کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی
معرفی کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی
کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی نوشتهٔ گرگ بریدن و ترجمهٔ محمدفواد حایری است. انتشارات نیستان هنر این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی درمورد طراحی انسانی (از تكامل بهوسیلهٔ شانس تا تغيير بهوسیلهٔ انتخاب).
درباره کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی
کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی به قلم نویسندهای نوشته شده است که در کنار اعتقادات آفرینشگرایانهٔ اندیشمندانِ خداپرست و تفکرات اصولگرایانهٔ تکاملاندیشانِ علمپرست، طریق سومی را پیشنهاد کرده است. این راه سوم، تکیه بر شواهد علمی جدید و برداشتهای نوگرایانه از هویت انسان دارد. کشفیات جدید در حوزهٔ زیستشناسیِ مولکولی و ژنوم انسان، پرده از واقعیاتی برمیدارد که رودرروی رسوم دانشِ کهن ایستاده و باورهای سنتی درمورد پیدایش بشر روی زمین را به چالش میکشد. کتاب حاضر روایات کهنه از خاستگاه بشر را که در طول نسلها به قوانینی ظاهراً پایدار و تغییرناپذیر تبدیل شدهاند، به چالش کشیده است؛ چه روایات دینی که عموماً احتیاج به تفسیر دارد و از شر تحریف و تقطیع زمانه در امان نبوده و چه نظریات علمی که ذاتاً تجدیدپذیر بوده و بر مبنای شواهد تازه، ناچار به تغییر و تحول است. هدف این کتاب این است که اکتشافات جدید درمورد خاستگاهمان را معرفی کند و در بخش دوم نشان دهد چگونه این یافتهها را در زندگی روزمره به کار ببریم.
خواندن کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد طراحی انسانی (از تكامل بهوسیلهٔ شانس تا تغيير بهوسیلهٔ انتخاب) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی
«آنها قبل از این پروژه بر این باور بودند که برای ایجاد هر پروتئین منحصربهفرد در بدن، یک ژن منحصربهفرد وجود دارد. بر اساس این ایدهٔ ارتباطِ یکبهیکی، محققان انتظار داشتند که نتایج پروژه، وجود حداقل ۱۰۰۰۰۰ ژن در نقشهٔ ژنتیکی انسان را نشان دهد. دانشمندان و کارآفرینان، چنان از این قضیه مطمئن بودند که برنامهٔ توسعهٔ تولیدات دارویی برای اصلاح و تصحیح ژنهای کشفشده و ساخت یک صنعت کاملاً جدید از طب ژنی بر اساس نتایج این پروژه را ریخته بودند. هیچکس پیشبینی نتایج این پروژه را نکرده بود و وقتی نتایج پروژه بیرون آمد، مشخص شد که دانشمندان در دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی و آزمایشگاههای پزشکی دنیا، باید با یک واقعیت حیرتآور جدید کنار بیایند.
نتایج این پروژه نشان داد که فقط حدود ۲۰۰۰۰ تا ۲۴۰۰۰ ژن در ژنوم انسان وجود دارد، یعنی ۷۵۰۰۰ ژن کمتر از آنچه انتظار داشتند. سؤال این بود که بقیهٔ ژنها کجا بودند؟ آیا اصلاً وجود خارجی داشتند؟
تحقیقات بعدی نشان دادند که کجای کار دانشمندان مشکل داشت. ما امروز میدانیم که خلاف نظریهٔ یک ژن برای هر پروتئین، هر ژن بهتنهایی میتواند برای چندین پروتئین، کد تولید کند؛ گاهی تا هزاران پروتئین. بهعنوان مثال، یک ژن از مگسِ میوه میتواند کد ۳۸۰۰۰ پروتئین مختلف را تولید کند. بدن انسان هم به نظر میرسد که از همین اصل پیروی میکند، فقط در سطحی پایینتر؛ به گفتهٔ ویکتور مککوسیک، یکی از نویسندگان مقالهٔ برجستهای که در سال ۲۰۰۱ به توضیح نتایج پروژهٔ ژنوم پرداخت: «به نظر میرسد بهطور متوسط چیزی در حدود پنج تا شش پروتئین از هر ژن.»
اما چگونه چنین اشتباه اساسیای در تفکر، میتواند برای مدتها پنهان بماند؟ چطور فرض اصلی در بنیان یک حوزهٔ نوین و آیندهنگر دانش، حوزهای که قرار بود به ایجاد یک صنعت جدید در پزشکی منجر شود، میتواند اینگونه دچار خطا باشد؟
انگیزهٔ من از نگارش این فصل، پاسخ به همین پرسش است. اشتباه در جایی رخ داده بود که جامعهٔ علمی یک نظریهٔ ثابتنشده را پذیرفته بود؛ یعنی فرض رابطهٔ یکبهیک بین ژنها و پروتئینها که دانشمندان سالها پیش در اواسط قرن بیستم بنا نهاده بودند.
کریگ ونتر، رئیس شرکتی که مدیریت یکی از گروههای نقشهبرداری ژنتیکی پروژهٔ ژنوم را بر عهده داشت، با درک اهمیت نتایج این پروژه میگوید: «ما فقط ۳۰۰ ژن منحصربهفرد در بدن انسان داریم که در بدن موش یافت نمیشوند. این به من میگوید که ژنها نمیتوانند تمامِ آن چیزی باشند که به ما هویت انسانی بخشیده است.»
پروژهٔ ژنوم مثال بسیار خوبی است برای نشان دادن عواقب پذیرفتن یک فرض علمی در غیاب شواهدی که آن را حمایت کنند. در این جریان، تمام حوزهٔ دانش، پزشکی و افراد و صنایع وابسته به آن، درگیر این آشفتگیِ حاصل از خطایِ در قضاوت شدند. همچنین نتایج این پروژه، دانشمندان را مجبور به اندیشهای دوباره در مورد بنیاد تفکرشان کرد که با تمام وجود پذیرفته و در کلاسهای دانشگاه تدریس میکردند. با اینکه به نظر میرسد آنها اکنون دیگر در مورد رابطهٔ ژن و پروتئین در مسیر صحیحی قدم برمیدارند، اما پروژهٔ ژنوم انسان تنها موردی نبود که یک سیستم فکریِ اثباتنشده، دانشمندان را به بنبست میکشاند. اگر این تنها مورد بود، میتوانستیم این اتفاق را یک رویداد غیرمتعارف بنامیم. اما اینطور نیست. پروژهٔ ژنوم، نشانگر شیوهٔ تفکری است که در گذشتهای نهچندان دور هم شاهد آن بودهایم.»
حجم
۳۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۹ صفحه
حجم
۳۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۹ صفحه