کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران
معرفی کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران
کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران نوشتهٔ علی مظفری و ترجمهٔ علی رفاهی است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شرحی بر انگارهٔ وطن برگرفته از تخیل مکان در اندیشههای اسلام و ایران باستان. این اثر یکی از کتابهای مجموعهٔ «جامعه و سیاست» است.
درباره کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران
جایگزین شدنِ نظم سیاسی جهانی که به امپراتوریها متکی بود، توسط نظمی متّکی بر دولتملتها طی روندی ۴۰۰ساله بهوقوع پیوست. شروع آن، با آغاز جنبشهای اصلاحگری دینی در قرن شانزدهم میلادی همراه بود و پایانش، مستلزم دو جنگ جهانی و اوجگیریِ جنبشهای استقلالطلبی و ضداستعماری. ایران بهعنوان سرزمینیِ کهن با فرهنگی کهن و با یک سابقۀ طولانی در همزیستیِ اقوام مختلف، هم در آغاز این بحران سعی و تلاشی توأم با موفقیت به معنای تأسیس دولتی ایرانی و تثبیت و تحکیمِ موجودیتش انجام داد و هم در پایانِ راه. بهروشنی میتوان دید که هم اهتمامِ مشروطهخواهانِ کشور در ایجاد پیوندی مستحکمتر میان پادشاه و مردم و سرزمین از طریق تأسیس مجلس شورا، هم تکاپوی نخبگان کشور در بازیابی جلوههای تمدنیِ ایران باستان و هم کوشش سیاستمداران برای گسترش زبان فارسی هچون بستری برای پیوندِ فرهنگی مردم، همه و همه در راستای کاهش همان تهدیدها بهشمار میروند.
علی مظفری در کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران (The Idea of Homeland) این تلاش و تکاپوها در دو دورۀ نامبرده و تبیین دو انگاره از «وطن» را که یکی برگرفته از تخیل مکان در اندیشۀ اسلامی یا اندیشۀ تشیع است و دیگری برگرفته از اندیشۀ ایران باستان. هر دو انگاره مؤید شکلدهی به هویت ملی در ایران هستند. علی مظفری دراین اثر بیان کرده است که هویتها در همزیستی با یکدیگر بودهاند و اغلب در هر دو سطح عام و رسمی یکدیگر را تقویت کردهاند.
خواندن کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای علوم سیاسی و سیاست هویت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شکل دهی به هویت ملی در ایران
«موزۀ دوران اسلامی (تأسیس ۱۳۷۵) پاسخ رسمی به رؤیای امپراتوری بود. بعد از انقلاب ۵۷، موزۀ ایران باستان، با انضمام ساختمان موزۀ مردمشناسی که به مجموعه دورۀ اسلامی تخصیص یافت، دگرگون شد. این [اقدام] نه یک تصمیم انقلابی برای نادیده گرفتن موزۀ ایران باستان یا تاریخ پیش از اسلام، بلکه صرفاً یک تصمیم مصلحتآمیز و واقعبینانۀ اتخاذشده از سوی مقامات پیش از انقلاب، یعنی متولّیان موزۀ ایران باستان و ادارۀ عمومی باستانشناسی ایران، بود. از اوّلین روزهای فعالیت موزه، و بهدلیل تعدّد یافتههای باستانشناختی، روشن شد که موزۀ ایران باستان فضاهای نمایشی کافی نداشت. برنامههای توسعهای متفاوتی پیشنهاد داده شدند و یک روند تصمیمگیری تدریجی که از سال ۱۳۵۴ آغاز شده بود، نهایتاً به الحاق ساختمان موزۀ مردمشناسی منجر شد. این مسئله تأثیری بهسزا بر مفهوم، تفسیر و تجربۀ بازدید از موزۀ ایران باستان و موزۀ دوران اسلامی بهصورت جداگانه و مجموعۀ ایندو بهعنوان موزۀ ملّی ایران داشت. بازسازی فضای داخل آن برای نمایش مجموعۀ دوران اسلامی در سال ۱۳۶۸ آغاز شد و موزه در شهریور ۱۳۷۵ افتتاح گشت. موزۀ ملّی جدید، دو ساختمان مجزا را که به دورۀ پیش از اسلام ایران (موزۀ ایران باستان) و دورۀ اسلامی (موزۀ دورۀ اسلامی) تخصیص یافته بودند، دربر میگرفت. موزۀ دوران اسلامی با جهانبینی رسمی اسلامی هماهنگ بود، جهانبینیای که ترکیبی بود از تعدادی جریانهای فکری مختلف که زیر مفهومی جهانشمول از اسلام، قرار میگرفتند. اسلامگرایی در نیمه دوّم سدۀ ۱۲۰۰ شمسی یعنی زمانیکه تجددگرایان اسلامی در تلاش برای وفق دادن هویّت شیعه با روشنگری اروپایی و انگارۀ ملّتبودگی بودند، پا به عرصه نهاد. علیرغم سلطۀ رسمی رؤیای امپراتوری، سنّت کربلا از حافظۀ ایرانیان محو نشد. تفسیر اسلامی از سنّت نهایتاً به تنشی بین جریانات هویّت ایرانی با رویکرد پیش از اسلام و اسلامی (شیعه) منجر شد. نظام جدید، رسماً هویّت اسلامی را نسبت به هویّت پیش از اسلام اولویت بخشید، بدینترتیب نظریهپردازانش آنچه را که به تصورشان ترجیح ایدئولوژیک پهلویها برای هویّت پیشااسلامی بود، معکوس کردند. از دهۀ ۱۳۳۰، اسلامگرایان، سنّت کربلا را در جستجویشان برای یک آلترناتیو در مقابل رؤیای امپراتوری از نظر «سیاسیسازی» بازبینی کرده بودند. آرمانها و برنامههای حاصلشدۀ چندوجهی و همزمان، احیاگرایانه، ویژگینگرانه، جهانی و حساس به اصالت در سطوح دولتی، اجتماعی و فردی بودند؛ آنها به رؤیایی معنوی منتج میشدند که همزمان متافیزیکی، نخبهگرا، آرمانشهری و احتمالاً حتی ملّیگرایانه بودند.»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه