کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا نوشتهٔ سی. استیون اونز و ترجمهٔ امیرحسین خداپرست است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۸۱ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد».
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا (The Stanford Encyclopedia of Philosophy) جلد ۸۱ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است. این کتاب در هفت فصل به موضوعاتی مانند اهداف استدلالهای خداباورانه، استدلالهای اخلاقی نظری در اثبات وجود خدا و نظریههای امر الهی دربارهٔ الزام اخلاقی، استدلالهای مبتنی بر کرامت یا ارزش انسانی و... پرداخته است.
دانشگاه استنفورد انتشار این دانشنامه را در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز کرد. پس از مدتی متن کامل مقالات را در اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داد. کسانی که در تدوین این دانشنامهٔ بزرگ نقش دارند، از استادان و مؤلفان بهنام در حوزهٔ فلسفه هستند. این دانشنامه به سرپرستی دکتر «ادوارد ن. زالتا» صدها مدخل دارد و یکی از بهترین راهها برای آشنایی مقدماتی با مباحث فلسفی است. «مسعود علیا» در سال ۱۳۹۲ با همکاری انتشارات ققنوس، تصمیم به ترجمهٔ بعضی از مدخلهای این دانشنامه گرفت. او بههمراه مترجمانی نامآشنا آخرین ویراست مقالات دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد را با حفظ سبک و زبان به پارسی برگرداند. انتشارات ققنوس این مجموعه را با کسب اجازه از گردانندگان این دانشنامه (بهویژه دکتر زالتا) منتشر کرده است. عناوین بعضی از این جلدها عبارت است از «مفهوم شر»، «فلسفهٔ دین»، «عقل به روایت کانت»، «زیباییشناسی فمینیستی»، «ژاک لکان»، «اخلاق ارسطو»، «باروخ اسپینوزا»، «فیشته» و «پدیدارشناسی».
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب اثبات وجود خدا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ استدلال های اخلاقی در اثبات وجود خدا
«برای کانت، «بایستن متضمن توانستن است» و، بنابراین، اگر من به جستن خیر اعلی ملزم باشم، آنگاه باید بر این باور باشم که دستیابی به چنین غایتی ممکن است. با این حال، من فقط باید از طریق عمل کردن بر طبق اخلاق در جستجوی خیر اعلی باشم؛ هیچ راه میانبری به سوی خوشبختی روا نیست. به نظر میرسد این امر مستلزم آن است که من بر این باور باشم که عملِ منطبق با اخلاق در دستیابی به خیر اعلی تأثیر علّی دارد.
با این حال، این باور معقول است که اعمال اخلاقی فقط در صورتی بدین شکل تأثیر علّی خواهند داشت که قوانین علیت به شکلی بنیان گذاشته شده باشند که به تأثیر عمل اخلاقی بینجامند. دستیابی به هر دو جزء خیر اعلی قطعاً دشوار به نظر میرسد. شخصیت ما آدمیان ضعفهایی دارد که غلبه بر آنها به صرف تلاشهای خودمان، اگر نه ناممکن، دستکم دشوار به نظر میرسد. علاوه بر این، ما، در مقام مخلوق، نیازهایی انفسی داریم که اگر بخواهیم خوشبخت باشیم، باید برآورده شوند، اما دلیل تجربی اندکی بر این تصور در دست داریم که اعمال اخلاقی این نیازها را برمیآورند، ولو اینکه از حیث فضیلتمند شدن کامیاب شویم. اگر شخصی بر این باور باشد که جهان طبیعی صرفاً دستگاهی نااخلاقی است که هیچ هدف اخلاقیای ندارد، این شخص هیچ دلیلی بر این باور نخواهد داشت که عمل اخلاقی میتواند کامیاب شود چون هیچ دلیل ماتقدمی بر این فکر در دست نیست که عمل اخلاقی به خیر اعلی دست مییابد و دلیل تجربی بر این باور نیز اندک است. بنابراین، کانت نتیجه میگیرد که فاعل اخلاقی باید وجود خدا را بهمثابه پیشفرض عقلانی زندگی اخلاقی «اصل موضوع قرار دهد».
یکی از مشکلات این استدلال آن است که بسیاری منکر آناند که اخلاق ما را به جستجوی خیر اعلی، به معنای مورد نظر کانت، ملزم میسازد. حتی اگر خیر اعلای کانتی در مقام آرمان معقول به نظر برسد، برخی اشکال خواهند کرد که ما هیچ الزامی برای دستیابی به این حالت نداریم، بلکه صرفاً باید در جهت تحقق نزدیکترین وضع ممکن به این حالت بکوشیم (بنگرید به Adams ۱۹۸۷, ۱۵۲). شاید فضیلتِ کامل بدون کمک الهی دستنیافتنی باشد، اما در این صورت، اگر خدایی در کار نباشد، نمیتوانیم ملزم به تحقق بخشیدن به این حالت باشیم. اگر خدا وجود نداشته باشد، شاید نتوانیم امیدوار باشیم که خوشبختی در جهان واقعی با فضیلت کاملاً متناسب باشد، اما در این صورت میتوانیم فقط به تحقق بخشیدن به آن مقدار خوشبختی ملزم باشیم که از طریق وسایط اخلاقی قابل حصول است. کانت بیتردید این نقد را رد میکرد، چرا که بر اساس دیدگاه او، غایات اخلاق مستقیماً به صورت ماتقدم به عقل عملی محض داده شدهاند و ما آزادی آن را نداریم که این غایات را بر مبنای باورهای تجربی میزان کنیم. با این حال، اندکاند فیلسوفان معاصری که در دیدگاه قاطع کانت درباره عقل در اینجا با او شریک باشند و، بنابراین، بسیاری این نقد را قوی میدانند. حتی خود کانت در یک جا اذعان میکند که باور تمامعیار به خدا ضرورت عقلی ندارد، چرا که آدمی اگر صرفا وجود خدا را ممکن بداند، به وجهی قابل تصور میتواند خیر اعلی را بجوید (۱۷۸۷, ۶۵۱-Kant ۱۷۸۱).»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه