کتاب مد و مدرنیته
معرفی کتاب مد و مدرنیته
کتاب مد و مدرنیته نوشتهٔ الیزابت ویلسون و ترجمهٔ ناصرالدین غراب است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب ارتباط میان مدرنیته و مد.
درباره کتاب مد و مدرنیته
الیزابت ویلسون در کتاب مد و مدرنیته مد را بهمثابهٔ بخشی از تجربهٔ مدرنیته یا تجربهای حاکی از «دود شدن هر آنچه سخت است و استوار»به تصویر کشیده است. کتاب «مد و مدرنیته» عنوان فرعی کتاب «در رویای آراستگی» (Adorned in Dreams) است که اولین بار در سال ۱۹۸۵ انتشار یافت و در سال ۲۰۰۳ تجدید چاپ شده است. اثر حاضر یکی از پژوهشهای کلاسیک در زمینۀ مد به حساب میآید که تاریخ اجتماعی و فرهنگی مد و ارتباط آن با مدرنیته را تشریح میکند. گفته شده است که الیزابت ویلسون از اولین کسانی است که قدرت مد را در بر ساختن هویت سوژۀ غربی از یکسو و فرو پاشاندن آن از سوی دیگر نشان میدهد. او در این اثر مد را یکی از اشکال تناقضآمیز مدرنیته معرفی کرده؛ امری که از سوی مدرنیسم بهصورت جدی به چالش کشیده شد و سرآغاز اندیشههای بسیاری در حوزههای هنری، فلسفی و به طور کلی علوم انسانی و علوم فرهنگی شد. ویژگی متناقضنمای مد و گره خوردن آن با فرهنگ مصرفی و تودهای و در نتیجه بیهوده و پوچ دانستن آن باعث میشود که بسیاری اعم از محقق و غیرمحقق، به استثنای مصرفکنندۀ آن، نتوانند با آن کنار بیایند و آن را درک کنند.
نویسنده در فصل اول کتاب که مقدمۀ کتاب را به خود اختصاص داده، به طرح مسئلۀ مد و ابعاد آن پرداخته است. او در این بخش از اهمیت پرداختن به مد سخن گفته است. در فصل دو، تاریخ مختصر و کوتاهی از مد، از زمان پیدایش آن در دربار پادشاهان و در شهرهای تجاری و نیز در دورۀ صنعتی شدن و شهرهای بزرگ بیان شده است. در این فصل به نقش مد در ایجاد تمایز روزافزون میان عوام و خواص و شکلگیری فردگرایی مدرن اشاره شده است. فصل سوم، با عنوان «تبیینهای ناروا»، آثار مکتوب نظری در ارتباط با مد را بررسی بررسی کرده و بیان میکند که هیچیک از نظریهپردازانی که تنها به دیدگاهی نظری اتکا کردهاند، نتوانستهاند شرح و توصیف کامل یا رضایتبخشی از مد بیان کنند. «صنعت مد» عنوان فصل چهارم است که به گزارش و شرح شکلگیری و توسعۀ پوشاک تولیدی و بهویژه پیدایش تولید انبوه مدرن از سبکهای شیک و بهروز اختصاص یافته است. مد و امیال جنسی در فصل پنجم مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل ششم کتاب، تحت عنوان «جنسیت و هویت»، ارتباط این دو مقوله با مد مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. در این بخش، تمایز میان جنسیت و تمایلات جنسی و امر زنانه و امر شهوانی بررسی میگردد. در فصل هفتم، مد و زندگی شهری مورد بررسی قرار میگیرد و به تأثیر زندگی در مادرشهرها بر مد و توسعۀ آن و بررسی پیدایش خرید در جوامع صنعتی پرداخته میشود. در فصل هشتم که «مد و فرهنگ عامه» نام دارد، بررسی کوتاهی دربارۀ تأثیر انواع ورزشها، تفریحات، تئاتر، فیلم، عکاسی و سفر بر سبکهای شیک و مد روز و ارتباط آنها با ایجاد مدهایی با تولید انبوه صورت گرفته است. بحث جدید مد مقابلهای که از موضوعات جدید در حوزۀ مطالعات فرهنگی است در فصل نه بررسی شده است. «لباس آرمانی و اصلاحات در لباس» عنوان فصل دهم است که نویسنده در آن پیشینۀ کوتاهی از جنبش اصلاح لباسی در قرن نوزدهم، پیشرفتهای قرن بیستم را بیان کرده و به بررسی لباس و مد در ادبیات آرمانی و خیالی و تلاش برای براندازی و برچیدن مد پرداخته است. نویسنده مباحث مربوط به فمینیسم و مد را در فصل یازدهم مورد بررسی قرار داده است. فصل دوازدهم، با عنوان «زمان در حال گذر/ تغییر دولتها» بخش جدیدی است که در چاپ دوم به کتاب اضافه شده است. نویسنده در این فصل مروری بر پیشرفتهای صورتگرفته در عرصۀ مد و لباس از سال ۱۹۸۵ تاکنون و پیشرفتهای باارزش در مطالعه و نظریهپردازی راجع به لباس داشته است.
خواندن کتاب مد و مدرنیته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعات جنسیت و مد و دانشجویان رشتهٔ جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مد و مدرنیته
«اصلاحات در لباس ــ رویدادی که به عنوان هدف دورۀ ویکتوریا مطرح گردید (اگرچه در اواخر قرن نوزدهم رخ داد) ــ در شروع خود تحت تأثیر برخی اجتماعات مذهبی در ایالات متحد قرار داشت. در سالهای ابتدایی قرن نوزدهم، تحت تأثیر لباسهای سادۀ کویکرها، علاقۀ زیادی به اصلاحات لباس در آنجا وجود داشت؛ در واقع، اصلاحات در لباس با دیدگاههای مترقی دیگری همراه گشته بود. ساکنانِ اونیت و دیگر سکونتگاههای اشتراکی، مانند کسانی که در بروک فارم، اونیدا و نیو هارمونی زندگی میکردند، تجربۀ استفاده از لباسهای ساده را داشتند و زنان در چنین جوامعی استفاده از شکمبندها را کنار گذاشته بودند، دامنهایشان را کوتاه کرده بودند و در برخی موارد شلوار میپوشیدند. زنان بریتانیایی جامعۀ اونیت از لباسهای غیرمتعارف نیز استفاده میکردند. به عنوان نمونه، زنان اجتماع مانئا فن، در گزارشی که توسط یک روزنامۀ محلی در سال ۱۸۴۰ به چاپ رسید، این گونه توصیف شده بودند: «شلوار میپوشند و موهایشان به صورت گرد و حلقهای است» (اگرچه حلقهای کاملاً به معنای موهای کوتاه نیست). همچنین در دهۀ ۱۸۳۰ در فرانسه جوامع سوسیالیستیای وجود داشتند که «لباسهای متحدالشکلی را برای هر دو جنسیت طراحی کرده بودند که دکمهها در پشت قرار داشتند، به گونهای که بستن و باز کردن آنها به تنهایی از توان فرد خارج بود و این بیشتر برای بیان وابستگی متقابل آنها به یکدیگر بود».
در همین راستا اصلاحات لباس بیتردید با فمینیسم مرتبط میشد. شناختهشدهترین اقدام برای اصلاحات لباس زنان توسط یک گروه فمینیست امریکایی در سال ۱۸۵۱ صورت گرفت. لباسی که آنها طراحی و اصلاح کرده بودند شلوار سبک ترکیهای بود که در زیر تونیک بلند و گشادی که با یک کمربند بسته میشد و دارای بالاتنهای زنانه به لحاظ برش و سبک بود میپوشیدند. این سبک لباسی را از روی نام آملیا بلومر لباس بلومر نامیدند. او به عنوان فمینیستی امریکایی به همراه دوست و پیرو فمینیست خود، الیزابت کیدی استانتون، از جانب شماری از فمینیستهای دیگر مسئول هماهنگی آن لباس برای آن دوران بود، هرچند بعدها مجبور به کنار گذاشتن این لباس شدند، زیرا موجب احمقانه جلوه دادن هدف فمنیستیای میشد که آنها برایش میجنگیدند. این کار موجب برقراری ارتباطی میان فمینیسم و مردانگی گردید. در بریتانیا، پانچ بیوقفه از این شرایط برای تبلیغ غیرطبیعی بودن این دیدگاه فمینیستها سوء استفاده کرد؛ با وجود این، لباس هایی که در پانچ از آنها پیروی میشد اغلب به همان اندازه که شیک و مد روز بودند فمینیستی نیز بودند.»
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۲ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۲ صفحه