دانلود و خرید کتاب سیاوش در آغوش آتش محسن دامادی
تصویر جلد کتاب سیاوش در آغوش آتش

کتاب سیاوش در آغوش آتش

معرفی کتاب سیاوش در آغوش آتش

کتاب سیاوش در آغوش آتش نوشتهٔ محسن دامادی است. انتشارات کتابسرای نیک این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی جلد ۱۴ از مجموعهٔ «داستان‌های شاهنامه».

درباره کتاب سیاوش در آغوش آتش

کتاب سیاوش در آغوش آتش حاوی ادامهٔ داستان سیاوش و آزمون مشهور اوست که از آن سربلند بیرون آمد. حالا سیاوش برای اثبات توانایی‌هایش به کاووس و دوری از سودابه، به درون آتشی دیگر قدم می‌گذارد؛ آتش جنگ ایران با توران. همه‌چیز در داستان سیاوش گرد هم آمده است؛ تراژدی، عشق، نفرت، جنگ، خیانت، دورویی، انتقام و... . داستان سیاوش را یکی از تراژدی‌های شاهنامه دانسته‌اند که فاجعه‌ای بزرگ در آن روی می‌دهد؛ کشته‌شدن شاهزاده‌ای ایرانی به‌دست تورانیان؛ کسی که آیین سوگ سیاوش، سیاوشان یا سووشون به یاد او هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران برگزار می‌شود و معروف است که با ریختن خونش بر زمین، گیاهی به نام «پر سیاوشان» روییده که روی برگ‌هایش سر بریدهٔ سیاوش دیده می‌شود. محسن دامادی در کتاب سیاوش در آغوش آتش، همهٔ وقایع منجر به مرگ سیاوش را شرح داده است. این کتاب ترکیبی از شعر و نثر است.

مجموعهٔ «داستان‌های شاهنامه» آثاری را در بر می‌گیرد که با قلم محسن دامادی و به‌قصد آشناکردن مخاطب عام با داستان‌ها و ابیات شاهنامه نوشته شده‌اند. نویسنده در هر یک از جلدهای مجموعهٔ یادشده، یکی از روایت‌های این اثر سترگ را بازنویسی کرده و کوشیده است تا در تمامی جلدها، رسم امانت را به‌خوبی به‌ جا آورد و در کنار ارائهٔ شرحی از مجموعهٔ ابیات، خودِ بیت‌ها را نیز در اختیار مخاطب قرار دهد.

خواندن کتاب سیاوش در آغوش آتش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به ادبیات کهن ایران و دوستداران شاهنامهٔ فردوسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سیاوش در آغوش آتش

«رستم در ستیز با خود!

رستم تا کاوس سخن گفت، سکوت کرد، کنایه‌ها را تاب آورد و لابد به آرامی گفت: ای شهریار، از آنچه پیش آمده غمگین مباش، نخست حرفِ مرا گوش کن ولی هرچه فرمان دهی، همان بشود.

تهمتن بِدو گفت که ای شهریار

دِلَت را بِدین کار غمگین مَدار

سخن بشنو از من تو ای شه نَخُست

پس آنگه جهان زیرِ فرمانِ تُست

رستم به یادِ کاوس آورد خودش گفته در جنگ با افراسیاب از رودِ جیحون رد نشوند! درنگ کنند تا افراسیاب برای جنگ بیاید.

تو گفتی که در جنگِ افراسیاب

مَران تیز لشکر بِدان روی آب

بمانید تا او بیاید به جنگ

که او خود شتاب آوَرَد بی‌درنگ

رستم گفت: ما هم ماندیم تا افراسیاب برای جنگ بیاید، ولی او از در آشتی وارد شد، با کسی که از آشتی بگوید و پیشنهادِ جشن و بزم بدهد، درست نیست که جلو بروی و بجنگی!

بِبودیم تا جنگ جوید دُرُست

درِ آشتی، او گُشاد از نَخُست

کسی کاشتی جوید و سور و بزم

نه نیکو بُوَد پیش رفتن به رزم

رستم ادامه داد: جز این، پیمان‌شکنی از هیچ شاهی پسندیده و از هیچ نیک‌خواهی پذیرفته نیست. سیاوش بدونِ رزم پیروز شد، روی به بزم هم نکرد. ببینم، تو مگر از تاج، تخت و نگینِ انگشترِ پادشاهی، جز آسایش و دارایی برای ایرانیان می‌خواهی؟ به این گنج رسیدی، پس بیهوده به دنبالِ جنگ نباش و روی روشنِ خودت را با آتشِ خشم تیره نکن!

و دیگر که پیمان شکن، نیز شاه

نباشد پسندیدهٔ نیک خواه

سیاوش چو پیروز گشتی به رزم

ندیدی ازین بیشتر روی بزم

چه جُستی تو از تاج و تخت و نگین

تن‌آسانی و گنجِ ایران زمین

همه یافتی جنگ خیره مَجوی

دلِ روشنت بآبِ دیده مَشوی

رستم گفت: گیرم افراسیاب از آشتی گفت ولی پنهانی پیمان‌شکن باشد، ما که از جنگیدن سیر نیستیم، شمشیرها آماده و شیرمردانِ ایرانی آمادهٔ کارزار هستند.

گَر افراسیاب این سخن‌ها که گفت

به پیمان شکستن بخواهد نَهُفت

هم از جنگ جُستن نگشتیم سیر

بِجایست شمشیر و چنگالِ شیر»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان