کتاب سوخته عشق
معرفی کتاب سوخته عشق
کتاب سوخته عشق بهقلم نسرین خدایاری را انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است. این کتاب به داستان زندگی و شهادت محمدعلی رجایی، رئیس جمهور اسبق ایران میپردازد.
درباره کتاب سوخته عشق
تاریخ معاصر ایران سرشار از وقایع و اتفاقاتی است که درک آنها علاوه بر درسآموزی، میتواند تحلیلی متعادلتر از وضع کنونی جامعه و وضعیت حکمرانی کشور دست دهد. کتاب سوختهٔ عشق که به شرح زندگی و فعالیتهای شهید رجائی میپردازد، کتاب سوختهٔ عشق نمونهای از کتابهایی است که علاوه بر آشنایی نسل جوان با شخصیتهای مهم و جریانساز تاریخ انقلاب، به درک فضای سیاسی و موقعیت اجتماعی دهههای گذشته نیز کمک کرده و چراغ راهی برای عملکرد صحیح و شفاف در راستای تحقق آرمانهای انقلابی است.
خواندن کتاب سوخته عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعهٔ زندگینامههای شخصیتهای سیاسی و نیز دوستداران تاریخ معاصر ایران از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب سوخته عشق
«ایام کودکی
در قزوین محلهٔ ديمج منزل عبدالصمد رجایی همهمهای به گوش میرسد. رفتوآمدها و صحبتهای افراد داخل خانه خبر از تولد نوزادی میدهد. فضای خانه آکنده از عطر اسپند است. به مبارکی قدم نورسیده صلوات میفرستند و برای کودک و پدر و مادرش آرزوی سعادت میکنند. پدر از پیش میدانست که کودکش این روزها به دنیا خواهد آمد. به همین دلیل زودتر از معمول مغازهاش را تعطیل کرده و به خانه آمده است. اطرافیان با خوشحالی تولد ششمین فرزندش را تبریک میگویند. پدر از اینکه خداوند فرزند سالمی به او داده خیلی خوشحال است و از این بابت خدا را شکر میکند. کربلایی عبدالصمد آرزو میکند خداوند با رسیدن این کودک روزی خانواده را زیاد و به همهٔ مردم شهر گشایش عطا کند. سالهای سختی است؛ هشت سال از تاجگذاری رضاشاه میگذرد و مردم بهسختی زندگی را میگذرانند. چند شب بعد از تولد نوزاد بزرگان قوم در منزل عبدالصمد رجایی جمع میشوند و نامی برای کودک بر میگزینند. این خانواده خیلی به خاندان اهلبیت علاقه دارند. پدر از همان ابتدا تصمیم گرفته بود که اگر خداوند پسری به او عنایت فرمود، نامش را محمدعلی بگذارد طبق سنت در گوش کودک اذان تلاوت میشود و همه برای او عاقبتبهخیری آرزو میکنند. کسی چه میداند در سالهای دور پیش رو محمدعلی رجایی چگونه مردی خواهد شد؟! روزها و ماهها پشت سر هم سپری میشوند. محمدعلی روزبهروز در سایهٔ پدر زحمتکش و دامان پرمهر مادر فداکارش رشد و پرورش مییابد. پدر او به تربیت فرزندانش خیلی اهمیت میدهد چرا که دوست دارد بچههایش مؤمن و معتقد بار بیایند. تلاش میکند آنها را با روحیهای مذهبی بزرگ کند. او در راستهبازار قزوین مغازهٔ خرازی دارد. اهل محل و همکارانش خیلی به او احترام میگذارند و اعتقاد دارند که مرد مؤمن و باخدایی است و حلال و حرام را رعایت میکند. کربلایی عبدالصمد در این امور واقعاً حساسیت خاصی دارد. حتی دوست ندارد به مأموران دولت کالایی بفروشد چرا که پول آنها را حرام میداند اگر هم مجبور شود با آنان معامله داستان زندگی و شهادت محمدعلی رجایی نماید پول آن را جدا نگهداری میکند تا هرگاه مأمور مالیات برای گرفتن مالیات میآید به خودشان پس دهد. همهٔ مشتریانش به صداقت و درستی او ایمان دارند. هر روز در وقت نماز مغازه را تعطیل کرده و برای اقامهٔ نماز به مسجد محله میرود. عضو انجمن منتظرين صاحبالزمان (عج) است؛ این انجمن در مسجد محل تشکیل شده است و در مناسبتهای مختلف برنامههایی برگزار میکند. یکی از کارهای انجمن جذب جوانان به سوی مذهب و مقابله با بهائیت است. که حسابی تبلیغ میشود. این مسلک انحرافی با اقدامات روس و انگلیس بهمنظور ایجاد اختلاف بین مردم کشور شکل گرفته و برخی از افراد هم بنا به دلایلی از جمله ناآگاهی به سوی آن جذب شدهاند.»
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۱۲۳ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۱۲۳ صفحه