دانلود و خرید کتاب شریف جان شریف جان عباس عبدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شریف جان شریف جان اثر عباس عبدی

کتاب شریف جان شریف جان

نویسنده:عباس عبدی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب شریف جان شریف جان

کتاب شریف جان شریف جان نوشتهٔ عباس عبدی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب شریف جان شریف جان

عباس عبدی در کتاب شریف جان شریف جان از سختی‌ها و مشکلات زندگی اهالی جزیره‌‌ٔ قشم می‌گوید. او در این رمان، داستان پسر نوجوانی به نام «شریف» را روایت می‌کند که مدرسه را رها کرده و به دست‌فروشی می‌پردازد. در این میان حسرت درس‌خواندن او را رها نمی‌کند. عباس عبدی فضاسازی این رمان را به‌سمت حال‌وهوای جنوب ایران برده است. او همانند دیگر نویسندگان اهل جنوب ایران، اقلیم و تأثیرات آن را به‌وضوح نشان می‌دهد. باید تأکید کرد که این عناصر به لنج و ناخدا محدود نمی‌شود، بلکه در بافت داستان‌ نشسته است و با زندگی شخصیت‌ها پیوندی عمیق دارد. دریا، نخلستان و خاک از عناصر اقلیمی این اثر است.

خواندن کتاب شریف جان شریف جان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره عباس عبدی

عباس عبدی در سال ۱۳۳۱ شمسی زاده شد. این نویسندهٔ ایرانی چندین داستان در ماهنامهٔ «هفت»، فصلنامهٔ ادبی «خوانش»، «عصر پنج‌شنبه» و فصلنامهٔ «زنده‌رود» منتشر کرده است. عبدی ساکن جزیرهٔ قشم بود و در فضاسازی‌ آثارش به عناصر مرتبط با جنوب ایران اشاره می‌کرد. او در سال ۱۳۸۶ مجموعه داستان‌های کوتاه با نام «قلعهٔ پرتغالی» و در سال ۱۳۸۸ دومین مجموعه داستانش با نام «دریا خواهر است» را منتشر کرد. از جمله آثار او می‌توان به «شریف جان شریف جان»، «باید تو را پیدا کنم»، «روز نهنگ»، «دختر و ساحل طلایی»، «جزیرهٔ آهنی» و «هنگام لاک‌پشت‌ها» اشاره کرد؛ همچنین عبدی گرداننده و نویسندهٔ وبلاگ «راه آبی» بود. او سرانجام در اول آذر ۱۳۹۷ درگذشت.

بخشی از کتاب شریف جان شریف جان

«کتک‌خورده یک گوشه برای خودم بودم و پسرم بغلم بود. شیخ جاشو فرستاد همه جا را ببینه کسی جا نمونده باشه. نفهمیدم چی شد صدا از هر طرف اومد: «آتیش، آتیش». دود از سِوِن‌های خشک و کهنهٔ پارچه‌ها به بالا می‌رفت. یکی آتیش زده بود به وسایل کهنه. بچه‌بغل دویدم به طرف لنج. جاشو کمک کرد رفتم بالا. شوهرم نبود. زنکای بنگالی هم پیدا نبود. دیدند هی مردکا رو صدا می‌زنم و دنبالش وسط مردم و بارها از این طرف به اون طرف از اون طرف به این طرف می‌گردم، همه دورم جمع شدند. زنکایی که ندیده بودم اومد جلو. گفتم حتماً از اهل هرمزه، گفتم حتماً حاج‌عبدالرحمن رو می‌شناسه. اومد و چسبید به بچه. گفت بده به من. خودت رو هلاک کردی. نگه می‌دارم برو دور و بر لنج خوب بگرد. همون وقت یک لنج دیگه از قشم اومد. آدم‌ها پیاده شدند. همه جا شلوغ شد. دستم بشکنه. گول خوردم. گولم زد. لنج داشت حرکت می‌کرد. حاج‌رحمن رو صدا کردم. سرش به کار زن و بچهٔ خودش بود. زنکا دنبالم اومد. نگاه نکردم. بچه رو بغلش دادم. گفتم همین‌جا باش تا برگردم. همه جا سر و صدا بود. همه داشتند دنبال یکی می‌گشتند. دیگه نفهمیدم. دیگه ندیدم. اگر شما بچه و زن رو دیدید، من هم دیدم. یکدفعه از پشت لنج صدا اومد. صدای «افتاد، افتاد» اومد. همه حمله کردند به اون طرف. نگاه کردند به آب. «کو؟ کو؟» کردند. یکی گفت زن بود. یکی گفت کهنه‌لباس بود. یکی گفت بچه بود. یکی گفت چیزی نبود. همه با هم گفتند هیچی نیست. هرچه بود رفت پایین. وقتی برگشتم، شوهرم پیدا شد. گفتم شاید بچه پیش اونه. پیشش نبود. هیچی پیشش نبود. گفت: «بچه کجاست؟ بچه کو؟» ساکت نگاه کردم. چشم چشم انداختم. لنج از هرمز فاصله گرفته بود. بادبان‌ها را کشیده بودند. داد زد: «بچه کو زنکای گنوق؟» هرچه گشتم پیدا نبود. حتی رفتم پایین، تو خن لنج، وسط بارها نگاه کردم. نه زن بود نه بچه. گفتم گم شد. نیست. دست بلند کرد و زد. به سرم زد، به همه جا. داد زد: «بچه رو انداختی به دریا؟ بچه رو پرت کردی؟» رفتم پیش ناخدا. به حاج‌عبدالرحمن گفتم برگردیم. گفت: «کجا؟ زیر آب؟» نشستم یک گوشه و هی زار زدم. هی یوسف یوسف صداش زدم. یوسف نبود.»

عادات خوب، عادات بد
وندی وود
گام به گام هشتم؛ مطالعات اجتماعی
مهرداد مصطفایی
اخلاق آپارتمان نشینی
محمدمهدی خوش قلب
آینده پژوهی آموزش عالی و دانشگاه در ایران (جلد دوم)
مقصود فراستخواه
زمین‌شناسی زغال‌سنگ
محمود خلیلی
چگونه در سختی‌ها ایمان خود را حفظ کنیم؟
علی صبوحی طسوجی
آینه
آندری تارکوفسکی
کوچولوی ناز
نانسی کرولیک
دلشوره شیرین
اکبر صحرایی
نابینایی و توانمندی اجتماعی
جیم آمویک
انقلاب عاشورایی
سیدحسین اسحاقی
مثل یک بوم سفید
معصومه میرابوطالبی
از خروس خون تا بوق سگ
محمدمعین جلوه مقدم
جان آرام، جهان ناآرام
محسن دهقانی
مقدمه ای بر آموزش اختصاصی سازی حافظه خودسرگذشتی
برزویه نجی
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
مغازه خودکشی
ژان تولی
آبنبات هل دار
مهرداد صدقی
رویای نیمه‌شب
مظفر سالاری
آب‌نبات پسته‌ای
مهرداد صدقی
دختری که رهایش کردی
جوجو مویز
پنج قدم فاصله
ریچل لیپینکات
مغازه خودکشی
ژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)
الیف شافاک
بیمار خاموش
الکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
بهار برادران
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
کیمیاگر
پائولو کوئیلو
مردی به نام اوه
فردریک بکمن
جزء از کل
استیو تولتز
سمفونی مردگان
عباس معروفی
آبنبات هل‌دار
مهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادو
جی.کی. رولینگ
سایه باد
کارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین می‌کنم
زهرا بلنددوست
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

حجم

۱۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان