کتاب ذن ساز
معرفی کتاب ذن ساز
کتاب ذن ساز نوشتهٔ فیلیپ توشیو سودو و ترجمهٔ سارا زندوکیلی است. نشر افکار این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب به خواننده نشان داده که چگونه آموزههای ذن از طریق نوازندگی میتوانند کمکرسان افراد باشد. این اثر از مجموعههای «شرقشناسی» و «کتابهای لوتوس» نشر افکار است.
درباره کتاب ذن ساز
فیلیپ توشیو سودو در کتاب ذن ساز بیان کرده است که گیتارنوازی را از خردسالی در سرزمین نیاکان خود، ژاپن شروع کرده و در زادگاهش، آمریکا ادامه داده است. او طی سالها از آموزگاران بسیاری، چه ژاپنی و چه آمریکایی درس گرفته و ازآنجاکه دستپروردهٔ این دو فرهنگ شده، به جستوجوی راهی برآمده که با آمیختن حکمت شرق و غرب به فلسفهای جهانگستر برای زندگی دست پیدا کند. راهی که او یافت ذنِ ساز بود. ذن ساز همانطور که از نامش پیداست، بر اصول فلسفهٔ ذن استوار است. گروهی از مردم ذن را به کمک مراقبه درک میکنند، برخی از راه هنرهای رزمی و عدهای هم با فن کمانگیری یا هنر گلآرایی. فیلیپ توشیو سودو در این کتاب ذن را از راه موسیقی به خواننده نشان داده است. او معتقد است که ذن ساز چیزی نیست جز نواختن نغمهٔ درون که با آن زاده شدهایم؛ همان آهنگی که ما را برازندهٔ انسانبودن کرده است.
خواندن کتاب ذن ساز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ موسیقی و علاقهمندان به عرفانهای شرقی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ذن ساز
«یکبار در آیین گشایش نمایشگاهی با دوست هنرمندم دربارهٔ مجسمههای سنگیاش صحبت میکردم. از او پرسیدم که وقتی خریداران، آثار محبوبش را میخرند و با خود میبرند، دلش نمیگیرد؟
ریشخندی زد و گفت: «حاضرم همهٔ این سنگها را بردارم و پرت کنم ته اقیانوس.»
واقعاً راست میگفت. لذت او در ساختههایش نبود، بلکه در خودِ ساختن بود. عملِ آفریدن بود که به زندگی او معنا میبخشید، نه آنچه میآفرید.
برای نوازندگان ذنِ ساز هم باید چنین باشد. درست مثل پدر و مادری که کودکی را با عشق به این دنیا میآورند و میپرورند، ما هم برای خلق چیزها از روح و جانمان مایه میگذاریم، با این که میدانیم جایی باید رهایشان کنیم. نگهداشتن چیزها سبب میشود که زندگی ما با ترس، نفسپرستی و خودخواهی بیامیزد. رها ساختن یعنی گذشتن از چیزها و جستنِ راه رشدونمو.
حکایت معروفی در ذن دربارهٔ رها ساختن هست که چنین میگوید: استاد مو-نان میدانست که مرگش نزدیک است. به همین سبب میخواست نسخهای خطی از کتاب مقدس را که برایش بسیار عزیز بود، به شاگردش شوجو اهدا کند.
شوجو ابتدا آن هدیه را رد کرد و گفت: «اگر این کتاب تا این حد برایتان مهم و ارزشمند است، بهتر است نزد خودتان نگهش دارید.» اما استاد پافشاری کرد و کتاب را در دست شوجو گذاشت.
شوجو پذیرفت و بلافاصله کتاب را روی منقل پر از زغال افروخته گذاشت.
استاد فریاد زد: «چه کار داری میکنی؟»
شوجو پاسخ داد: «چه دارید میگویید؟»
با رها ساختن بهطور ضمنی فانی بودن زندگی را ارج مینهیم. هیچ وجود مادیای تا ابد نمیماند و وجود مادی خودمان از همه ناپایدارتر است. در درازمدت همهچیز غباری خواهد شد.
تناقض در این است که با رها کردن، آنچه را که ابدیست، نگه میداریم: نه آهنگ، بلکه سرچشمهٔ آهنگ. طریق در اینجا نهفته است.
نوازندهای که بهراستی رها میکند، مانند آینهایست که نور زیبای ماه را بازمیتاباند: چیزی را نگه نمیدارد، اما همهچیز را روشنی میبخشد.»
حجم
۱۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۱۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه