گفته است که پس‌ از آزمودن‌ شماری‌ از طرح‌ها برای‌ چنین‌ کتابی‌، ناگهان‌ قالب‌ حسب‌‌ِحال‌ به‌ فکرش خطور کرده است؛ زیرا به‌باور او قالب‌های‌ رسمی‌تر ناگزیر زیادی‌ شبیه‌ کتاب‌ درسی‌ می‌شدند و هر چند این‌ کتاب‌ها جای‌ خود را دارند، او نمی‌خواسته کتابمش یادآور کتاب‌ قرائت‌ مدرسه‌ باشد. این نویسنده معتقد بوده است که آنچه کم‌ داریم‌، تلقی‌ فلسفه‌ همچون‌ موضوعی‌ زیسته‌‌شده‌ است‌؛ همچون‌ بخشی‌ از زندگی‌ آدم‌ خاکی‌. پس کالین مک گین این کتاب را نوشت و عرفان ثابتی آن را به پارسی برگرداند. کتاب حاضر که به‌گفتهٔ نویسندهْ مبنای دینی یا سیاسی ندارد، هشت فصل دارد.

خواندن کتاب چگونه فیلسوف شدم؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب «فلسفهٔ تحلیلی»، فلسفهٔ دانشگاهی معاصر و فلسفه همچون‌ بخشی‌ از زندگی‌ آدم‌ خاکی‌ پیشنهاد می‌کنیم.

درباره عرفان ثابتی

عرفان ثابتی مترجم، پژوهشگر جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی دین و فلسفه است. او در دانشگاه لنکستر کار کرده است. برخی از آثاری که او به پارسی برگردانده عبارت است از «هنر همیشه بر حق بودن» (به قلم آرتور شپنهاور)، «عدالت به مثابه انصاف» (به قلم جان راولز)، «چرندیات پست‌مدرن؛ س‍وءاس‍ت‍ف‍ادهٔ روش‍ن‍ف‍ک‍ران پ‍س‍ت‌م‍درن از ع‍ل‍م»،‌ «تسلی‌بخشی‌های فلسفه»، «آمریکا» (به قلم ژان بودریار)، «تأملات» (به قلم مارکوس اورلیوس) و کتاب «چگونه فیلسوف شدم؟».

بخشی از کتاب چگونه فیلسوف شدم؟

«در اواخر دهه هشتاد فلسفه در انگلستان حرفه ملال‌آوری شده بود. سیاست دولت در سال‌های نخست‌وزیری تاچرِ محافظه‌کار، بودجه دانشگاه‌ها را به شدت کاهش داده بود و، بنابر این، به ندرت کسی حاضر می‌شد مشاغل و مناصب آموزشی را بپذیرد. این امر برای دانشجویان فوق‌لیسانس و دکتری‌ای که می‌خواستند به عنوان نوعی شغل به تدریس فلسفه بپردازند بسیار دلسردکننده بود؛ کسب مدرک فوق‌لیسانس یا دکتری در فلسفه به اندازه کافی سخت هست، ولی اگر بدانید هرقدر هم که دانشجوی موفقی باشید سرانجام بی‌کار خواهید ماند، بادتان خالی می‌شود. بنابر این، روحیه دانشجویان خوب نبود. در جلساتی که با دانشجویان فوق‌لیسانس و دکتری داشتم، اغلب دست‌هایشان را به هم می‌مالیدند و ناامید بودند. دستمزد دانشگاهیان هم در کم‌ترین حد ممکن بود و همه احساس می‌کردند که بی‌ارج و قرب هستند.

اوضاع آینده هم چندان بهتر به نظر نمی‌رسید. علاوه بر این ــ و تا حدی به این علت ــ کیفیت آثار فلسفی آفریده شده در انگلستان هم خیلی خوب نبود. به ویژه آکسفورد هم اسیر کوته‌بینی و تنگ‌نظری شده بود و آفریده‌های سست و بی‌رمق خود را بینش‌هایی گرانقدر می‌پنداشت. فیلسوف برجسته، الیزابت آنسکم، زنی واقعا ترسناک و دوست ویتگنشتاین که اکنون در قید حیات نیست، به درستی گفته که هیچ چیزی بدتر از این نیست که بشنوید یک فیلسوف درجه دوی آکسفوردی از هوش و ذکاوت یک فیلسوف درجه دوی آکسفوردی دیگر تعریف می‌کند ــ و این چکیده حرف‌های من است.

بارها سعی کردم ایده‌های فیلسوفان آمریکایی را در مباحثات فلسفی مطرح کنم ولی فقط با عدم درک دیگران روبرو شدم. آن‌ها تصور می‌کردند اشتباه کرده‌ام و افتضاح بار آورده‌ام. در همین حال دانشجویان به رساله‌ها یا مقاله‌های بی‌محتوا، ضعیف و مبهمی می‌پرداختند که فیلسوفی آکسفوردی هفته قبل در سمینارش عرضه کرده بود. کم‌ترین چیزی که می‌توانم بگویم این است که به این حال و هوای فکری اهمیت نمی‌دادم. یکی از پیامدهای این امر این بود که چندان فرصتی برای بحث خالی از تعصب، دقیق و آگاهانه نداشتم، یعنی همان چیزی که برای فیلسوف بسیار مهم است. اغلب با همکارانم در گروه روان‌شناسی گفتگو می‌کردم، ولی آن‌ها تمایل داشتند بحث را به این مسئله بکشانند که اصلاً فلسفه چه اهمیتی دارد. روان‌شناسان گوش شنوایی برای مسائل فلسفی ندارند، و تعلیم و تربیت آن‌ها این باور ــ بهتر است بگویم پیشداوری یا تعصب ــ را در ایشان به وجود می‌آورد که یگانه مسائل واقعی مسائلی هستند که می‌توان آن‌ها را از طریق آزمایش‌های کنترل شده حل کرد، مسائل عقلی انتزاعی غالبا چنین نیستند. به سرعت از این بحث‌های سر میز ناهار خسته شدم، بحث با آدم‌هایی که بدون کم‌ترین شناختی از فلسفه، به طور مداوم در این رشته تردید می‌کردند. اغلب فقط به این امر اکتفا می‌کردم که به مخاطبم توصیه کنم کتابی بخواند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۲۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان