کتاب انبوه خلق
معرفی کتاب انبوه خلق
کتاب انبوه خلق نوشتهٔ مایکل هارت و آنتونیو نگری و ترجمهٔ رضا نجف زاده است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شرحی بر جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری.
درباره کتاب انبوه خلق
مایکل هارت و آنتونیو نگری در کتاب انبوه خلق معتقدند که برای درک انبوه خلق باید در سطح مفهومی آن را از دیگر مفاهیم مربوط به سوژههای اجتماعی، مثل مردم و تودهها و طبقهٔ کارگر متمایز کرد. مردم بهطور سنتی مفهومی یکپارچه بوده است؛ البته مفهوم جمعیت با تمام انواع تفاوتها مشخص میشود. مردم این تنوع را به یکپارچگی فرو میکاهد و به جمعیت هویت واحدی میبخشد؛ مردم یکی است و بهعکس، انبوه خلق بیشمار است. انبوه خلق از تفاوتهای درونی فراوانی تشکیل شده است که هرگز نمیتوان آنها را به وحدت و هویت واحدی تقلیل داد. فرهنگها، نژادها، قومیتها، جنسیتها و جهتگیریهای مختلف جنسی، اشکال مختلف کار، شیوههای مختلف زندگی، جهاننگریهای مختلف و میلهای مختلف از جمله این تفاوتهای درونی هستند. انبوه خلق چندگانگیِ تمام این تفاوتهای یگانه است. امپراتوری و انبوه خلق بهوضوح تمرین دقیق سیاست بهروش «دلوز» هستند. ارجاع به لحظهٔ تأمل نظری دربارهٔ جنبش جهانیِ مقاومت در برابر سرمایهداری، از جمله ویژگیهایی است که خواندن این کتاب را دلپذیر میکند.
خواندن کتاب انبوه خلق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روابط بینالملل و دانشجویان علوم سیاسی و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره آنتونیو نگری
آنتونیو نگری (Antonio "Toni" Negri) متولد یکم اوت ۱۹۳۳ میلادی و فیلسوف مارکسیست - اسپینوزیست، استاد علوم سیاسی در دانشگاه پاریس و دانشگاه پادووا در رم بود. او از رهبران جنبشهای چپ رادیکال و ضد جهانیشدن بود که همزمان با ناآرامیهای مهٔ ۱۹۶۸ در فرانسه، در ایتالیا رهبری جنبش نیروی کارگر را بر عهده داشت. برخی از اعضای این گروه به مبارزهٔ مسلحانه روی آوردند و خود آنتونیو نگری نیز متهم به قتل ده نفر و همکاری در آدمربایی و قتل «آلدو مورو»، نخستوزیر وقت ایتالیا و رهبر حزب دموکرات مسیحی ایتالیا شد؛ به همین دلیل در دانشگاه به او لقب «استاد بد» دادند. منتقدان او معتقد بودند که او الهامبخش خشونت سیاسی در میان معترضان بود. خودِ نگری بعدها پذیرفت که با مواضع خشونتآمیز در چپ نزدیکی داشت، اما معتقد بود که انحراف ناشی از تلاشهای سازمان مسلح چریکی «بریگاد» سرخ ایتالیا در جهت عدالت مردمی وحشتناک است. اعضای آن سازمان، ترور را بهعنوان ابزاری برای مبارزهٔ سیاسی مشروع میدانستند. در ۱۲ دسامبر ۱۹۶۹ بمبی که از سوی فاشیستها کار گذاشته شده بود، در میلان منفجر شد و در پی آن ۱۲ نفر به قتل رسیدند و کمونیستها عامل انفجار معرفی شدند؛ سپس در ۷ آوریل ۱۹۷۹ بیش از ۱۵۰۰ نفر دستگیر شدند که نگری هم از جملهٔ آنها بود. نگری متهم بود که رهبری مخفیانهٔ شبکهای تروریستی را بر عهده دارد. زمانی که او بههمراه سه نفر دیگر در یک سلول زندان منتظر محاکمه بهاتهام براندازی بود، یکی از پرآوازهترین کتابهای خود را نوشت که در قالب نامههایی از زندان به یک دوست جوان در فرانسه بود. او از اتهام رهبری و سازماندهی فعالیتهای تروریستی تبرئه شد و از زمانی که در زندان بود برای مطالعهٔ اندیشهٔ اسپینوزا استفاده کرد. نگری در ژانویهٔ سال ۲۰۰۴ به ایران آمد و در مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، خانهٔ هنرمندان ایران و دفتر انتشارات قصیدهسرا سخنرانی کرد. «انبوه خلق»، «اسپینوزا ما را تا کجا خواهد برد؟»، «اسپینوزا و ما»، «اسمبلی» و «هنر و مالتیتود» از جمله آثار این فیلسوف هستند. او سرانجام در ۱۶ دسامبر ۲۰۲۳ درگذشت.
بخشی از کتاب انبوه خلق
«شاید اعتراضات اقتصادی پر سروصداترین و آشکارترین اعتراضات باشد. بسیاری از تظلّماتی که علیه نظام جهانی معاصر ابراز میشودــ در تظاهراتهای گسترده اما همچنین در گروههای مذهبی، سازمانهای غیردولتی و آژانسهای سازمان ملل ــ بر پایه این واقعیت ساده بهوجود آمدهاند که شمار زیادی از مردم جهان در فقر شدید بهسر میبرند، و بسیاری نیز در آستانه گرسنگیاند. اعداد و ارقام در واقع تکاندهندهاند. بانک جهانی گزارش داده است که تقریباً نیمی از مردم جهان با درآمد زیر دو دلار و یک پنجم آن نیز با درآمدی کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند. این آمارها در واقع تنها نشانه بسیار جزئی و غیرمستقیمی از وضعیت فقرند؛ فلاکت حقیقی واقعیت زیستیسیاسیای است که به تمام ابعاد زندگی مربوط میشود و با دلار نمیتوان اندازهگیریاش کرد. با این حال، از سنجههای پولی میتوان بهمنزله برآورد نخست استفاده کرد. البته کمبود منابع فقدان دسترسی به مراقبت بهداشتی و آموزشی را نیز بهدنبال میآورد. چنین فقری تباهکننده است و اگر خود زندگی را تهدید نکند، تمام انواع فرصتهای لازم برای مشارکت سیاسی و اجتماعی را از بین میبرد. تنها کلبیمسلکترینها هستند که میگویند این سرنوشت خود آنهاست و یا با توجیه فلسفی مسیحیتْبنیادی که میگوید «فقرا همواره با ما خواهند بود»، از مصیبت آنان چشمپوشی میکنند. گرسنگی و فقر همیشه عمدهترین تظلّمات در جهان بوده و امروز نیز همچنان همینطور است.
پس از تشخیص میزان فقر در جهان امروز، باید به توزیع جغرافیایی نابرابر آن نیز توجه کنیم. در هر دولتملت، فقر بهطور نابرابر در امتداد خطوط نژاد، قومیت و جنسیت توزیع شده است. برای مثال، در بسیاری از کشورهای دنیا میزان فقر در میان زنان فوقالعاده بیشتر از فقر مردان است، و اقلیتهای نژادی زیادی، ازجمله بومیان سرتاسر قاره امریکا، از میزان بالای فقر شدیداً رنج میبرند. با وجود این، تنوع نرخ فقر در سطوح محلی و ملی تحتالشعاع نابرابریهای ثروت و فقر در مقیاسی جهانی است. جنوب آسیا و افریقای جنوب صحرا حدود ۷۰ درصد از جمعیت جهان را که با درآمدی کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند، تشکیل میدهد که این میزان ده سال پیش ۶۰ درصد بود. درآمد متوسط بیست کشور از میان ثروتمندترین کشورهای جهان، سیوهفت برابر بیشتر از درآمد متوسط بیست کشور از فقیرترین کشورهاست ــ شکافی که طی چهل سال گذشته دو برابر شده است. حتی زمانی که این ارقام منطبق بر توان خرید این جوامع باشدــ چرا که برخی از عمدهترین کالاها در کشورهای ثروتمند گرانتر از کشورهای فقیر است ــ شکاف همچنان حیرتانگیز است. شالوده بازار جهانی و همگرایی جهانی اقتصادهای ملی، ما را به هم پیوند نداده بلکه از هم جدا ساخته است و مصیبت فقر را تشدید میکند.
در سراسر جهان، میلیونها مورد ابرازِ خشم و همدلی نسبت به نیازمندان وجود دارد که اغلب از رهگذر اعمال خیرخواهانه و ایثار و از خودگذشتگی صورت میگیرند. سازمانهای خیریه مذهبی و غیرانتفاعی کمکهای زیادی به نیازمندان میکنند، اما نمیتوانند نظامی را که فقر را تولید و بازتولید میکند، دگرگون کنند. در واقع، مایه تحسین است که میبینیم عده کثیری که بهطور داوطلبانه در امور خیریه مشارکت میکنند، به فعالیت سیاسی روی میآورند و علیه نظام اقتصادی اعتراض میکنند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۵۰۱ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۵۰۱ صفحه