دانلود و خرید کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی میشل کیوواس ترجمه زهرا چوپانکاره
تصویر جلد کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی

کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی

معرفی کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی

کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی نوشتهٔ میشل کیوواس و ترجمهٔ زهرا چوپانکاره است. کتاب چ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای کودکان نوشته شده است.

درباره کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی

کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی (جادو، راز، شگفتی) که در ۴۰ فصل نوشته شده، حاوی یک رمان برای کودکان است. این رمان حاوی داستان «استلا» است که روز بازدید از ناسا، سیاه‌چاله‌ای او را تا خانه دنبال می‌کند و کم‌کم برای استلا شبیه به یک حیوان خانگی می‌شود. سیاه‌چاله با لمس هر چیزی آن را می‌بلعد. استلا می‌خواهد از شر خیلی چیزها خلاص شود؛ مانند ژاکت‌های زشت، اسباب‌بازی برادرش و مهم‌تر از همه، چیزهایی که از پدرش برای او مانده است. مرگ پدر برای استلا خیلی دردناک بوده و انگار فضایی در قلبش خالی شده است، اما همه‌چیز خوب پیش نمی‌رود و سیاه‌چاله، توله‌سگ دوست‌داشتنی استلا را هم می‌بلعد. پس استلا و برادرش به یک ماجراجویی حماسی و بین‌ستاره‌ای می‌روند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، چیزهایی را که از دست رفته است، بازگردانند. این کتاب، داستانی تصویری، خنده‌دار و هیجان‌انگیز از سفر روحی و جسمی دختری است که نبرد او را در رویارویی با غم و اندوه دنبال می‌کنید. این داستان به خوانندگان یاد می‌دهد چگونه در برابر غم تاب بیاورند.

نشر چشمه را ناشری ادبی می‌دانند، اما کتاب‌های این نشر فقط به کتاب‌های ادبی‌اش خلاصه نمی‌شود و در حوزه‌های دیگری نیز نظیر فلسفه، سیاست، اقتصاد، کودک و نوجوان، موسیقی، سینما، تئاتر، تاریخ و اسطوره و… کتاب منتشر کرده است. کتاب چ، بخش کودک و نوجوان انتشارات چشمه، از سال ۱۳۶۴ شروع به چاپ کتاب کرده است. سال‌های ابتدایی تعداد کتاب‌های چاپ‌شده بسیار اندک بود، اما رفته‌رفته روند چاپ کتاب شکلی صعودی به خود گرفت؛ تا اینکه سال ۱۳۸۸ بیش از ۲۷۰ کتاب منتشر کرد؛ کتاب‌هایی در حوزه‌های مختلف.

خواندن کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مراقبت از یک سیاه چاله خانگی

«همان جا ایستادم. این خاطره را خوب به یاد می‌آوردم. در آن خاطره من با تو روی یک صندلی پشت میز آشپزخانه نشسته بودم، اما حالا صندلی‌ام خالی بود. سؤالت توی هوا معلق مانده بود.

به کازمو نگاه کردم، اما مثل روز روشن بود که نه او و نه هیچ‌کس دیگر چیزی را که من می‌دیدم نمی‌دید. هر چه باشد، این خاطرهٔ من بود. چون دقیقاً نمی‌دانستم چه‌کار می‌شود کرد، آرام به سمت صندلی رفتم و با احتیاط نشستم. تو همچنان لبخند می‌زدی و جرعه‌ای از قهوه‌ات را می‌نوشیدی.

گفتم: «اوم! نمی‌دونم، چه‌طوری؟»

با نیمچه‌لبخند جواب دادی: «باید مشتری داشته باشه.»

گفتم: «مشتری! خوب بود.» باقی گفت‌وگویمان را هم به یاد می‌آوردم: «من هم یکی بلدم! دانشمندهای علم ژنتیک دوست دارن کجا شنا کنن؟»

پرسیدی: «کجا؟»

گفتم: «توی خزانهٔ ژنی.»

گفتی: «هاها! این یکی رو دوست داشتم. راستی از این کتاب تازه‌ای که دربارهٔ ضدجاذبه چاپ شده چیزی شنیده‌ای؟»

با صدایی که به‌زحمت شبیه زمزمه بود و دستانی که می‌لرزید، پرسیدم: «چه‌طوره؟» ‌

جواب دادی: «می‌گن کتاب از دستت نمی‌افته.»

و با هم خندیدیم. تو به خاطر جوک خندیدی و من خندیدم چون اگر نمی‌خندیدم بغضم می‌ترکید.

پرسیدم: «چه‌طوری می‌تونی مثل پروتون فکر کنی؟»

«چه‌طوری؟»

گفتم: «باید مثبت باشی.» و این‌بار نتوانستم بخندم.

این یکی را خیلی بیش‌تر دوست داشتی. بابت پروتون حسابی خندیدی.

پرسیدم: «چرا شیمی‌دان‌ها خیلی راحت مشکلات رو حل می‌کنن؟»

«نمی‌دونم، چرا؟»

«چون همهٔ حلاّل‌ها رو دارن!»

تو خندیدی و بعد گفتی: «چرا هیچ‌وقت نمی‌تونی به اتم‌ها اعتماد کنی؟»

گفتم: «چون همه‌چی رو از خودشون درمی‌آرن.»

آخ!»

کاربر 8520849
۱۴۰۳/۰۱/۱۴

مامی توانیم با یک کلمه داستان را لودهیم پس سعی کنیم اون کلمرو ی جور دیگه بگیم که داستان لونره 🙏

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۹۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان