کتاب مرد مردمی
معرفی کتاب مرد مردمی
کتاب مرد مردمی نوشتهٔ چینوا آچه به و ترجمهٔ افسانه رشنو است. انتشارات ناهید این رمان معاصر نیجریهای را منتشر کرده است.
درباره کتاب مرد مردمی
کتاب مرد مردمی حاوی یک رمان معاصر و نیجریهای است که از زبان مردی جوان به نام «اودیلی» روایت میشود. او شخصی نجیب، شریف، معتدل و جذاب است. یکی دیگر از شخصیتهای اصلی این رمان، مردی حقهباز و نان به نرخ روزخور و عوامفریب به نام «نانگا» است؛ فردی غرقشده در سیاست که برای حفظ منسب و جایگاه خود از هیچ کاری فروگذار نمیکند و با وجود اینکه اودیلی علیه او به پا میخیزد، بیم آن میرود که خودش نیز در معرض تبدیلشدن به او باشد! این رمان را شامل هجو بسیار مضحک از فسادی اندوهبار و تهدیدی برای همهٔ سیاستمداران کارکشته دانستهاند.
خواندن کتاب مرد مردمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر نیجریه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره چینوا آچه به
«آلبرت چینوالوموگو آچهبه» معروف به چینوا آچه به در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد و در ۲۰۱۳ درگذشت. او نویسنده و شاعر نیجریهای بود که در سال ۱۹۴۸ دبیرستان را تمام کرد و با استفاده از بورس تحصیلی در کالج شهر ایبدان نام نوشت. بورس تحصیلی او برای رشتهٔ پزشکی بود، اما پس از یک سال تغییر رشته داد و به دانشگاه علوم انسانی رفت. از طریق متنهای ادبی دانشگاه بهروشنی دریافت که استعمارگران انگلیسی و نویسندگانش چه تصویر مخدوشی از فرهنگ آفریقا ارائه دادهاند. او در ۸۲سالگی در بیمارستانی در بوستون در ایالت ماساچوست درگذشت. رمان «مرد مردمی» از کتابهای او است.
بخشی از کتاب مرد مردمی
«دو شب بعد زنگ ناقوس جارچی را شنیدیم. پیغاماش عادی نبود. در گذشته جارچی مردم دهکده را صدا میزد تا در جلسهای برای مشورت درباره موضوعی مهم و یا برخی از کارهای ساده جمعی گرد هم بیایند. کارش این بود که از چیزی که قرار بود اتفاق بیفتد خبر دهد. اما امشب کار تازهای کرده بود: تصمیمی که از قبل گرفته شده بود را اعلام کرد. گفت، بزرگان و اعضای شورای یورا و همه مردم به این نتیجه رسیدهاند که لازم است به گوش همه برسانند که در نبرد انتخاباتی فعلی که در کل کشور بهشدت ادامه دارد فقط و فقط یک مرد را میشناسند ــ رئیس نانگا. هر زن و مردی و هر صغیر و کبیری در یورا در روز انتخابات، مانند گذشته، برگهشان را به نفع او میاندازد. اگر اسم دیگری هم در این خصوص برده شده بزرگان و اعضای شورای یورا توجهی به آن نکردهاند. بارها و بارها اندک تغییری در جزئیات میداد و حرفش را تکرار میکرد. مثلا «هر صغیری» را از قلم انداخت و چون همان دفعه اول هم خیلی اسباب تعجب من شده بود بیشتر از بقیه متوجه آن شده بودم و به فکرم رسید که: اگر همه مردم این تصمیم را گرفتهاند چرا حالا باید از آن خبردار شوند؟
بعدازظهر بود که رادیو، جارچی ملی ما، سروقت این پیام رفت و شاخ و برگ بیشتری به آن داد و آن را به چهار زبان ازجمله انگلیسی اعلام کرد. گوش کردم، درست مثل همان موقع که نسخه دهاتی آن را میشنیدم لبخندی بدبینانه بر لبام بود. نمیشد بگویم که مردم دهکدهام را بهخاطر اینکه از بازی کردن نقش قوچ قربانی کنار کشیدهاند سرزنش میکردم. چرا باید فرصتشان را برای گرفتن غذا، آب تمیز، و سهمشان از کیک ملی از دست میدادند؟ درواقع آنها درست دو روز بعد که لولهها، یا به هر تقدیر تعدادی از آنها، برگشت توجیه کافی برای این چرخش صدوهشتاددرجهایشان پیدا کردند. ظاهراً بقیه لولهها برای همیشه به روستای همسایه ایشیدا فرستاده شده بود که به ساکنان آنجا قول آب هم داده شده بود ولی تا آن موقع اصلا حتی یک لوله هم ندیده بودند. بنابراین با فشار و تلاش من این فرصت برای نانگا بهوجود آمده بود که با یک سنگ دو هدف بزند.
روز بعد وقتی که با روزنامه برگشتم به من گفتند که کاپل، عضو شورا، با این وعده آمده تا پدرم را ببیند که اگر او برگهای را امضا کند مالیاتی که بهتازگی از او گرفته شده به او برگردانده میشود. این برگه فقط و فقط برای این بود که او را از فعالیتهای جنونآمیز پسرش منفک کند؛ در برگه ذکر شده بود که شروع بهکار کذایی حزب سی.پی.سی در ساختمانهای او بدون آگاهی و اجازهاش صورت گرفته و با شهادت دادن به ایمان و اعتقاد بیقید و شرط او به رهبر کبیر و خداترسمان، رئیس نانگا، پایان مییافت.»
حجم
۱۷۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۷۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه