کتاب رویای تلخ و شیرین
معرفی کتاب رویای تلخ و شیرین
کتاب الکترونیکی «رویای تلخ و شیرین» از سحر یرش سعیدی است. در بخشی از کتاب میخوانیم:
بخدا ندارم بخدا باید اجاره بدیم انگار نمی شنید انگار کر بود کور بود ،میگم جمع کن این آشغالاتو ،همین لحظه یکی باهاش بود از خود مأمورین شهرداری ،بیا بریم تا آخر خیابون ،برگشتیم رفته ،اما باز نمیشنید بهش گفتم آقا تو رو خدا التماس میکنم زدم زیر گریه ،انگار بیشتر نمی شنید واقعاً کر بود آقا تو رو خدا داشت همه رو میذاشت تو گونی که من لباسشو گرفتم آقا تو رو خدا آقا تو رو خدا نکن ما زندگیمون از فروش ایناست ،همه جمع شده بودند از عابرین پیاده تا موتور سوار و دوچرخه سوار هایی که ازخیابون رد میشدن میایستادن و نظاره گر بودن ،چیزی نمیشنید چشمام پر از اشک بود و هقهق کنان از گریه فقط التماس میکردم زهرا کنارم بود اونم داشت مثل من خواهش میکرد میگفت آقا نبرین حتماً محتاجه که داره میفروشه فقط همین جمله رو شنیدم اگر همه رو ببره به مادرم چی بگم؟
همین لحظه دو خانم چادری اومدن چکار میکنی؟ (با صدای بلند)
صدا رسا بود و تن صدا بالا بود من فقط گریه میکردم – نباید اینجا بساط کنه دارم میبرم شهرداری، بذار ببینم اینا برای بچههای مدرسه هستن ... بزار بهت میگم با صدای بلند تر بهش گفت میگم بذارشون مأمور شهرداری گونی رو ول کرد نگاه غضبناکی به من کرد
(خانم چادری نمیشنوی میگم بذارشون…
حجم
۴٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۱۳۷ صفحه
حجم
۴٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۱۳۷ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه ی چاپی رو خوندم پر از احساسات هست خوشحال شدم از اخر زندگی مرجان ممنونم از نویسنده
قلمی قوی و پر از احساس همراه با حس کنجکاوی