کتاب خود زندگی نامه نابهنگام
معرفی کتاب خود زندگی نامه نابهنگام
کتاب خود زندگی نامه نابهنگام نوشتهٔ یوگنی یفتوشنکو و ترجمهٔ یوسف نوری زاده است و انتشارات ناهید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب خود زندگی نامه نابهنگام
کتاب خود زندگی نامه نابهنگام شرح حال یک روشنفکر در جامعهٔ شوروی در عصر استالین است که در عین ارادت به آرمانهای نخستین انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ این کشور، دیدگاههای انتقادی خود نسبت به وضعیت حاکم بر جامعه را بیپروا ابراز میکند. کتاب خود زندگی نامه نابهنگام روایت عشق یفتوشنکو به ادبیات است. از دیدار با بوریس پاسترناک میگوید و از ارادت خود به سبک رئالیسم سوسیالیستی.
خواندن کتاب خود زندگی نامه نابهنگام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
درباره یوگنی یفتوشنکو
یِوگنی الکساندروویچ یِفتوشنکو در سال ۱۹۳۳ از تبار میاننژادیِ اوکراینی، روسی، و تاتار در شهر کوچک و دورافتادهٔ سبیریاییِ زیما بهدنیا آمد. سالهای آغازین کودکیاش را در سیبری گذراند اما در مسکو فارغالتحصیل شد؛ جایی که بعد از جدایی والدیناش از هم در سال ۱۹۴۱ بههمراه مادرش در آنجا سکنی گزید. در یازدهسالگی اولین اثر ادبیاش را با اشعار طنزآمیزی دربارهٔ یک گانگستر پسرانه خلق کرد. وقتیکه استالین در ۱۹۵۳ درگذشت او نوزدهساله بود؛ دانشجویی در انستیتوی ادبی و نویسندهٔ کتابی که چاپ شده بود.
در بحرانهای اخلاقیای که از پسِ افشاگری جنایات استالین از راه رسید، یِفتوشنکو، یک باورمندِ پرشور به ایدهآلهای اوایل انقلاب و نیاز به «احیاءِ خلوصشان»، به نقش علنی خود بهعنوان شاعرِ قشر جوان نایل شد؛ قشری که واکنششان حیرتانگیز بود. چاپهای صدهزار نسخهایِ او بیدرنگ به فروش میرفت؛ جمعیتِ چهاردههزار نفری برای شنیدن حرفهای او به «استادیوم مسکو» هجوم میآورد. شعر بحثانگیز او علیه یهودستیزی، «بابی یار» را شوستاکویچ به موسیقی درآورد.
جدا از انبوه برونداد شعریاش، دست به تجربهٔ نثرنویسی و فیلمسازی هم زده است. از سال ۱۹۶۰ سفرهای زیادی به خارج از کشور کرده و در سال ۱۹۶۲ از بریتانیای کبیر بازدید به عمل آورده است. درحالحاضر با گالینا سمیونوونا، یک همتای سیبریایی، ازدواج کرده است.
بخشی از کتاب خود زندگی نامه نابهنگام
«خودزندگینامهٔ یک شاعر، شعر اوست. هرچیزِ دیگر فقط میتواند یک پانوشت باشد. شاعر فقط زمانی شاعر است که خواننده بتواند او را بهصورت یک کل ببیند گویی او را با تمام احساسات، افکار و اَعمالش در گودیِ دست خود نگه داشته است.
اگر شاعر تلاش کند خود را بین انسان و شاعر تقسیم کند، ناگزیر بهعنوان یک هنرمند دست به انتحار خواهد زد.
ریمباد، که زندگی او با ایدهآلهایش آنگاه که به یک تاجر برده تبدیل شد تضاد پیدا کرد، دست از نوشتن برداشت. دستکم این کار یک راه شرافتمندانه برای خروج از این عالَم بود.
متأسفانه شعرای زیادی هستند که، بعد از آنکه دیگر زندگیشان از مسیر شعر و شاعری خارج میشود، به نوشتن ادامه میدهند؛ سعی میکنند خود را متفاوت از آنچه هستند جا بزنند.
اما بعد آنچه مینویسند فقط برای خودشان شعریت دارد.
شعر را نباید فریب داد.
شعر زن حسودیست که دروغ را نخواهد بخشید.
چیزی کمتر از حقیقت را هم نخواهد بخشید. انسانهای زیادی هستند که بهخود میبالند از اینکه هرگز دروغ نگفتهاند. اما بگذار از خود بپرسند چقدر پیش آمده که از گفتن حقیقت ناتوان بودهاند؛ یعنی سکوتِ راحتیبخش را ترجیح دادهاند.
چنین انسانهایی از این ضربالمثل قدیمی که همنوعانشان ابداع کردهاند بهانهوار استفاده میکنند: «سکوت از جنس طلاست.»
اما اگر سکوت از جنس طلاست، طلایش غیرواقعیست. این امر کلاً درخصوص زندگی هم صحت دارد و بیشتر درخصوص شعر، چون شعر زندگی در یک شکل غلیظِ آن است.
طفرهجویی نسبت به خود همواره به طفرهجویی نسبت به زندگی و رنج دیگران منجر میگردد.
مدتهای مدیدی شعرای روس دربارهٔ ایدههای خود، تضادها و دشواریهای خود، چیزی ننوشتند و بنابراین از مشکلات و تضادهای دیگران هم چیزی عیان نشد. آنچه در ذهن دارم فقط قراردادن «ما» بهجای «من» توسط جنبش «فرهنگ پرولتاریایی» نیست ـ «ما» یی که فردیت انسانی از صفحات چاپی رِنگ میگرفت و میغرید؛ موسیقی را بهطرز زیرکانه و بینظیری تحتالشعاعِ خود قرار میداد. سالهای سال پس از فروپاشی جنبش، بسیاری از اشعار سرودهشده در اول شخصِ مفرد و منحصربهفرد هنوز نشانِ آن «ما» ی غولپیکرِ مختص صحنهها را بر پیشانی خود داشتند. «منِ» شاعر صرفاً صوری بود. گاهی اوقات حتی سادهترین کلمههای «عشق میورزم» با چنان لحن انتزاعی و خطیبانهای ادا میشد که میتوانست «عشق میورزیم» معنا بدهد.»
حجم
۱۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۱۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه