کتاب کودک کامل
معرفی کتاب کودک کامل
کتاب کودک کامل نوشتهٔ لوسیندا بری و ترجمهٔ زهرا نوری است. نشر سنگ این کتاب را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «رمانهای روز دنیا» در این نشر است.
درباره کتاب کودک کامل
لوسیندا بری کتاب کودک کامل را در ۶۱ فصل نگاشته است. بسیاری از منتقدان رمان کودک کامل را موفقترین رمان لوسیندا بری میدانند. این اثر که نخستینبار سال ۲۰۱۹ منتشر شد، به زندگی یک زوج جوان و خوشبخت پرداخته است. «کریستوفر» و «هانا» که یکی جراح و دیگری پرستار است، زندگی خوبی دارند و تنها مشکلشان نداشتن فرزند است. در این شرایط، ناگهان کودک رهاشدهای به نام «جِینی» در بیمارستان محل کارشان ظاهر میشود و آنها او را به خانه میبرند. این آغاز ماجراهایی است که این زوج تجربه میکنند. چه اتفاقاتی پیش روی آنها است؟ بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب کودک کامل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره لوسیندا بری
لوسیندا بری دارای مدرک دکترای روانشناسی بالینی و پژوهشگر برجستهٔ آسیبهای دوران کودکی است. بری پساز مدتی روانشناسی بهعنوان یک شغل را کنار گذاشت و تبدیل به نویسندهای تماموقت و پرفروش شد. او با استفاده از رشتهٔ تحصیلی و تجربیات بالینی خود، مرز بین داستان و غیرداستان را در نوشتههایش از بین برده است. بسیاری لوسیندا بری را استاد نفوذ به روان انسان میدانند. او در آثارش خوانندگان خود را به سفری شگفت در حفرههای تاریک روان انسان برده است. رمان «کودک کامل» از جمله آثار این نویسنده است.
بخشی از کتاب کودک کامل
«در حالی که بویش را نفس میکشیدم گفتم: «دلم برات تنگ شده بود.»
هانا گفت: «دل منم برات تنگ شده بود.»
وقتی زمان رفتن به اتاق خواب شد، تا جایی که میتوانستیم آرام و با احتیاط صحبت کردیم تا جینی را بیدار نکنیم و دستمان را روی دهانمان گذاشتیم تا صدای خندهیمان در نیاید. یادمان آمد صمیمی بودن چه احساسی دارد.
آنقدر احساس خوبی داشتیم که شب بعد جینی را زودتر خواباندیم و به محض اینکه مطمئن شدیم خوابش برده، به تخت رفتیم...
مقدار زیادی از ناراحتیها و دلخوریهای بینمان از بین رفته بود و وقت گذاشتن برای ارتباط با یکدیگر آنها را ناپدید کرده بود. نمیتوانستم فراموش کنم که او هم چهقدر برایم اهمیت داشت.
تجربهٔ ما تفاوت چندانی با تجربهٔ افراد دیگری که برای اولین بار پدر و مادر میشوند، نداشت. فکر میکردیم با قبول فرزندی جینی از نوع مرسوم پدر و مادر بودن دست میکشیم، اما به همان شکلی که هر کس برای اولین بار پدر و مادر میشود، رسماً پدر و مادر شده بودیم. این موضوع در مورد همهٔ جنبهها صدق میکرد. هر چیز دیگری را کنار گذاشته و وارد حباب نوزادی۱۷ شده بودیم. مهم نبود که نوزادمان شش سال داشت. این هم همانطور بود، اما بالاخره داشتیم به خاطر هوا بالا میآمدیم. و درست مثل افراد دیگری که تازه پدر و مادر شدهاند، داشتن بچه روی ازدواجمان تأثیر منفی گذاشته بود.
در این مدت بیشتر از آنچه در تمام یک دهه با هم بودن پیش آمده بود، با لحن تند با هم صحبت کرده بودیم. بسیاری از تفریحاتی که عناصر سازندهٔ صمیمیت رابطهمان بود، مثل تماشای پشت سر هم مجموعههای مزخرف تلوزیونی، پازل ساختن روی میز پذیرایی و کتاب خواندن در تخت، به فراموشی سپرده شده بودند.
اما در اینکه با هم در این قضیه دوام آورده بودیم مقداری افتخار وجود داشت. چیزهای زیادی بودند که هنوز نیاز بود گفته شوند و بعضی چیزها هنوز گیجکنندهتر از آن بودند که بتوان آنها را در قالب کلمات بیان کرد، اما برای انجام همهٔ آنها زمان داشتیم. حالا از دوباره با هم وقت گذراندن و شناختن نسخههای جدید خودمان خوشحال بودیم.»
حجم
۳۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه