کتاب ژرفای زن بودن

کتاب ژرفای زن بودن نوشتهٔ مورین مورداک و ترجمهٔ مریم حجتی است. نشر آتیسا این داستان بلند را روانۀ بازار کرده است.

درباره کتاب ژرفای زن بودن

کتاب ژرفای زن بودن به‌دنبال کمال در زنان جامعه‌ای است که معمولاً آن‌ها را با ارزش‌هایی مردانه به دنیا تعریف می‌کنند. مورین مورداک با الگوگرفتن از اسطوره‌های فرهنگی و افسانه‌ای، سمبل‌ها و الهه‌های باستانی نیاز و ارزش‌های زنان غرب را نشان داده است. او سعی می‌کند برای بهترشدن زخم‌های زنانه در سطح شخصی و فرهنگی گامی بردارد. او از تجربیاتش به‌عنوان مادری دلسوز، هنرمند و درمانگر و همچنین از زنان قوی جامعهٔ خود الهام گرفته است و در این کتاب با زنانی صحبت می‌کند که آرزوهای بزرگ داشته‌اند و علاقه‌مند به شخصیتی قوی و سرزنده‌اند. این کتاب نقشه‌ای به ما می‌دهد که احساس کنیم در مسیر به تکامل‌رسیدن هستیم؛ همچنین این کتاب علت درگیری‌های مادران و دختران در جامعه را که منشأ آن توجه به ارزش‌های زنان است، ریشه‌یابی کرده و حل می‌کند. نباید فراموش نکنیم که ارزش‌های زنانه و حس رضایت از خود بسیار مهم است و نباید از آن غافل شویم. کسی که ژرفای زن بودن را عمیقاً درک و حس کرده باشد، می‌تواند ارزش‌ها را شناخته و آن‌ها را زندگی کند.

خواندن کتاب ژرفای زن بودن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به زنانی که ماهیت خود را به فراموشی سپرده‌اند تا رضایت دیگران را جلب کنند، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مورین مورداک

مورین مورداک در سال ۱۹۴۵ در آمریکا به دنیا آمد. او روانکاو خانواده و عضو هیئت‌مدیرهٔ چند مؤسسۀ روان‌شناسی است که در کشورهای گوناگونی نیز تدریس کرده است. او با آثار معروفش از جمله «کمال زن بودن»، «دختر بابا» و کتاب‌های دیگری با موضوع زنان تبدیل به یک نویسندهٔ بین‌المللی شده است. بیشتر کتاب‌های این نویسنده بر اساس نظریه و روان‌شناسی تحلیلی پروفسور یونگ نوشته شده‌اند. او در کتاب‌هایش جهت برطرف‌کردن حس نارضایتی زنان و سوق‌دادن آن‌ها به‌سوی زندگی و لذت کوشیده است؛ از جمله در کتاب ژرفای زن بودن.

بخشی از کتاب ژرفای زن بودن

«گام ابتدایی این سفر معمولاً شامل واپس‌زدن زنانگی می‌شود که حرکتی منفعلانه، فریبنده و ناکارآمد است. در جامعه ما زن به‌عنوان موجودی نامتمرکز بی‌ثبات و با احساسات بیش از حد شناخته شده است؛ کسی که برای انجام‌دادن کارها نمی‌توان روی او حساب کرد. این کمبود تمرکز و تفاوت‌های فاحش در وجود، زن نه‌تنها از نظر مردها، بلکه از نظر خیلی از زنان نیز نقطه‌ضعف و وابسته بودن او را نشان می‌دهد و جایگاهش را پایین می‌آورد. زنانی که در دنیای مرد محور به دنبال کسب موفقیت و جایگاه می‌روند، اغلب هدفشان از انتخاب این مسیر زدودن چنین طرز تفکر بی‌اساسی است آنها می‌خواهند ثابت کنند که ذهنی قوی دارند می‌توانند موضوعات را با پشتکار دنبال کنند و اینکه چه از نظر احساسی و چه از نظر مالی استقلال. دارند آنها با پدران و اقوام مذکرشان دربارهٔ مسائل بحث می‌کنند. الگوهایی که برای خود بر می‌گزینند یا مرد هستند یا زنانی هستند که شخصیت و روحیه مردانه دارند و ذکاوت و هدفمندی و بلندپروازی آنها را تأیید می‌کنند و حس امنیت خاطر و رهبری و موفقیت به آنها می‌دهند همه چیز برای انجام این سفر آماده است؛ بالارفتن از پلکان تحصیل یا اشتغال؛ دستیابی به مقام و جایگاه و درآمد برابر و حس قدرتمند بودن در این دنیا این تجربه سنگینی برای قهرمان زن است و از نظر جامعهٔ مادی‌گرای ما که برای کارهایی که انجام می‌دهیم ارزش بسیار زیادی قائل است کاملاً مورد حمایت قرار می‌گیرد.

هر چیزی که کمتر از انجام یک کار مهم در این دنیا تلقی، شود بی‌ارزش و بی‌اعتبار است. قهرمان زن ما زرهش را بر تن می‌کند شمشیرش را بر می‌دارد تیزترین اسب خود را زین می‌کند و به میدان جنگ می‌رود هدف ارزشمند خود را پیدا می‌کند: مدرک تحصیلی بالا، عنوان شغلی، وزین، پول جایگاه مردها لبخند می‌زنند دست او را می‌فشارند و ورودش را به جمع خود خوش آمد می‌گویند.

 بعد از مدتی در اوج بودن داشتن همه چیز و شاید مدیریت هم‌زمان شغل و چندین فرزند، ممکن است این احساس به وجود بیاید که خب من به اینجا رسیدم؛ قدم بعدی چیست؟ قهرمان پی مانع بعدی برای پریدن می، گردد ترفیع، بعدی رویداد اجتماعی بعدی پرکردن ثانیه به ثانیه عمر با انجام یک کاری او نمی‌داند چطور خودش را متوقف کند یا نه بگوید و از فکر ناامید کردن افرادی که به او نیاز دارند احساس عذاب وجدان می. کند. رسیدن و دستیابی تبدیل به اعتیاد شده است و با هر قدرت جدیدی که به دست می‌آورد، یک «نشئگی» وصف‌ناپذیر را تجربه می‌کند.»