کتاب جنگ تهیدستان
معرفی کتاب جنگ تهیدستان
کتاب جنگ تهیدستان نوشتهٔ اریک ووییار و ترجمهٔ قاسم صفوی است. انتشارات ناهید این رمان معاصر فرانسوی و برندهٔ جایزهٔ گنکور در سال ۲۰۱۹ میلادی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب جنگ تهیدستان
کتاب جنگ تهیدستان که برندهٔ جایزهٔ گنکور در سال ۲۰۱۹ میلادی است، حاوی یک رمان است که در سال ۲۰۱۹ و پیش از موعد تعیینشده منتشر شد. اریک وویار گفته است که اوضاع و احوال آن زمان (جنبش جلیقهزردها) کتاب را جذاب میکرد؛ پس به نظر او رسید که زمان انتشار آن فرا رسیده است. کتاب «جنگ تهیدستان» در ۱۳ فصل نوشته شده است که نخستینِ آنها «ماجرای توماس مونتزر» و آخرینشان هم «مونتزر سربریده» نام دارد. این رمان دربارهٔ سرگذشت یکی از منفورترین عالمان اپوزیسیون مسیحیت در قرن ۱۶ میلادی است؛ دربارهٔ «توماس مونتزر» که یکی از پیشوایان مسیحی بود. اریک وویار در رمان خود به نقاب تقدس خادمان کلیسا حمله کرده است. در این کتاب از نشانههای تاریخی و جغرافیایی بسیاری استفاده شده است.
خواندن کتاب جنگ تهیدستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره اریک وویار
اریک وویار در سال ۱۹۶۸ در فرانسه به دنیا آمد. او فیلمنامهنویس و کارگردانی بود که در سال ۲۰۱۷ جایزهٔ ادبی گنکور را دریافت کرد. او همواره به تاریخ و اساطیر نگاه ویژه داشته و کوشیده کتابهای خود را با نظر به این دو مفهوم گسترده بنویسد. یکی از کتابهای وویار که با نگاه به اسطوره و تاریخ نوشته شده «جنگ تهیدستان» است. وویار در این رمان به زندگی شخصیتی به نام «توماس مونتزر» پرداخته است؛ یکی از منفورترین عالمان اپوزیسیون مسیحیت در قرن ۱۶ میلادی. از میان فیلمهایی که اریک ووییار ساخته است میتوان به «مرد متحرک» و «ماتئو فالکن» اشاره کرد.
بخشی از کتاب جنگ تهیدستان
«بهاینترتیب از چهار امپراتوری دستههایی از بینوایان گرد آمدند. مونتسر میخواند، انبوه مردمان میآمدند. لاندگراو هسه باور نمیکرد که چشمهایش درست میبینند. سپس کارگرهای شهری، دیوانهها، تمام جماعت روستایی، ناگهان قد راست کردند. هراس شدیدی بهسراغ اشراف و بورژواها آمد. زنها خانهها را ترک میکردند، بچهها در دشتها بهدنبال روحالقدس میرفتند. دخترها، ولگردها، افراد طبقه پست بیرحم، حتی جانورها! بهاینترتیب انواع آدمها دیده شدند که دو نفر دو نفر یا سه نفر سه نفر، تنهای تنها هم، بدون باروبنه بهراه افتاده بودند. نمیدانستند که چه میخواهند. اشراف و دارودستههایشان دیگر جرأت نمیکردند به کمترین کاری دست بزنند؛ هراسان، عبور آنها را نظاره میکردند. رفتهرفته بیم مبهمی پدید میآمد. چه تصمیمی باید گرفته میشد؟ هرگز چنین چیزی دیده نشده بود. هرکس خانهٔ خود، کلبهٔ خود را پشتسر میگذاشت و به تودهٔ جماعت سرگردان ملحق میشد. و این افراد به کجا میرفتند؟ کسی چیزی نمیدانست. دیگران حتی از پراکئدهکردن آنها بیم داشتند. آن جماعت در بیشهها، در میان کاه، میخوابیدند، فکر میکردند.
ولی همینکه نخستین لحظههای حیرت گذشت، امیران واکنش نشان دادند؛ به نیروهایشان فرمان دادند که جمع شوند. آنها بالغ بر چندهزار تن بهخوبی مسلح و جنگآزموده بودند. دیگران، پابرهنهها، بهنحو مبهمی در دشت وسیعی گرد آمده بودند و هیچکس خیلی نمیدانست چه روی میدهد.
ابتدا فریادی برخاست. چند سوار ردیفهای تودهٔ مردمان بینظم را شکافتند، سپس اسبهایشان بین دو اردوگاه ایستادند. کمی باران بارید. در زیر درختهای بزرگ خشکیده پناهگاهی یافتند. سربازان زیر زرههای آهنیشان عرق میریختند. چند پرهیب را که بین دهقانها در تکاپو بودند میدیدند.
ناگهان از جناح چپ هیاهویی برخاست، آه! نه چیز بزرگی، بلکه تکانی بود که از مرکببهمرکب، از سواربهسوار انتقال یافت، مانند باد مختصری در میان کاه بود. گویی اسبی به اسب دیگری فشار آورده بود و اکنون چند تن روی زمین بودند. کنت آلبر اشاره کرد که منتظر بمانند. صفها باز شدند. صدای بههمخوردن سلاحها شنیده شد. همه آماده بودند. در دور، بهنظر نمیرسید که گروه آوارهها آمادهٔ حمله بشوند؛ بینظمی چنان بود که بیشک نه نقشهای وجود داشت و نه سرکردهای. دهقانها تردید داشتند که تسلیم شوند. توپچیهایشان حتی موفق نمیشدند که خمپارهاندازهایشان را پر کنند. بینظمی بود. ناگهان رنگینکمانی ظاهر شد. تپهٔ بزرگ طاس رنگهای قوسوقزح بهخود گرفت. آسمان خیلی آبی شد. مونتسر نشانهای را که منتظرش بود در آن یافت. حرف زد. دیگران گوش دادند. مانند بسیاری دیگر پیش از او، نشانهای تمنا کرد؛ او نشانهٔ خدا را میدید؛ لحظه قطعی بود، در شرف گذشتن از اردن بودند.»
حجم
۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
حجم
۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه